chest
chest - قفسه سینه
noun - اسم
UK :
US :
قسمت جلویی بدن شما بین گردن و شکم شما
a large strong box that you use to store things in or to move your personal possessions from one place to another
یک جعبه محکم بزرگ که برای نگهداری وسایل یا انتقال وسایل شخصی خود از یک مکان به مکان دیگر استفاده می کنید
the upper front part of the body of humans and some animals, between the stomach and the neck containing the heart and lungs
قسمت جلویی بالای بدن انسان و برخی حیوانات، بین معده و گردن، شامل قلب و ریه
a large strong box usually made of wood used for storing goods or possessions or for moving possessions from one place to another
جعبه بزرگ و محکمی که معمولاً از چوب ساخته می شود و برای نگهداری کالاها یا اموال یا برای جابجایی اموال از مکانی به مکان دیگر استفاده می شود.
the upper front part of the body of humans and some animals, between the stomach and the neck enclosing the heart and lungs
قسمت جلویی بالای بدن انسان و برخی حیوانات، بین معده و گردن، قلب و ریه ها را در بر می گیرد.
a large strong box usually made of wood which is used for storing valuable goods or possessions or for moving possessions from one place to another
جعبهای بزرگ و مستحکم که معمولاً از چوب ساخته میشود و برای نگهداری کالاها یا اموال با ارزش یا برای جابهجایی اموال از مکانی به مکان دیگر استفاده میشود.
برای نگه داشتن پتوهای پشمی از صندوقچه سرو استفاده می کنیم.
سایز: متناسب با سایز سینه 34-38 یا 40-46.
ضربان قلبش را روی سینهاش حس میکرد و نبض زیر لبش میتپید.
قلبش که با عصبانیت روی صورت تیره و زاویه دار تمرکز می کرد، ناگهان در سینه اش چرخید.
آیا برایم مهم بود که روی سینهاش هیچ روبان کوچکی نبست که نشان دهنده این مدال یا مدال آینده باشد؟
پاتر به سینه شلیک شد.
I like looking at the clods of earth hitting their faces, covering their chests, hiding them completing something.
دوست دارم به توده های زمین نگاه کنم که به صورتشان برخورد می کنند، سینه شان را می پوشانند، پنهان می کنند، چیزی را کامل می کنند.
بچه ها باید صاف بنشینند و چانه هایشان را روی سینه بگذارند.
یک صندوقچه اسباب بازی
هنگام انجام دراز و نشست، دستان خود را روی سینه خود ضربدری کنید، نه پشت گردن.
chest pains
درد قفسه سینه
نفس نفس زد، سینه اش تکان خورد.
دستانش را روی سینهاش جمع کرد
یک عفونت قفسه سینه
علائمی مانند خس خس سینه یا سفتی در قفسه سینه
گلوله به سینه او اصابت کرد.
یک سینه مودار
گوریلی که به سینه اش می کوبد
زانوهایش را به سینه اش کشید و آنها را محکم در آغوش گرفت.
flat-chested
سینه صاف
broad-chested
سینه پهن
یک قفسه سینه دارو
صندوقچه گنج
چرا به او نمی گویید چه احساسی دارید؟ ممکن است برای شما مفید باشد که آن را از روی سینه خود بردارید.
او در حالی که سینه اش را کوبید گفت: باید شجاعت داشته باشی.
در حالی که از شدت درد سینه اش را گرفته بود، روی زمین افتاد.
با غرور سینه اش را بیرون داد.
وی از ناحیه سینه و گردن دچار سوختگی شد.
سینه اش از ترس سفت شد.
با این پیشنهاد، سینهاش با خشم پف کرد.
وقتی جایزه را پذیرفت، سینهاش از غرور متورم شد.
او بچه اش را محکم به سینه اش گرفت.
دوید تا سینه اش درد گرفت.
دو گلوله به سینه او اصابت کرد.
او لباس های گشاد می پوشد تا سینه صاف خود را پنهان کند.
موهای روی سینه اش
اسناد در صندوقچه بلوط باستانی با قفل برنجی نگهداری می شد.
صندوقچه گنج دزدان دریایی
او از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
دستهایش را روی سینهاش جمع کرد.
پیراهن او تا کمر باز بود و سینهای پرمو نشان میداد.
جعبه
مورد
crate
ظرف
قوی جعبه
strongbox
تابوت
casket
تنه
trunk
صندوق
coffer
کشتی
ark
صندوقچه
bin
کیدی
receptacle
قفسه
caddy
کارتن
locker
کیست
carton
خزانه داری
kist
پیکسیس
treasury
تکیه
pyxis
صندوق گنج
reliquary
دارنده
treasure chest
طبل
holder
مخزن
drum
قلع
repository
قوطی
tin
می توان
canister
بسته بندی
بسته
سبد
مالیات بر ارزش افزوده
packet
vat
بازگشت
exoneration
تبرئه