delivery

base info - اطلاعات اولیه

delivery - تحویل

noun - اسم

/dɪˈlɪvəri/

UK :

/dɪˈlɪvəri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [delivery] در گوگل
description - توضیح
  • the act of bringing goods, letters etc to a particular person or place or the things that are brought


    عمل آوردن کالاها، نامه ها و غیره به شخص یا مکان خاصی، یا چیزهایی که آورده می شود


  • فرآیند تولد فرزند


  • روشی که کسی در جمع صحبت می کند

  • the act or process of bringing goods, letters etc to a particular place or person


    عمل یا فرآیند آوردن کالاها، نامه ها و غیره به یک مکان یا شخص خاص

  • when a seller officially hands over something for example a document relating to property or shares, to a buyer


    وقتی فروشنده ای رسماً چیزی را به عنوان مثال سندی مربوط به ملک یا سهام را به خریدار تحویل می دهد.

  • the act of taking goods, letters, parcels, etc. to people's houses or places of work


    عمل بردن اجناس، نامه ها، بسته ها و غیره به خانه یا محل کار مردم


  • تامین چیزی، برای مثال نیروی موتور، یا روشی که آن را تامین می کند


  • در برخی از ورزش‌ها، مانند کریکت یا بیس‌بال، عمل پرتاب توپ به سمت شخصی که چوب‌دار دارد، به منظور ضربه زدن به توپ توسط آن شخص.


  • واقعیت دستیابی یا تولید چیزی که وعده داده شده است

  • the fact of achieving or producing something that has been promised


    یک تولد


  • عمل بردن کالاها، نامه ها یا بسته ها به خانه یا محل کار مردم

  • the act of taking goods, letters, or packages to people's houses or places of work


    نحوه صحبت کردن کسی، به ویژه عمومی

  • the manner in which someone speaks, esp. in public


    عمل یا فرآیند تولد


  • عمل بردن کالا، نامه، بسته و غیره به یک مکان

  • the act of taking goods, letters, parcels, etc. to a place


    مقداری از کالاهای دریافتی

  • an amount of goods received


    عمل ارائه خدمات یا عرضه چیزی به مشتری

  • the act of providing a service or supplying something to a customer


    وضعیتی که در آن به خریدار کنترل چیزی داده می شود که خریده است


  • در معاملات آتی برای صحبت در مورد تاریخی که سهام یا کالاها (= کالاها) در دسترس خریدار قرار می گیرند استفاده می شود.

  • used in the trading of futures to talk about the date when the shares or commodities (= goods) will be available to the buyer


    برای دریافت کالاهایی که خریداری کرده اید

  • to receive goods that you have bought


    از همسایه خود بخواهید که در تعطیلات شما تحویل بگیرد.

  • Ask your neighbor to take any deliveries while you are on vacation.


    مگ در حال بهبودی از یک زایمان پیچیده بود.

  • Meg was recovering from a particularly complicated delivery.


    او زایمان سریع و آسانی داشت.

  • She had a quick easy delivery.


    پیتزا موندو تحویل رایگان ارائه می دهد.

  • Pizza Mondo offers free delivery.


    این هنرپیشه به شکل بدی معمولی خود را انجام می دهد تا ما را متقاعد کند که صادق است.

  • The actor gives his usual gruff delivery meant to convince us he's honest.


    منظورم این است که من هفده یا هجده ساله بودم و در زایمان کمک می کردم.

  • I mean I was seventeen or eighteen and helping out in deliveries.


    تحویل پستی

  • mail deliveries


    در واقع، در نگاه اول، هر تمدنی بیشتر شبیه یک حیاط کالای راه آهن است که دائماً کالاهای مختلف را دریافت و ارسال می کند.

  • At first sight indeed every civilization looks rather like a railway goods yard constantly receiving and dispatching miscellaneous deliveries.


    یا برای خدمات حمل و نقل ویژه یا تحویل خصوصی هزینه اضافی بپردازید.

  • Or pay extra for special handling or private delivery services.


    کارایی نیز در صورت‌حساب و عرضه دقیق، تحویل منظم و گزارش‌دهی خوب در مورد سفارش‌های معوقه دنبال می‌شود.

  • Efficiency is also sought in accurate invoicing and supply regular deliveries and good reporting on outstanding orders.


    بیمارستان معمولا بهترین مکان برای زایمان ایمن است.


example - مثال
  • Allow 28 days for delivery.


    28 روز برای تحویل وقت بگذارید.

  • We offer free delivery on orders over $200.


    ما برای سفارش های بالای 200 دلار ارسال رایگان ارائه می دهیم.

  • The service guarantees next day delivery.


    این سرویس تحویل روز بعد را تضمین می کند.

  • Please pay for goods on delivery (= when you receive them).


    لطفا هزینه کالا را هنگام تحویل پرداخت کنید (= زمانی که آنها را دریافت می کنید).

  • When can you take delivery of (= be available to receive) the car?


    چه زمانی می توانید ماشین را تحویل بگیرید (= برای دریافت آن در دسترس باشید؟

  • A delivery van was waiting in the street outside.


    یک ون تحویل در خیابان بیرون منتظر بود.

  • the delivery of public services


    ارائه خدمات عمومی

  • We have invested to improve service delivery.


    ما برای بهبود ارائه خدمات سرمایه گذاری کرده ایم.


  • ارائه محتوای دیجیتال، به ویژه موسیقی و ویدیو، یک تجارت بزرگ است.


  • سیستم ارسال پیام الکترونیکی

  • an easy/a difficult delivery


    یک تحویل آسان / دشوار

  • a delivery room/ward (= in a hospital etc.)


    اتاق زایمان/بخش (= در بیمارستان و غیره)

  • a vaginal/caesarean delivery


    زایمان واژینال/ سزارین

  • The beautiful poetry was ruined by her poor delivery.


    شعر زیبا با تحویل ضعیف او خراب شد.


  • یک تحویل سریع

  • Remember to cancel mail delivery when you go on vacation.


    به یاد داشته باشید که هنگام رفتن به تعطیلات، تحویل نامه را لغو کنید.

  • Ensure all material is properly packed and sent by recorded delivery.


    اطمینان حاصل کنید که تمام مواد به درستی بسته بندی شده و با تحویل ضبط شده ارسال شده است.

  • Order by 30 November to ensure delivery by Christmas.


    برای اطمینان از تحویل تا کریسمس تا 30 نوامبر سفارش دهید.

  • We offer free home delivery.


    ما تحویل رایگان درب منزل ارائه می دهیم.


  • ما تحویل را قبل از ساعت 9 صبح روز بعد تضمین می کنیم.

  • guaranteed express delivery to over 170 countries


    تحویل اکسپرس تضمین شده به بیش از 170 کشور

  • The government has now taken delivery of the new fighter planes.


    دولت اکنون هواپیماهای جنگنده جدید را تحویل گرفته است.

  • She had made a delivery to the address earlier that day.


    او اوایل آن روز به این آدرس تحویل داده بود.

  • The shop receives only one delivery of books per week.


    فروشگاه فقط یک بار در هفته کتاب تحویل می گیرد.

  • At the moment there are two deliveries a day.


    در حال حاضر دو بار در روز ارسال می شود.

  • We have regular deliveries of bread and milk to the cottage.


    ما نان و شیر را به کلبه تحویل می دهیم.

  • We are awaiting delivery of some new office furniture.


    منتظر تحویل تعدادی مبلمان اداری جدید هستیم.

  • We do all our deliveries in the mornings.


    ما همه تحویل خود را صبح ها انجام می دهیم.

  • completed orders for delivery


    سفارشات تکمیل شده برای تحویل

  • He was employed at the local grocery store as a delivery boy.


    او در خواربارفروشی محلی به عنوان یک پسر تحویل استخدام شد.

  • Are there any delivery charges?


    آیا هزینه ارسال وجود دارد؟

synonyms - مترادف
  • batch


    دسته ای

  • consignment


    محموله

  • shipment


    حمل و نقل


  • بار

  • boatload


    ظرفیت

  • goods


    کالاها

  • lorryload


    بار کامیون

  • lot


    مقدار زیادی


  • بسته بندی

  • shipload


    بار کشتی

  • truckload


    کانتینر بار

  • cargo


    تعداد

  • containerload


    بار کانتینر

  • haul


    بارگیری

  • quantity


    ظرفیت ترابری


  • کالا

  • freight


    وزن

  • lading


    پیش نویس ایالات متحده

  • freightage


    بارگذاری

  • payload


    فهرست

  • merchandise


    draughtUK


  • بسته


  • تناژ

  • draftUS


    عدل

  • loading


  • contents


  • draughtUK



  • tonnage


  • parcel


  • bale


antonyms - متضاد
  • receipt


    اعلام وصول

  • reception


    پذیرایی


  • مجموعه

  • receiving


    دریافت

  • acceptance


    پذیرش - پذیرفته شدن

  • acquirement


    کسب

  • acquiring


    بدست آوردن

  • acquisition


    تحصیل


  • کسب کردن

  • getting


    گرفتن

  • gaining


    به دست آوردن

  • obtaining


    بازیابی

  • retrieval


    جمع آوری

  • collecting


  • obtainment


لغت پیشنهادی

aqueous

لغت پیشنهادی

baking

لغت پیشنهادی

restarting