certainly

base info - اطلاعات اولیه

certainly - قطعا

adverb - قید

/ˈsɜːrtnli/

UK :

/ˈsɜːtnli/

US :

family - خانواده
certainty
یقین - اطمینان - قطعیت
uncertainty
عدم قطعیت
certain
مسلم - قطعی
uncertain
نا معلوم
uncertainly
به طور نامطمئن
google image
نتیجه جستجوی لغت [certainly] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • بدون درمان، او تقریباً به طور قطع خواهد مرد.

  • Certainly the early years are crucial to a child's development.


    مطمئناً سال های اولیه برای رشد کودک بسیار مهم است.

  • I'm certainly never going there again.


    مطمئناً دیگر هرگز آنجا نمی روم.

  • I certainly hope we can do this again.


    مطمئناً امیدوارم بتوانیم این کار را دوباره انجام دهیم.

  • She was certainly attractive but you couldn’t call her beautiful.


    او مطمئناً جذاب بود، اما نمی توان او را زیبا نامید.

  • It is certainly true that individual earthquakes are difficult to predict with any accuracy.


    مطمئناً درست است که پیش‌بینی تک تک زمین‌لرزه‌ها با هر دقتی دشوار است.


  • این مطمئناً آنها را دوباره به فکر وا می دارد.

  • ‘May I see your passport, Mr Scott?’ ‘Certainly.’


    «می‌توانم پاسپورت شما را ببینم، آقای اسکات؟» «مطمئنا.»

  • ‘Do you think all this money will change your life?’ ‘Certainly not.’


    «فکر می‌کنی این همه پول زندگیت را تغییر می‌دهد؟» «مطمئناً نه.»

  • Surely this can’t be right?


    مطمئناً این نمی تواند درست باشد؟

  • You’re surely not thinking of going, are you?


    مطمئناً به رفتن فکر نمی کنید، نه؟

  • I’ll certainly remember this trip!


    من مطمئناً این سفر را به یاد خواهم آورد!

  • I’ll sure remember this trip!


    من مطمئنا این سفر را به یاد خواهم آورد!


  • غذا قطعا خیلی گران بود (= شکی در آن نیست)

  • The meal was surely too expensive? (= that is my opinion. Don’t you agree?).


    مطمئناً غذا خیلی گران بود؟ (= این نظر من است. موافق نیستید؟).

  • This will surely end in disaster.


    این قطعاً به فاجعه ختم خواهد شد.

  • While the film is undoubtedly too long it is nevertheless an intriguing piece of cinema.


    در حالی که فیلم بدون شک بیش از حد طولانی است، با این وجود یک قطعه سینمای جذاب است.

  • It can be argued that the movie is too long. It is nonetheless an intriguing piece of cinema.


    می توان ادعا کرد که فیلم خیلی طولانی است. با این حال، این یک اثر جذاب از سینما است.

  • The film is undoubtedly too long. Still it is an intriguing piece of cinema.


    فیلم بدون شک خیلی طولانی است. با این حال، این یک قطعه جذاب از سینما است.

  • Of course huge chunks of the book have been sacrificed in order to make a two-hour movie but it is nevertheless a successful piece of storytelling.


    البته بخش‌های بزرگی از کتاب فدای ساخت یک فیلم دو ساعته شده است، اما با این وجود یک داستان موفق است.

  • Critics are wrong to argue that the film’s plot is too complicated. Certainly there are a couple of major twists, but audiences will have no difficulty following them.


    منتقدان اشتباه می کنند که می گویند داستان فیلم خیلی پیچیده است. مطمئناً چند تغییر عمده وجود دارد، اما تماشاگران برای دنبال کردن آنها مشکلی نخواهند داشت.


  • درست است که بدون فیلمنامه خوب نمی توان یک فیلم خوب ساخت، اما به همان اندازه درست است که یک کارگردان با استعداد می تواند یک فیلمنامه خوب را به یک فیلم عالی تبدیل کند.

  • It remains to be seen whether these two movies herald a new era of westerns, but there is no doubt that they represent welcome additions to the genre.


    باید دید که آیا این دو فیلم نوید دهنده عصر جدیدی از وسترن هستند یا خیر، اما شکی نیست که آنها افزوده های خوشایندی به این ژانر هستند.

  • She certainly had a friend called Mark but I don't know whether he was her boyfriend.


    او مطمئناً دوستی به نام مارک داشت، اما نمی‌دانم دوست پسر او بود یا نه.

  • This is rather a difficult question. Yes it's certainly not easy.


    این یک سوال نسبتا دشوار است. بله، مطمئناً آسان نیست.

  • Do you think more money should be given to education? Certainly!


    به نظر شما آیا باید پول بیشتری به آموزش و پرورش داده شود؟ قطعا!

  • Had you forgotten about our anniversary? Certainly not! I've reserved a table at Michel's restaurant for this evening.


    آیا سالگرد ما را فراموش کرده بودی؟ مطمئنا نه! من برای این عصر یک میز در رستوران میشل رزرو کرده ام.

  • Could you lend me £10? Certainly.


    میشه 10 پوند به من قرض بدی؟ قطعا.

  • Did you take any money out of my purse? Certainly not!


    از کیف من پولی در آوردی؟ قطعا نه!

  • She will certainly win the election if the opinion polls are accurate.


    اگر نظرسنجی ها دقیق باشند، او قطعاً در انتخابات پیروز خواهد شد.

  • Can you give me a hand? Certainly.


    آیا می توانی کمکم کنی؟ قطعا.

synonyms - مترادف

  • قطعا

  • assuredly


    مطمئنا

  • unquestionably


    بدون شک


  • مسلما

  • indisputably


    غیر قابل انکار

  • undeniably


    بی شک

  • undoubtedly


    بی چون و چرا

  • incontestably


    به طور غیر قابل بحث

  • incontrovertibly


    براستی

  • indubitably


    بدون ابهام


  • به وضوح

  • unequivocally


    کاملا


  • به طور قطعی

  • irrefutably


    قابل لمس

  • plainly


    مثبت


  • شفاف

  • decidedly


    بدون استدلال

  • palpably


    بسيار خوب

  • positively


    به آسانی

  • transparently


    از قرار معلوم، مشخصا

  • unarguably


    آرام

  • admittedly


    غیر قابل بحث

  • alright


    در واقع

  • conclusively


    آشکارا

  • doubtless



  • evidently


  • forsooth


  • inarguably



  • manifestly


antonyms - متضاد

  • احتمالا

  • doubtfully


    با شک

  • dubiously


    به طرز مشکوکی

  • questionably


    سوال برانگیز


  • بعید

  • indefinite


    نامعین

  • indefinitely


    به طور نامحدود

  • suspiciously


    با شک ایالات متحده

  • skepticallyUS


    بدبینانه انگلستان

  • scepticallyUK


    بدون قاطعیت

  • indecisively


    نا معلوم

  • uncertain


    با تردید

  • hesitantly


    به طور مبهم

  • ambiguously


    به طور نامطمئن

  • uncertainly


    بلاتکلیف

  • undecidedly


    به طور نامشخص

  • indistinctly


    با بی اعتمادی

  • mistrustfully


    غیر قابل پیش بینی

  • doubtingly


    بدون اطمینان

  • distrustfully


    مشکوک

  • vaguely


    شک کرد

  • unpredictably


    به دروغ

  • unconfidently


    نادقیق

  • obscurely


    نادرست

  • questionable


    اشتباه

  • dubious


  • doubted


  • falsely


  • inaccurately


  • incorrectly


  • mistakenly


لغت پیشنهادی

ghost

لغت پیشنهادی

imposing

لغت پیشنهادی

sweeten