prisoner
prisoner - زندانی
noun - اسم
UK :
US :
someone who is kept in a prison as a legal punishment for a crime or while they are waiting for their trial
کسی که به عنوان مجازات قانونی برای ارتکاب جرم یا در حالی که منتظر محاکمه خود است در زندان نگهداری می شود
کسی که به زور او را می برند و در جایی نگه می دارند
کسی که در مکان یا موقعیتی قرار دارد که نمی تواند از آن فرار کند
someone who is kept in a prison as a punishment for a crime or while they are waiting for their trial
کسی که به عنوان مجازات جرم یا در حالی که منتظر محاکمه خود است در زندان نگهداری می شود
someone who has been found guilty of a crime and sent to a prison. Convict is used especially about someone who is sent to prison for a long time. It is more commonly used in historical descriptions, or in the phrase an escaped convict
کسی که مجرم شناخته شده و به زندان فرستاده شده است. محکوم به خصوص در مورد کسی که برای مدت طولانی به زندان فرستاده می شود استفاده می شود. بیشتر در توصیفات تاریخی یا در عبارت یک محکوم فراری استفاده می شود
کسی که در زندان یا بیمارستان روانی نگهداری می شود
someone who is kept somewhere and not allowed to go free especially in a war or fighting. Captive is a rather formal word which is used especially in literature
کسی که در جایی نگهداری می شود و اجازه نمی دهند آزاد شود، به خصوص در جنگ یا جنگ. اسیر واژه ای نسبتا رسمی است که به ویژه در ادبیات استفاده می شود
a soldier member of the navy etc who is caught by the enemy during a war and kept in the enemy’s country
سرباز، عضو نیروی دریایی و غیره که در جریان جنگ به دست دشمن گرفتار شده و در کشور دشمن نگهداری می شود.
someone who is kept somewhere as a prisoner in order to force people to agree to do something for example in order to get money or to achieve a political aim
کسی که در جایی به عنوان زندانی نگهداری می شود تا مردم را مجبور به انجام کاری کنند، مثلاً برای بدست آوردن پول یا رسیدن به یک هدف سیاسی.
کسی که معمولاً به دلیل عقاید سیاسی و اغلب بدون محاکمه در زندان نگهداری می شود
a British television series about a man who is made to live in a strange village. He is called ‘number six’ and says ‘I am not a number. I am a free man’. The head man in the village is ‘number two’, and the relationship between them and the whole situation are very mysterious. The Prisoner made in 1967–68, is still popular with the sign connected with the programme, an old-fashioned bicycle called a penny-farthing, still being recognized.
یک سریال تلویزیونی بریتانیایی در مورد مردی که در دهکده ای عجیب زندگی می کند. او را شماره شش می نامند و می گوید من یک عدد نیستم. من یک مرد آزاد هستم'. رئیس مرد دهکده «شماره دو» است و رابطه بین آنها و کل وضعیت بسیار مرموز است. The Prisoner، ساخته شده در سال های 1967-1968، هنوز هم محبوب است، با علامت مرتبط با برنامه، دوچرخه ای قدیمی به نام پنی فرتینگ، که هنوز شناخته شده است.
شخصی که به عنوان مجازات در زندان نگهداری می شود
گرفتن و نگهبانی کسی که نتواند فرار کند
زندانی نیز کسی است که تحت کنترل شخص دیگری است و از نظر جسمی آزاد نیست
این ایالت اکنون دارای 152000 زندانی در 32 زندان است.
این شهرستان دارای 90 زندانی در زندانی است که برای 29 نفر طراحی شده است.
پدر و مادرم خیلی سختگیر بودند. گاهی در خانه خودم احساس می کردم زندانی هستم.
اما اسکل گوروف یک زندانی در دست آنها بود و گوروف گروگانی نبود که از دست بدهند.
یک سازمان آزادی زندانیان در یافتن محل اقامت به او کمک می کرد.
این یک داستان علمی تخیلی درباره افرادی است که به عنوان زندانی به سیاره ای دیگر برده می شوند.
ما یک ژنرال لشکر و دو سه هنگ از سربازانمان را به عنوان اسیر از دست داده ایم.
اسیران دشمن
enemy prisoners
هزاران زندانی سیاسی اغلب در نتیجه محاکمه های ناعادلانه در زندان هستند.
سالنهای دادگاه در طبقات بالا قرار داشتند و زندانیان را به محل خدمت آورده بودند.
هر یک از زندانیان می توانند مطمئن باشند که از منفعتشان برخوردار خواهند شد، در صورتی که از قبل پیمانی داشته باشند که هرگز اعتراف نکنند، صرف نظر از شرایط.
The prisoners can each be sure of benefiting if they have a previously agreed pact never to confess, whatever the circumstances.
زندانیانی که دیوانه شدند، کسانی بودند که بی سواد و بی تخیل بودند.
به زندانیان اجازه داده می شود هر روز یک ساعت ورزش کنند.
تعداد زندانیان حبس ابد کاهش یافته است.
آنها خواستار آزادی زندانیان شدند.
آنها خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی هستند.
international minimum standards for the treatment of prisoners
حداقل استانداردهای بین المللی برای رفتار با زندانیان
او توسط سربازان شورشی به اسارت درآمد.
آنها او را زندانی می کنند و باج زیادی می خواهند.
سه روز او را زندانی کردند.
او از بیرون رفتن می ترسد و در خانه خودش زندانی مجازی شده است.
او اسیر جهل خودش بود.
در حال حاضر بیش از 2 میلیون زندانی در ایالات متحده زندانی هستند.
آنها فقط مجاز به تماس محدود با سایر زندانیان خود بودند.
آنها بیش از 100 زندانی را اسیر کرده بودند.
آنها به مدت هشت ماه در یک آپارتمان کوچک زندانی بودند.
زندانیان در اعتراض به شرایط داخل زندان به پشت بام زندان رفتند.
از 10000 سرباز، 7000 نفر کشته، زخمی یا اسیر شدند.
خلبان و چند مسافر به مدت 57 ساعت در اسارت افراد مسلح بودند.
در جریان این سرقت، دو نفر از ماموران امنیتی بازداشت شدند/به اسارت درآمدند.
convict
محکوم
con
باهم
gaolbirdUK
gaolbirdUK
jailbirdUS
jailbirdUS
lag
تاخیر
inmate
زندانی
trusty
قابل اعتماد
lifer
محکوم ابد
yardbird
حیاط پرنده
transport
حمل و نقل
culprit
مقصر
loser
بازنده
recidivist
تکرار جرم
سخت است
old lag
تاخیر قدیمی
kidnap victim
قربانی آدم ربایی
زندانی سیاسی
عضو باند زنجیره ای
زندانی عقیدتی
felon
جنایتکار
detainee
بازداشتی
جنایی
captive
اسیر
offender
مجرم
malefactor
بدخواه
internee
داخلی
ticket-of-leave man
مرد بلیط مرخصی
lawbreaker
قانون شکن
villain
شرور
crook
خم کردن
lighty
سبک
captor
اسیر کننده
detainer
بازداشت کننده
gaolerUK
gaolerUK
jailerUS
زندانبان آمریکا
keeper
نگهبان
incarcerator
زندانی کننده
custodian
متولی
imprisoner
زندانی
capturer
محدود کننده
confiner
بردگی
enslaver