sun
sun - آفتاب
noun - اسم
UK :
US :
a British tabloid daily newspaper which sells more copies than almost any other daily newspaper in the UK. It has some articles about events in the news and politics but many of its stories are about the private lives of well-known people such as the royal family television actors, and sports players.
یک روزنامه روزنامه انگلیسی که تقریباً بیش از هر روزنامه روزانه دیگری در بریتانیا می فروشد. مقالههایی درباره رویدادهای خبری و سیاسی دارد، اما بسیاری از داستانهای آن درباره زندگی خصوصی افراد سرشناس مانند خانواده سلطنتی، بازیگران تلویزیون و بازیکنان ورزشی است.
گرما و نوری که از خورشید می آید
هر ستاره ای که سیارات به دور آن حرکت می کنند
مخفف نوشتاری
ستاره ای که نور و گرما را برای زمین فراهم می کند و زمین به دور آن حرکت می کند
نور یا گرمایی که زمین از خورشید دریافت می کند
دراز کشیدن یا نشستن در جایی که آفتاب زیاد باشد، به خصوص برای تیره شدن پوست
written abbreviation for Sunday
مخفف نوشته شده یکشنبه
ستاره ای که زمین به دور آن حرکت می کند و نور و گرما را برای زمین فراهم می کند
خورشید نیز به معنای نور یا گرمایی است که زمین از این ستاره دریافت می کند
دراز کشیدن یا نشستن در جایی که آفتاب زیاد باشد، به ویژه. تا پوست شما تیره تر شود
abbreviation for Sunday
مخفف یکشنبه
خورشید می درخشید و پرندگان آواز می خواندند.
the sun’s rays
پرتوهای خورشید
خورشید در تابستان در بالاترین سطح آسمان طلوع می کند.
طلوع/غروب خورشید
خورشید تازه غروب می کرد.
خورشید زمستانی رنگ پریده از میان ابرها می درخشید.
خون آشام توسط اولین پرتوهای خورشید صبح کشته می شود.
گرمای خورشید بعد از ظهر
آفتاب داغ میسوخت.
این اتاق صبح ها آفتاب می گیرد.
زیر آفتاب نشستیم.
محصول برداشت شده در آفتاب داغ هند خشک می شود.
تعطیلات را در آفتاب رزرو کرده اند (= در جایی که هوا گرم است و آفتاب زیاد می تابد).
ما تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا از آفتاب دور باشیم.
در تعطیلات آشکارا صورتش به آفتاب (= قرمز یا قهوه ای شده بود).
آفتاب زیاد پوست را پیر می کند.
به سوی مغرب می راندم و آفتاب در چشمانم بود (= آفتاب در چشمانم می تابد).
به بیماران توصیه می شود تا شش هفته از قرار گرفتن در معرض نور خورشید خودداری کنند.
We talked about everything under the sun.
ما در مورد همه چیز زیر آفتاب صحبت کردیم.
من همه نام ها را زیر آفتاب خوانده ام!
زیر آفتاب (= در دنیا) چیز جدیدی نیست.
با خورشید بلند می شوم
پسر کوچک آنها هنوز در خانه زندگی می کند.
بیایید برای پیک نیک در حالی که خورشید می درخشد!
با فرورفتن خورشید در زیر افق هوا داشت سردتر می شد.
درست در همان لحظه خورشیدی پرآب از میان ابرها عبور کرد.
ابرها تاریک شدند و خورشید را محو کردند.
کوه های دور در نور غروب خورشید می درخشیدند.
خورشید در آسمان بالاتر رفت.
خورشید به آرامی به سمت غرب حرکت کرد.
خورشید اکنون طلوع کرده بود و قوی بود.
sunlight
نور خورشید
daylight
نور روز
sunshine
آفتاب
سبک
rays
اشعه ها
warmth
گرما
درخشیدن
beams
تیرها
tan
برنزه
sunbeams
پرتوهای خورشید
نور طبیعی
تابش خیره کننده
glare
روشنایی
brightness
پرتو خورشید
sunbeam
پرتو
sun's rays
اشعه
beam
نور طبیعت
ray
شفت
لومینسانس
shaft
درخشندگی
illumination
درخشش
luminescence
رشته ای
luminosity
فسفرسانس
radiance
درخشان
glow
خیره شدن
incandescence
فلورسانس
brilliance
phosphorescence
glowing
dazzle
fluorescence