philosophy
philosophy - فلسفه
noun - اسم
UK :
US :
فیلسوف
فلسفی
از نظر فلسفی
مطالعه ماهیت و معنای وجود، حقیقت، خیر و شر و غیره
نظرات یک فیلسوف خاص یا گروهی از فیلسوفان
نگرش یا مجموعه ایده هایی که رفتار یک فرد یا سازمان را هدایت می کند
the use of reason in understanding such things as the nature of the real world and existence the use and limits of knowledge and the principles of moral judgment
استفاده از عقل در درک چیزهایی مانند ماهیت جهان واقعی و هستی، استفاده و حدود دانش، و اصول قضاوت اخلاقی.
گروهی از نظریه ها و ایده های مربوط به درک یک موضوع خاص
a particular system of beliefs, values, and principles
یک سیستم خاص از باورها، ارزش ها و اصول
روشی که یک نفر در مورد زندگی فکر می کند و با آن برخورد می کند
the study of the nature of reality and existence of what it is possible to know and of right and wrong behavior or a particular set of beliefs of this type
مطالعه ماهیت واقعیت و هستی، آنچه می توان شناخت، و رفتار درست و نادرست، یا مجموعه خاصی از باورهای این نوع
The philosophy of a subject is a group of theories and ideas related to the understanding of that subject
فلسفه یک موضوع، مجموعه ای از نظریه ها و ایده های مرتبط با درک آن موضوع است
A philosophy is also the beliefs you have about how you should behave in particular situations in life
یک فلسفه همچنین باورهایی است که شما در مورد اینکه چگونه باید در موقعیت های خاص زندگی رفتار کنید
ادیان و فلسفه های شرقی
آنها فلسفه متفاوتی داشتند، فلسفه ای که او واقعاً به آن اعتقاد داشت.
روند سیاسی ما دیگر در مورد فلسفه و مسائل بحث نمی کند.
فلسفه من این است که ساعت 5 کار را ترک می کنم و تا روز بعد همه چیز را فراموش می کنم.
Our production philosophy requires all operations to be safe and we apply innovative techniques alongside proven technology.
فلسفه تولید ما مستلزم ایمن بودن همه عملیات است و ما از تکنیک های نوآورانه در کنار فناوری اثبات شده استفاده می کنیم.
the philosophy of Nietzsche
فلسفه نیچه
از بسیاری جهات، فلسفه آنها شبیه به فلسفه ای بود که لوب و جانشینان او را هدایت می کرد.
Piaget moved from biology to philosophy and eventually to psychology early in his life.
پیاژه در اوایل زندگی خود از زیست شناسی به فلسفه و در نهایت به روانشناسی رفت.
فلسفه علم
یک استاد فلسفه
مدرک فلسفه
Buddhist/Eastern/Hindu philosophy
فلسفه بودایی / شرقی / هندو
the philosophy of Aristotle
فلسفه ارسطو
the development of different philosophies
توسعه فلسفه های مختلف
Her philosophy of life is to take every opportunity that presents itself.
فلسفه زندگی او این است که از هر فرصتی استفاده کند.
a furniture-maker's design philosophy
فلسفه طراحی یک مبلمان ساز
جذابیت مارکسیسم به عنوان یک فلسفه اجتماعی
اومانیسم - فلسفه غالب امروز در جهان غرب
آیا این به هیچ وجه منعکس کننده فلسفه شماست؟
He holds firmly to a Buddhist philosophy of life.
او قاطعانه به فلسفه زندگی بودایی پایبند است.
در طول سالها او فلسفه شخصی خود را توسعه داده است.
The new measures were introduced with no explanation of the philosophy behind them.
اقدامات جدید بدون هیچ توضیحی در مورد فلسفه پشت آن معرفی شدند.
این عقاید مبتنی بر فلسفه سیاسی اوست.
ما در فلسفه راهنما مشترک هستیم.
توسعه یک فلسفه شخصی
فلسفه ای که او را در این دوره سخت نگه داشت
the management philosophy which prevailed at that time
فلسفه مدیریتی که در آن زمان حاکم بود
the philosophy underlying the education system
فلسفه زیربنای نظام آموزشی
فلسفه خودم این است که از تمام فرصت هایی که در زندگی می توانید استفاده کنید.
با این وجود، کسانی که فلسفه های سیاسی متفاوتی دارند ممکن است به توافق برسند.
رنه دکارت را بنیانگذار فلسفه مدرن می دانند.
the philosophy of education/religion/science
فلسفه تعلیم و تربیت/دین/علم
او چندین کتاب در زمینه فلسفه زبان نوشت.
She was passionate about the philosophy of literature and first came to this university to further her studies in this area.
او علاقه زیادی به فلسفه ادبیات داشت و ابتدا برای ادامه تحصیل در این زمینه به این دانشگاه آمد.
او استاد فلسفه علم است.
من یک دوره جذاب در زمینه فلسفه موسیقی گذراندم.
the Ancient Greek philosophy of Stoicism
فلسفه رواقی گری یونان باستان
اکنون زندگی کنید، بعداً پرداخت کنید - این فلسفه زندگی من است!
the philosophy of Kant
فلسفه کانت
ideology
ایدئولوژی
doctrine
دکترین
خرد
باور
اصل
ارزش
محکومیت
credo
عقیده
دانش
outlook
چشم انداز
reasoning
استدلال
درس دادن
فكر كردن
درك كردن
creed
سفارشی
عقیده تعصب آمیز
dogma
بورس تحصیلی
علوم پایه
نظر
tenet
بحث و جدل
viewpoint
نگرش
فرهنگ
اخلاق
axiom
ایمان
اندیشه
ethic
منطق
بنیاد و پایه
عقلانیت
logic
rationale
rationality
ambiguity
گنگ
disbelief
ناباوری
heterodoxy
هترودوکسی
scepticismUK
شکاکیت انگلستان
skepticismUS
شک ایالات متحده
unbelief
بی ایمانی
uncertainty
عدم قطعیت
indecision
بلاتکلیفی