carrier

base info - اطلاعات اولیه

carrier - حامل

noun - اسم

/ˈkæriər/

UK :

/ˈkæriə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [carrier] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Delta Air Lines, the third-largest carrier in the US


    دلتا ایر لاین، سومین شرکت بزرگ در ایالات متحده

  • Aquarius, the Water Carrier


    دلو، حامل آب

  • a baby carrier (= for carrying a baby on your back or in front of you)


    کریر نوزاد (= برای حمل نوزاد به پشت یا جلوی خود)

  • a telecoms carrier


    یک شرکت مخابراتی

  • mobile-phone carriers


    حامل های تلفن همراه

  • an armoured troop-carrier


    یک نفربر زرهی

  • a freight carrier


    یک باربری


  • می توانید شماره تلفن همراه موجود خود را به یک شرکت مخابراتی جدید انتقال دهید.

  • Only your carrier limits the number of characters you can receive in text messages.


    فقط شرکت مخابراتی شما تعداد نویسه هایی را که می توانید در پیام های متنی دریافت کنید محدود می کند.

  • People are willing to change phone carriers in order to save a few dollars.


    مردم برای پس انداز چند دلاری مایل به تعویض اپراتور تلفن هستند.

  • They used the new high-speed data networks that cell phone carriers had built.


    آنها از شبکه های داده پرسرعت جدیدی که اپراتورهای تلفن همراه ساخته بودند استفاده کردند.

  • The company is one of Japan's biggest mobile phone carriers.


    این شرکت یکی از بزرگترین اپراتورهای تلفن همراه ژاپن است.

  • There are an estimated 1.5 million HIV carriers in the country.


    تخمین زده می شود که 1.5 میلیون ناقل HIV در کشور وجود دارد.

  • She’s got a job as a letter carrier.


    او به عنوان یک نامه رسان شغل پیدا کرده است.

  • The company loses fewer drivers because it is a shorter-haul carrier whose drivers are typically away overnight rather than weeks on end.


    این شرکت رانندگان کمتری را از دست می دهد زیرا یک شرکت حمل و نقل کوتاه مدت است که رانندگان آن معمولاً یک شبه به جای هفته ها دور می شوند.

  • Sioux Railway is the ninth largest rail carrier in the nation.


    Sioux Railway نهمین شرکت حمل و نقل ریلی کشور است.

  • The Dallas-based carrier will offer same-plane service with one or more stops to 27 cities.


    این شرکت هواپیمایی مستقر در دالاس خدمات هواپیمای یکسانی را با یک یا چند توقف به 27 شهر ارائه خواهد کرد.

  • Etihad Airways is Abu Dhabi's national carrier.


    هواپیمایی اتحاد، هواپیمایی ملی ابوظبی است.

  • low-cost/low-fare/no-frills carrier


    حامل کم هزینه/کم کرایه/بدون زواید


  • این شرکت 2 میلیون دلار از تسویه حساب را پرداخت خواهد کرد و مابقی را از حامل بیمه خود و سایر طرف ها پرداخت خواهد کرد.

  • Number portability allows you to transfer your existing cell phone number to a new carrier.


    قابلیت حمل شماره به شما امکان می دهد شماره تلفن همراه موجود خود را به یک اپراتور جدید انتقال دهید.

  • a mobile/mobile phone/cellphone carrier


    یک حامل تلفن همراه / تلفن همراه / تلفن همراه

  • In 1984 AT&T became the largest long-distance carrier.


    در سال 1984 AT&T تبدیل به بزرگترین شرکت حمل و نقل مسافت طولانی شد.

synonyms - مترادف
  • bearer


    حامل

  • transporter


    حمل کننده

  • conveyor


    نوار نقاله

  • courier


    پیک

  • haulier


    باربر

  • porter


    دونده

  • runner


    کارمن

  • carman


    کارتر

  • carter


    صادر کننده

  • exporter


    وارد کننده

  • hauler


    پیام رسان

  • importer


    حرکت دهنده

  • messenger


    دریا نورد

  • mover


    انتقال دهنده

  • shipper


    زن تحویل دهنده

  • transferor


    فرد تحویل


  • خدمات تحویل


  • حامل نامه


  • حامل پست


  • نماینده حمل و نقل


  • عامل


  • خدمتگزار

  • shipping agent


    اعزام کننده

  • conveyer


    فرستنده


  • حیوان باری

  • servant


    گوفر

  • dispatcher


    دوچرخه سوار

  • sender


  • beast of burden


  • gopher


  • biker


antonyms - متضاد
  • receiver


    گیرنده

  • sender


    فرستنده

لغت پیشنهادی

affable

لغت پیشنهادی

refresher

لغت پیشنهادی

indian