iron
iron - اهن
noun - اسم
UK :
US :
a common hard metal that is used to make steel is magnetic, and is found in very small quantities in food and blood. It is a chemical element: symbol Fe
یک فلز سخت رایج که برای ساخت فولاد استفاده می شود، مغناطیسی است و به مقدار بسیار کمی در غذا و خون یافت می شود. این یک عنصر شیمیایی است: نماد Fe
چیزی که برای صاف کردن لباس ها استفاده می شود که دارای پایه فلزی تخت گرم شده است
چوب گلف ساخته شده از فلز به جای چوب
برای صاف کردن لباس ها با استفاده از اتو
بسیار محکم و قوی یا مصمم
a chemical element that is a common greyish-coloured metal. It is strong used in making steel and exists in very small amounts in blood
یک عنصر شیمیایی که یک فلز متداول به رنگ خاکستری است. این قوی است، در ساخت فولاد استفاده می شود و به مقدار بسیار کمی در خون وجود دارد
a piece of equipment for making clothes flat and smooth that has a handle and a flat base and is usually heated with electricity
وسیله ای برای صاف و صاف کردن لباس ها که دارای دسته و پایه صاف است و معمولاً با برق گرم می شود.
چوبی که در انتهای آن یک قسمت آهنی یا فولادی وجود دارد که برای ضربه زدن به توپ در گلف استفاده می شود
زنجیر به دور کسی بسته می شود تا از فرار یا حرکت او جلوگیری کند
برای صاف و صاف کردن لباس ها با استفاده از اتو
very strong physically mentally, or emotionally
از نظر جسمی، ذهنی یا عاطفی بسیار قوی است
a common silver-colored, metal element that is magnetic and strong is used in making steel and is found in small amounts in blood and in all living things
عنصر فلزی معمولی نقره ای رنگ که مغناطیسی و قوی است در ساخت فولاد استفاده می شود و به مقدار کم در خون و در همه موجودات زنده یافت می شود.
a device with a handle and a flat metal base that can be heated and pressed against cloth to make the cloth smooth
دستگاهی با دسته و پایه فلزی مسطح که می توان آن را گرم کرد و روی پارچه فشار داد تا پارچه صاف شود.
برای صاف کردن پارچه با استفاده از اتو
ساخته شده یا حاوی آهن
یک عنصر فلزی رایج که در ساخت فولاد استفاده می شود
iron ore
سنگ آهن
He kept her prisoner in her own home and threatened to electrocute her on a sunbed and burn her with an iron.
او زندانی او را در خانه خودش نگه داشته و او را تهدید به برق گرفتگی روی تخت آفتاب کرده و با اتو می سوزاند.
با یک قطعه چدن پانصد پوندی که روی زمین نشسته است شروع کنید.
وسایل ممنوعه باید شامل چوبه دار و اتو پا باشد.
دکترم گفت در رژیم غذایی به آهن بیشتری نیاز دارم.
پنجره ای با میله های آهنی روی آن
iron gates/bars/railings
دروازه آهنی / میله / نرده
کلبه ای با سقف آهنی راه راه
صنایع آهن و فولاد
سنگ آهن (= سنگ حاوی آهن)
غذاهایی که سرشار از آهن هستند
بیماران مبتلا به کمبود آهن (= کمبود آهن در خونشان)
قرص آهن (= حاوی آهن تهیه شده به عنوان دارو)
او اراده ای آهنین داشت (= بسیار قوی بود).
یک اتو بخار
leg irons
اتوهای پا
کف زدن برای کسی در آهن
او یک شوت باشکوه را با آهن 9 زد.
فقط باید یک اتو روی پیراهنم بزنم، بعد آماده ام.
از اتوی خنک روی مواد مصنوعی استفاده کنید.
Iron rusts easily.
آهن به راحتی زنگ می زند.
Liver is a particularly rich source of dietary iron.
جگر منبع غنی از آهن غذایی است.
iron ore
سنگ آهن
an iron deficiency
کمبود آهن
یک اتو مسافرتی
او احتمالاً از آهن 2 یا 3 برای ضربه استفاده خواهد کرد.
برای زندانیان کف زدن با آهن (= با زنجیر) معمول بود.
تقریباً پنج دقیقه طول می کشد تا پیراهن را به درستی اتو کنید.
من فکر می کنم برای گرفتن برخی از این تصمیمات باید اراده ای آهنین داشته باشید.
جگر منبعی غنی از آهن غذایی است.
من باید این دامن را اتو کنم.
بگذارید چروک های این سفره را اتو کنم.
یک نرده آهنی در امتداد پله ها
شکل. موفقیت او به قدرت بدنی و اراده آهنین (= عزم قوی) بستگی داشت.
Heavy industries, like iron and steel can take advantage of the government's increased public-works spending.
صنایع سنگین، مانند آهن و فولاد، می توانند از افزایش هزینه های دولت برای کارهای عمومی استفاده کنند.