basket
basket - سبد
noun - اسم
UK :
US :
a container made of thin pieces of plastic wire or wood woven together used to carry things or put things in
ظرفی ساخته شده از قطعات نازک پلاستیک، سیم یا چوب که به هم بافته شده اند و برای حمل اشیا یا قرار دادن اشیا در آن استفاده می شود.
a net with a hole at the bottom attached to a metal ring through which the ball is thrown in basketball
توری با سوراخ در پایین، متصل به یک حلقه فلزی، که از طریق آن توپ در بسکتبال پرتاب می شود.
میانگین یا ارزش کل تعدادی از کالاها یا ارزهای مختلف
بخشی از یک وب سایت، که اغلب با تصویر یک سبد نشان داده می شود، جایی که شما چیزهایی را برای خرید جمع آوری می کنید
a light container often with a handle that is made of thin strips of wood metal or plastic twisted together used for carrying or storing things
ظرف سبک، اغلب دسته دار، که از نوارهای نازک چوب، فلز یا پلاستیک به هم تابیده شده ساخته شده و برای حمل یا نگهداری اشیا استفاده می شود.
محتویات یک سبد
مکانی در یک وب سایت که در آن چیزهایی را که قصد خرید از وب سایت را دارید جمع آوری می کنید
In the game of basketball a basket is an open net hanging from a metal ring through which the players try to throw the ball to score points for their team or the successful throwing of the ball through the ring.
در بازی بسکتبال، سبد یک تور باز است که از یک حلقه فلزی آویزان شده است که بازیکنان سعی می کنند از طریق آن توپ را برای کسب امتیاز برای تیم خود یا پرتاب موفقیت آمیز توپ از طریق حلقه پرتاب کنند.
گروهی از چیزهای مرتبط
a container like a rounded box often with a handle which is used for carrying or storing things and made of woven strips of dried grass or other material or the amount such a container holds
ظرفی مانند جعبه گرد، اغلب دسته دار، که برای حمل یا نگهداری اشیا استفاده می شود و از نوارهای بافته شده از علف خشک یا مواد دیگر ساخته شده است، یا مقداری که چنین ظرفی در خود جای می دهد.
(in the game of basketball) an open net hanging from a metal ring which players must throw the ball through to score or a successful throw through the ring
(در بازی بسکتبال) یک تور باز که از یک حلقه فلزی آویزان شده است که بازیکنان باید برای گلزنی توپ را از درون آن پرتاب کنند یا یک پرتاب موفق از طریق حلقه
او همچنین یک سبد به او داد تا مانند کلاه قرمزی در داستان باشد.
یک سبد پر از میوه
برای ادامه، یکی از رول های گره سیر را از سبد نان بردارید.
هر سبدی که درست میکند به او اجازه میدهد به سراغ دیگری برود.
Wicker waste paper baskets and bathroom sponges are guaranteed to be disintegrated at an alarming rate if left in the open.
سبدهای کاغذ باطله حصیری و اسفنج های حمام تضمین می شود که اگر در فضای باز باقی بمانند، با سرعت نگران کننده ای متلاشی می شوند.
Men kept feeling my puris and throwing them back into the baskets if they were not satisfied as to their softness.
مردها مدام puris من را احساس می کردند و اگر از نرمی آنها راضی نبودند آنها را به داخل سبدها می انداختند.
روی دیوار پایین ایستادم و سعی کردم قلاب سبد را باز کنم.
He knew he must make the return crossing, as he had advertised, blindfolded and with baskets on his feet.
او میدانست که باید همانطور که تبلیغ کرده بود، با چشمبند و سبدهایی روی پاهایش، گذرگاه بازگشت را طی کند.
یک سبد خرید
یک سبد پیک نیک
یک سبد لباس / لباس شستن (= که لباس های کثیف را قبل از شستن در آن قرار می دهند)
یک سبد حصیری/سیمی
سبد گربه/سگ (= که در آن گربه یا سگ می خوابد یا به اطراف حمل می شود)
یک سبد میوه
برای انداختن اقلام در سبد خرید کلیک کنید.
82 درصد از خریداران در سال گذشته سبد خرید آنلاین را رها کرده اند.
سبد درست کردن/تیراندازی کردن
ارزش روپیه در برابر سبدی از ارزها
من برای چندین شغل درخواست داده ام. من نمی خواهم همه تخم مرغ هایم را در یک سبد بگذارم.
سبد بزرگ را روی میز گذاشت.
او همراه با سبد دوچرخه اش پر از مواد غذایی دوچرخه سواری می کرد.
گربه در سبدش دراز کشیده بود.
روی میز سبدی پر از میوه های خوشمزه بود.
سبدهای آویزان پر از گل های تابستانی بود.
او یک سبد میوه در اتاق هتل در انتظار او یافت.
کنده ها در یک سبد حصیری کنار شومینه قرار داشتند.
سبد پیک نیک بستیم و راهی ساحل شدیم.
یک سبد خرید/پیک نیک
یک سبد حصیری
یک سبد لباسشویی/لباس
توت فرنگی های زیادی برداشتیم، اما تا رسیدن به خانه نصف سبد را خورده بودیم.
چهار کالا در سبد شما وجود دارد.
ارزش پوند در برابر سبدی از ارزهای جهانی
یک سبد کاغذ باطله
یک سبد گل
سه سبد پشت سر هم درست کرد.
جعبه
creel
کریل
pannier
تابه
punnet
پونت
trug
کامیون
مورد
ظرف
hamper
مانع
holder
دارنده
receptacle
کشتی
جعبه حصیری
wickerwork box
کته
kete
کیسه
حوضچه
bassinet
صندوقچه
bin
بوشل
bushel
حامل
گهواره
cradle
ناسل
crate
کیت کتان
nacelle
سبد کتان
flax kit
سبد پیکنیک
linen basket
سبد خرید
picnic basket
سبد حصیری
ظرف بافته شده
wicker basket
کارتن
woven container
قفسه سینه
carton
تابوت
صندوق
casket
coffer