planet

base info - اطلاعات اولیه

planet - سیاره

noun - اسم

/ˈplænɪt/

UK :

/ˈplænɪt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [planet] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • the planets of our solar system


    سیارات منظومه شمسی ما

  • the planet Earth/Venus/Mars


    سیاره زمین / زهره / مریخ


  • احتمال وجود حیات در اعماق سطح سیاره


  • نبرد برای نجات سیاره


  • او باید یکی از معدود افراد روی کره زمین باشد که وب سایت ندارد.

  • He thinks being a father is easy. What planet is he on?


    او فکر می کند پدر بودن آسان است. او در کدام سیاره است؟

  • He looked like something from another planet!


    او شبیه چیزی از سیاره دیگر بود!

  • How many planets orbit the sun?


    چند سیاره به دور خورشید می چرخند؟

  • Hubble has found around 100 new extrasolar planets.


    هابل حدود 100 سیاره جدید فراخورشیدی پیدا کرده است.

  • She believes there is life on other planets.


    او معتقد است در سیارات دیگر حیات وجود دارد.

  • The spacecraft is currently in orbit around the red planet.


    این فضاپیما در حال حاضر در مدار سیاره سرخ قرار دارد.

  • creatures from an alien planet


    موجوداتی از یک سیاره بیگانه

  • rocky planets like Venus and Mars


    سیارات سنگی مانند زهره و مریخ

  • the outer planets of our solar system


    سیارات بیرونی منظومه شمسی ما

  • the search for Earth-like planets


    جستجو برای سیارات شبیه زمین

  • Will recycling help save the planet?


    آیا بازیافت به نجات سیاره کمک می کند؟

  • We are destroying the planet with our fossil-fuel lifestyle.


    ما با سبک زندگی خود با سوخت فسیلی سیاره را نابود می کنیم.

  • I don't know a single other person on the planet who has seen this film.


    من یک نفر دیگر را روی کره زمین نمی شناسم که این فیلم را دیده باشد.

  • the planet Earth/Venus


    سیاره زمین/زهره

  • Might there be intelligent life on other planets?


    ممکن است در سیارات دیگر حیات هوشمند وجود داشته باشد؟

  • planetary scientists


    دانشمندان سیاره شناسی

synonyms - مترادف

  • جهان

  • globe


    کره زمین

  • sphere


    کره

  • orb


    گوی


  • زمین

  • terrene


    زمینی

  • asteroid


    سیارک

  • planetoid


    سیاره ای

  • heavenly body


    بدن آسمانی

  • luminous body


    بدنه نورانی

  • wandering star


    ستاره سرگردان


  • کائنات


  • ستاره


  • سنگ مرمر آبی بزرگ

  • big blue marble


    کیهان

  • cosmos


    جهان کلان

  • macrocosm


    وجود داشتن


  • زیست کره

  • biosphere


    آفتاب

  • sun


    نورانی

  • luminary


    کره زمینی

  • earthly sphere


    Sol III

  • Sol III


    ماهواره


  • ماه


  • نقشه

  • map


    کهکشان

  • Terra


    بعد، ابعاد، اندازه


  • خشکی


  • صفحه وجود

  • terra firma



antonyms - متضاد

  • فضا

  • infinity


    بی نهایت


  • فضای عمیق


  • کهکشان

  • intergalactic space


    فضای بین کهکشانی

  • the cosmos


    کیهان

  • the heavens


    آسمان ها

  • interplanetary space


    فضای بین سیاره ای

  • interstellar space


    فضای بین ستاره ای

لغت پیشنهادی

deviates

لغت پیشنهادی

tighter

لغت پیشنهادی

bobcat