real
real - واقعی
adjective - صفت
UK :
US :
چیزی که واقعی است وجود دارد و مهم است
چیزی که واقعی است در واقع همان چیزی است که به نظر می رسد و دروغ یا ساختگی نیست
چیزی که واقعی است در واقع وجود دارد و فقط تصور نمی شود
واقعی و واقعی، اختراع نشده است
یک احساس یا احساس واقعی، احساسی است که شما واقعاً تجربه می کنید و قوی است
یک چیز واقعی تمام ویژگی هایی را دارد که شما انتظار دارید چیزی از آن نوع داشته باشد
برای تأکید بر احمق، زیبا، وحشتناک و غیره کسی یا چیزی استفاده می شود
a real increase or decrease in an amount of money is one you calculate by including the general decrease in the value of money over a period of time
افزایش یا کاهش واقعی در مقدار پول، چیزی است که شما با در نظر گرفتن کاهش کلی در ارزش پول در یک دوره زمانی محاسبه میکنید.
بسیار
سود و غیره که پس از درج اثرات تورم در محاسبه محاسبه می شود
موجود در واقع و نه خیالی
ارزش سود و غیره پس از اثر افزایش قیمت ها در نظر گرفته می شود
after considering things that affect what a number or amount really means, such as the effect of rising prices
پس از در نظر گرفتن مواردی که بر معنای واقعی یک عدد یا مقدار تأثیر می گذارد، مانند تأثیر افزایش قیمت ها
چیزها همانطور که واقعا هستند، نه آنطور که در تصورات، در یک داستان، در اینترنت و غیره وجود دارند.
بودن آن چیزی که به نظر می رسد و دروغ نیست
(especially of foods) produced using traditional methods and without artificial substances
(به ویژه غذاهای) که با روش های سنتی و بدون مواد مصنوعی تولید می شود
واقعی، وانمودی نیست
مهم ترین؛ اصلی
برای تاکید بر یک اسم استفاده می شود
واحد استاندارد پول مورد استفاده در برزیل
موجود در واقع؛ خیالی نیست
بودن آن چیزی که به نظر می رسد؛ اصل
خیلی عالی یا تا حد زیادی
به روشی بسیار عالی یا تا حد زیادی
پس از در نظر گرفتن اثرات تورم
شما انتخاب واقعی برای نحوه سرمایه گذاری پرداخت های بازنشستگی خود خواهید داشت.
حالا این قهوه واقعی است!
اگر بخواهیم این پروژه را به نتیجه برسانیم، به تعهد واقعی همه اعضای تیم نیاز است.
آیا این یک الماس واقعی است؟
شرکت جدیدم به من این فرصت را داد که تفاوت واقعی ایجاد کنم.
یک خطر / خطر / تهدید / نگرانی واقعی
همه شخصیت ها بر اساس افراد واقعی ساخته شده اند.
این یک روح نبود. یک شخص واقعی بود
تصاویر حیوانات، چه واقعی و چه اسطوره ای
در فیلمها، اسلحه افراد را فوراً میکشد، اما در زندگی واقعی اینطور نیست.
به نظر می رسد که سیاستمداران با دنیای واقعی ارتباط ندارند.
رشد جرایم خشن یک مشکل بسیار واقعی است.
هیچ امکان واقعی برای تغییر نظر آنها وجود ندارد.
ما شانس واقعی موفقیت داریم.
در پایان آن احساس واقعی موفقیت داشتم.
آیا آن گل های واقعی هستند؟
چرم واقعی
پینوکیو می خواست یک پسر زنده واقعی باشد.
دلیل واقعی را بگو
داستان واقعی حتی شگفت انگیزتر است.
نام اصلی جودی گارلند فرانسیس اتل گوم بود.
مشکل واقعی کمبود سرمایه گذاری در زیرساخت ها است.
مسئله اصلی این بود که آیا متهم از سرقت بودن کالا اطلاع داشت یا خیر.
سوال واقعی در اینجا این است که او چگونه میخواهد این کار را انجام دهد.
آفریقای واقعی را در یکی از سافاری های پیاده روی ما ببینید.
من نتوانستم در برابر فرصتی که با یک سلبریتی زنده واقعی ملاقات کنم مقاومت کنم.
من تمام تلاشم را می کنم تا احساسات واقعی خود را از دیگران پنهان کنم.
تنها شکایت واقعی من از فیلم این است که کمی بیش از حد کند است.
او هرگز هیچ دوست واقعی در مدرسه نداشت.
اولین بوسه واقعی او
من هیچ علاقه واقعی به سیاست نداشتم.
او واقعاً تلاش می کرد تا با او مهربان باشد.
این اقدامات تغییرات واقعی در زندگی مردم ایجاد کرده است.
او هیچ پشیمانی واقعی از کاری که انجام داده نشان نداده است.
او یک احمق واقعی به نظر می رسد.
این تصادف می توانست یک تراژدی واقعی ایجاد کند.
واقعی
existent
موجود
بتن
factual
درست است، واقعی
محسوس
tangible
قابل لمس
palpable
جسمانی
corporeal
اصل
genuine
مواد
فیزیکی
ذاتی
intrinsic
مشروع
غیر داستانی
non-fictional
غیر ساختگی
non-fictitious
بدنی
veridical
جاری
bodily
تاثير گذار
تاریخی
غیر قابل تردید
زندگي كردن
indubitable
قابل توجه
ماهوی
غیر خیالی
substantive
غیر قابل تصور
unimaginary
معتبر
unimagined
سرجوخه
valid
عملا
corporal
تجسم
de facto
مشهود
embodied
evident
imaginary
خیالی
fictional
تخیلی
invented
اختراع کرد
فانتزی
imaginative
تظاهر کن
مجازی
virtual
ساختگی
fanciful
تصور کرد
fictitious
وجود ندارد
imagined
غریب
nonexistent
خلاصه
whimsical
کایمریک
abstract
ساخته شده
chimeric
خارق العاده
concocted
فوق العاده
fabricated
توهم آمیز
fantastic
موجود نیست
fantastical
ساخته شده. مصنوعی
illusory
اسطوره ای
inexistent
اساطیری
made-up
تصور شده است
mythical
رویایی
mythological
پیش بینی شده است
conceived
متصور شد
dreamlike
غیر مادی
envisaged
افسانهای
envisioned
illusive
imaginal
immaterial
legendary