guarantee
guarantee - ضمانت
verb - فعل
UK :
US :
قول دادن به انجام کاری یا قول دادن به اینکه اتفاقی خواهد افتاد
to make a formal written promise to repair or replace a product if it breaks within a specific period of time
قول کتبی رسمی مبنی بر تعمیر یا تعویض محصول در صورت خرابی آن در یک دوره زمانی خاص
to promise that you will pay back money that someone else has borrowed, if they do not pay it back themselves
قول دهید که پولی را که شخص دیگری قرض گرفته است پس می دهید، اگر خودشان آن را پس ندهند
تا مطمئن شویم که اتفاقی خواهد افتاد
a formal written promise to repair or replace a product if it breaks within a specific period of time
یک قول کتبی رسمی برای تعمیر یا جایگزینی یک محصول در صورت شکستن آن در یک دوره زمانی خاص
یک وعده رسمی که کاری انجام خواهد شد
a promise that you will pay back money that someone else has used or borrowed, if they do not pay it themselves
قولی مبنی بر اینکه شما پولی را که شخص دیگری استفاده کرده یا قرض گرفته است، پس میدهید، اگر خودشان آن را نپردازند
something valuable that you give to someone to keep until you have done something you promised to do
چیز ارزشمندی که به کسی می دهید تا کاری را که قول داده اید انجام دهید نگه دارد
to make a formal written promise to repair or replace a product if it has a fault within a specific period of time after you buy it
برای دادن یک قول رسمی کتبی برای تعمیر یا جایگزینی یک محصول در صورتی که در یک بازه زمانی مشخص پس از خرید آن محصول دچار ایراد شود.
to make a legal promise to repay a loan if the original borrower DEFAULTs (=fails to repay it or make interest payments on it)
برای دادن قول قانونی برای بازپرداخت وام در صورت عدم پرداخت وام گیرنده اصلی (= نتواند آن را بازپرداخت کند یا سود آن را پرداخت نکند)
a formal written promise to repair or replace a product if it has a fault within a specific period of time after you buy it
یک قول کتبی رسمی مبنی بر تعمیر یا تعویض محصول در صورتی که در یک بازه زمانی مشخص پس از خرید آن محصول دچار ایراد شود
an agreement to be responsible for someone else’s promise especially a promise to repay a loan if the original borrower DEFAULTs (=fails to repay it or make interest payments on it)
توافقی برای مسئولیت پذیری در قبال وعده شخص دیگری، به ویژه قول به بازپرداخت وام در صورت عدم پرداخت وام گیرنده اصلی (= نتواند آن را بازپرداخت کند یا سود آن را پرداخت نکند)
money or assets held by an organization until someone has paid their debts, or debts that they might have in the future
پول یا دارایی هایی که توسط یک سازمان نگهداری می شود تا زمانی که کسی بدهی های خود یا بدهی هایی را که ممکن است در آینده داشته باشد پرداخت کند
a promise that something will be done or will happen especially a written promise by a company to repair or change a product that develops a fault within a particular period of time
قولی مبنی بر اینکه کاری انجام خواهد شد یا اتفاق خواهد افتاد، به ویژه قول کتبی یک شرکت مبنی بر تعمیر یا تغییر محصولی که در یک بازه زمانی خاص دچار نقص می شود.
یک توافق رسمی برای بر عهده گرفتن مسئولیت چیزی، مانند پرداخت بدهی شخص دیگری
something valuable that you give to someone temporarily while you do what you promised to do for them and that they will keep if you fail to do it
چیز ارزشمندی که به طور موقت به کسی می دهید در حالی که قول داده اید برای او انجام دهید، و اگر در انجام آن کوتاهی کنید او به آن عمل خواهد کرد.
If a product is guaranteed, the company that made it promises to repair or change it if a fault develops within a particular period of time
اگر محصولی گارانتی شده باشد، شرکت سازنده آن قول میدهد در صورت بروز عیب در یک بازه زمانی خاص، آن را تعمیر یا تغییر دهد.
قول دادن که اتفاقی بیفتد یا وجود داشته باشد
If you guarantee someone's debt you formally promise to accept the responsibility for that debt if the person fails to pay it.
اگر بدهی شخصی را تضمین کنید، به طور رسمی قول میدهید که در صورت عدم پرداخت آن، مسئولیت آن بدهی را بپذیرید.
اگر چیزی چیز دیگری را تضمین می کند، یقین می کند که آن اتفاق خواهد افتاد
If something is guaranteed to happen or have a particular result it is certain that it will happen or have that result
اگر چیزی تضمین شده باشد که اتفاق بیفتد یا نتیجه خاصی داشته باشد، مسلم است که اتفاق می افتد یا آن نتیجه را خواهد داشت
a promise that something will be done or will happen esp. a written promise by a company to repair or change a product that develops a fault within a particular period of time
قولی مبنی بر اینکه کاری انجام خواهد شد یا اتفاق خواهد افتاد، به ویژه. یک قول کتبی توسط یک شرکت برای تعمیر یا تغییر محصولی که در یک بازه زمانی خاص دچار نقص می شود
ضمانت نیز حالت یقین به یک نتیجه خاص است
اگر چیزی را تضمین کنید، قول می دهید که یک چیز خاص اتفاق بیفتد یا وجود داشته باشد
قول دادن که اتفاقی خواهد افتاد یا حقیقت دارد
برای اطمینان از وقوع یا واقعی بودن چیزی
if a company guarantees a product or service it gives a written promise to return the customer's money or repair or exchange the product if there is a problem with it within a particular period
اگر شرکتی محصول یا خدماتی را ضمانت میکند، قول کتبی میدهد که پول مشتری را برگرداند یا در صورت بروز مشکل در یک دوره خاص، آن را تعمیر یا تعویض کند.
to offer something valuable to someone with the agreement that they can keep it if you fail to pay a loan or do what you promise
ارائه چیزی با ارزش به کسی با این توافق که در صورت عدم پرداخت وام یا انجام قولی که می دهید می تواند آن را حفظ کند.
a written promise by a company to return a customer's money or repair or change the product if there is a problem within a particular period after buying it
قول کتبی یک شرکت مبنی بر بازگرداندن پول مشتری یا تعمیر یا تغییر محصول در صورت بروز مشکل در یک دوره خاص پس از خرید آن
چیزی که باعث میشود چیز دیگری اتفاق بیفتد یا حقیقت داشته باشد
قول کسی مبنی بر اینکه کاری انجام خواهد شد یا اتفاق خواهد افتاد
حقوق اساسی بشر، از جمله آزادی بیان، اکنون تضمین شده است.
آنها به امدادگران گفتند که نمی توانند امنیت خود را تضمین کنند، آنجا را ترک کنند.
من شخصاً حمایت کامل و فوری را در تمام اقدامات انجام شده تضمین می کنم.
ما نمی توانیم تضمین کنیم (که) پروازهای ما هرگز به تاخیر نیفتد.
بلیط ورود رایگان شما را تضمین می کند.
ما تضمین می کنیم که کالاهای شما را ظرف یک هفته تحویل می دهیم.
تمامی اجناس برقی ما دارای گارانتی کامل می باشد.
این اتو دارای ضمانت یکساله در برابر خرابی کار می باشد.
برد امشب حضور این تیم در فینال را تضمین می کند.
این روزها گرفتن مدرک برای شما تضمینی برای شغل نیست.
شما می توانید تضمین کنید (که) بچه ها به محض اینکه باید به رختخواب بروند شروع به شیطنت خواهند کرد.
برای تضمین وام بانکی
تضمین پرداخت بدهی های کسی
من تضمین می کنم که در دادگاه حاضر شود.
پدرش قبول کرد که وام بانکی را تضمین کند.
اگر سعی کنیم آن را مخفی نگه داریم، مطمئناً او متوجه خواهد شد.
چنین رفتاری مطمئناً او را عصبانی می کند.
عملکرد این فیلم در گیشه تقریبا تضمین شده است.
روند آموزش و صلاحیت به طور خودکار شغل شما را تضمین نمی کند.
مدرک به طور خودکار شغل شما را تضمین نمی کند.
The complicated electoral system effectively guarantees the president's re-election.
سیستم پیچیده انتخاباتی عملاً انتخاب مجدد رئیس جمهور را تضمین می کند.
نتیجه به هیچ وجه تضمین شده نیست.
من کاملاً می توانم تضمین کنم که از نمایش لذت خواهید برد.
مسلم است که موافقت خواهند کرد.
آنها مطمئناً موافق هستند.
او مطمئناً برای تیم انتخاب می شود.
حتما باران می بارد
آیا قطعی است که او می رود؟
هزینه سیستم 99.95 پوند شامل حمل و نقل و جابجایی و گارانتی دوازده ماهه است.
تلویزیون همراه با ضمانت دو ساله می باشد.
ضمانت بازگشت وجه
assurance
اطمینان
pledge
سوگند - تعهد
وعده
کلمه
قرارداد
covenant
میثاق
oath
سوگند - دشنام
vow
نذر
warranty
ضمانتنامه
affirmation
تایید
avowal
اقرار
رابطه، رشته
معامله
guaranty
گارانتی
توافق
attestation
تصدیق
pact
پیمان
stipulation
شرط
undertaking
تعهد
warrant
حکم
asseveration
منشور
قسم خوردن
charter
وصیت نامه
swearing
کلمه افتخار
testament
فشرده - جمع و جور
تروث
تضمین
compact
نامزدی
troth
surety
engagement
breach
رخنه
contravention
تخلف
infraction
نقض
infringement
عدم انطباق
noncompliance
عدم رعایت
nonobservance
مهجوریت
transgression
نافرمانی
خیانت
dereliction
شکستن
disobedience
سرپیچی
betrayal
زنگ تفريح
breaking
عدم قطعیت
defiance
اختلاف نظر
non-observance
انکار
ممنوعیت
uncertainty
وتو
disagreement
تسلیم شدن
denial
سو استفاده کردن
prohibition
بی توجهی
veto
تجاوز
renege
رد
امتناع
neglect
disregard
trespass
non-compliance
disapproval
refusal