era
era - عصر
noun - اسم
UK :
US :
یک دوره زمانی در تاریخ که به دلیل یک رویداد خاص یا برای ویژگی های خاص شناخته شده است
(the Equal Rights Amendment) a suggested change to US law which was intended to give women the same legal rights as men. Although the suggested law was agreed to by Congress, not enough states agreed in time for it to become a law.
(اصلاح حقوق برابر) یک تغییر پیشنهادی در قانون ایالات متحده است که در نظر گرفته شده بود به زنان حقوق قانونی مشابه مردان بدهد. اگرچه قانون پیشنهادی مورد موافقت کنگره قرار گرفت، اما ایالت های کافی به موقع برای تبدیل شدن آن به قانون موافقت نکردند.
مخفف عبارت EQUAL RIGHTS AMENDMENT
دوره زمانی که رویدادها یا مراحل خاصی از توسعه معمول هستند
a period of time in which the history of the earth is measured, into which an eon can be divided and which itself can be divided into epochs
دوره زمانی که در آن تاریخ زمین سنجیده می شود، که می توان یک عصر را به آن تقسیم کرد و خود را می توان به دوره هایی تقسیم کرد.
دوره زمانی که برای رویدادها یا تحولات خاص شناخته شده است
→ Equal Rights Amendment
→ اصلاحیه حقوق برابر
ما در عصر تغییرات نفس گیر زندگی می کنیم.
Finally internet businesses are moving into an era where their lengthening track record means they can be analysed alongside conventional companies.
سرانجام، کسبوکارهای اینترنتی در حال حرکت به عصری هستند که سابقه طولانیتر آنها به این معنی است که میتوان آنها را در کنار شرکتهای معمولی تحلیل کرد.
زمانی که شارل دوگل درگذشت، به نظر پایان یک دوران بود.
یک دوره هیجان انگیز در پیچیدگی های تکنولوژیکی
Likewise, during the frigid eras of ice sheet advances, numerous brief episodes of extreme warming occurred.
به همین ترتیب، در طول دوران سرد پیشرفت ورقه های یخی، دوره های کوتاه متعددی از گرم شدن شدید رخ داد.
اما این فلسفه جذابیت های خود را در دوران تغییرات نگران کننده دارد.
برای دوران خود، در واقع برای هر دوره ای، ترکیب در تقسیم بندی آن جسورانه است.
در دوران مک کارتی، صدها شهروند بی گناه ایالات متحده به دلیل عقایدشان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.
و در این دوران مدرن، جلسات تیم به آموزش تکنیک محدود نمی شود.
این معاهده آغاز عصر جدیدی در روابط شرق و غرب است.
گلن فرگوسن - ماندن دوران جدیدی در باشگاه کریکت Strabane در حال طلوع است.
عصر جدیدی از همکاری جهانی
Clinton is the sixth president of the postwar era to win election to the White House while already occupying the Oval Office.
کلینتون ششمین رئیسجمهور دوران پس از جنگ است که در انتخابات کاخ سفید پیروز میشود در حالی که قبلاً دفتر بیضی شکل را اشغال کرده بود.
بقایای باستان شناسی مربوط به اواخر دوران روم
دوران ویکتوریا/مدرن/پس از جنگ
وقتی او شرکت را ترک کرد، پایان یک دوره بود (= بعد از آن همه چیز فرق کرد).
دوران جدیدی از صلح
این آغاز دوران جدیدی از صلح و رفاه است.
این کشور وارد دوران بیکاری بالا شده است.
فروریختن دیوار برلین دوران جدیدی را آغاز کرد.
اتاق ظرافت دوران گذشته را داشت.
ما در عصر عدم قطعیت مذهبی زندگی می کنیم.
عصر جدیدی در تاریخ هنر
عملی که تا عصر حاضر باقی مانده است
فیلم های دوران صامت
قرون اولیه عصر مسیحیت
دوران طلایی رادیو
در عصر مدرن، دولت تامین کننده رفاه است.
این یکی از مشهورترین کلیساهای ساخته شده در دوران ویکتوریا است.
دوران جفرسون
دوران گذشته (= گذشته).
دوران پس از جنگ
آنها در طول دوره طولانی درگیری برای صلح تلاش کرده بودند.
سقوط دیوار برلین پایان یک دوره را رقم زد.
عصر فانوزوئیک به دوره های پالئوزوئیک، مزوزوئیک و سنوزوئیک تقسیم می شود.
او یکی از برجسته ترین زنان عصر خود بود.
دوره زمانی
زمان
epoch
دوران
سن
span
طول
نسل
days
روزها
مدت، اصطلاح
years
سال ها
times
بار
صحنه
روز
eonUS
eonUS
چرخه
تاریخ
aeonUK
aeonUK
نقطه ای در تاریخ
فاز
قرن
millennium
هزاره
فصل
قسمت
طول عمر
ساعت
فاصله
interval
دوره
هجی کردن
spell
نقطه در زمان
فضا
نقطه اتصال
juncture
continuation
ادامه