resistance
resistance - مقاومت
noun - اسم
UK :
US :
امتناع از پذیرش ایده ها یا تغییرات جدید
مبارزه با کسی که به شما حمله می کند
the natural ability of a person animal or plant to stop diseases or difficult conditions from harming them
توانایی طبیعی یک شخص، حیوان یا گیاه برای جلوگیری از آسیب رساندن به بیماری ها یا شرایط دشوار
توانایی یک ماده برای متوقف کردن جریان الکتریکی از طریق آن
امتناع از پذیرش تغییر یا ایده ها، روش های جدید و غیره
عمل مبارزه با چیزی که به شما حمله می کند یا خودداری از پذیرش چیزی
نیرویی که برای متوقف کردن پیشرفت چیزی یا کندتر کردن آن عمل می کند
درجه ای که یک ماده از عبور جریان الکتریکی از آن جلوگیری می کند
سازمانی که مخفیانه با دشمنی که کنترل کشورش را به دست گرفته است می جنگد
مقاومت درجه ای است که یک ماده از عبور جریان الکتریسیته از طریق آن جلوگیری می کند
a situation in which people or organizations fight against something or refuse to accept or be changed by something
وضعیتی که در آن افراد یا سازمان ها با چیزی مبارزه می کنند یا از پذیرش چیزی امتناع می ورزند یا توسط چیزی تغییر می یابند
بنابراین، مقاومت طبقه متوسط بزرگترین تهدید برای تلاشهای جمهوریخواهان برای اصلاح مالیات است.
در بیشتر موارد، مقاومت به انسولین به دلیل چاقی، به ویژه تجمع بیش از حد چربی در شکم است.
In most cases, the insulin resistance is due to obesity, especially the accumulation of too much fat within the abdomen.
با این حال، تقریباً بلافاصله، یک مقاومت شدید ناسیونالیستی به رهبری یک پیامبر آتشین در تپههای جلیل فوران کرد.
Almost immediately however a fierce nationalist resistance erupted directed by a fiery prophet in the hills of Galilee.
زیرا برخلاف مارموت ها، موش ها هیچ مقاومتی در برابر بیماری ای که کک ها حمل می کردند نداشتند.
مقاومت های زیادی در برابر افزایش مالیات ها وجود داشته است، حتی آنهایی که به نفع آموزش طراحی شده اند.
او به یکی از نمادهای مقاومت در داخل و خارج تبدیل شد.
اولین خط مقاومت گیاه، لایه سطحی پوست، اپیدرم است، مانند پوست خود شما.
اما مقاومت قابل توجهی نیز وجود داشته است.
But there has also been a remarkable resistance.
در عین حال او قادر به مقاومت شدید در برابر همنوایی بود.
هر سیاستی که بیکاری ایجاد کند احتمالاً با مقاومت شدید روبرو خواهد شد.
ویتامین ها می توانند مقاومت شما را در برابر سرماخوردگی و آنفولانزا افزایش دهند.
مانند تمام ایده های جدید با مقاومت روبرو شد.
در برابر این قانون جدید مقاومت های زیادی صورت گرفته است.
Resistance to change has nearly destroyed the industry.
مقاومت در برابر تغییر این صنعت را تقریباً نابود کرده است.
در سالهای اولیه اشغال چندین دوره مقاومت مسلحانه وجود داشت.
مدافعان مقاومت شدیدی کردند.
تظاهرکنندگان در برابر پلیس مقاومت اندکی نشان دادند یا اصلاً مقاومت نکردند.
AIDS lowers the body's resistance to infection.
ایدز مقاومت بدن را در برابر عفونت کاهش می دهد.
مقاومت باد/هوا (= در طراحی هواپیما یا اتومبیل)
resistance fighters
رزمندگان مقاومت
There was fierce resistance to the new laws.
مقاومت شدیدی در برابر قوانین جدید وجود داشت.
They mounted stiff resistance to the proposal.
آنها مقاومت شدیدی در برابر این پیشنهاد داشتند.
armed resistance against the Nazis
مقاومت مسلحانه در برابر نازی ها
این حملات بدون مقاومت صورت نگرفت.
ارتش در حال پیشروی با مقاومت کمی روبرو شد.
Many viruses develop resistance to drugs.
بسیاری از ویروس ها در برابر داروها مقاومت می کنند.
این گونه ها میوه های زیادی تولید می کنند و مقاومت بسیار خوبی در بیماری دارند.
شما باید مقاومت خود را در برابر سرماخوردگی افزایش دهید.
مقاومت در برابر بیماری
Government troops offered no resistance (to the rebels).
نیروهای دولتی (در برابر شورشیان) هیچ مقاومتی نکردند.
مقاومت (= مخالفت) زیادی در برابر ایده اروپای متحد وجود دارد.
سرعت خودرو با مقاومت هوا/باد کاهش یافت.
Copper has (a) low resistance.
مس دارای (الف) مقاومت کم است.
Copper has low resistance.
مس مقاومت کمی دارد.
The government faces resistance to the bill.
دولت در برابر این لایحه با مقاومت مواجه است.
در مقابل ساختار مدیریتی جدید نباید مقاومتی صورت گیرد
این خودرو با مقاومت در برابر باد طراحی شده است که مسافت پیموده شده بنزین را کاهش می دهد.
defiance
سرپیچی
مبارزه کردن
نبرد
مخالفت
تقلا
تعارض
دعوا کردن
ایستادن
چالش
combat
مبارزه کن
confrontation
تقابل
contention
مشاجره
obstruction
انسداد
بررسی
counteraction
مقابله
hindrance
مانع
impediment
ناسازگاری
intransigence
رد کردن
rebuff
مسدود کردن
blocking
اصطکاک
friction
امپدانس
impedance
ضربه زدن به عقب
impeding
دور زدن
striking back
سپر
warding off
حفاظت
shield
مصونیت
صفحه نمایش
immunity
نفوذ ناپذیری
safeguard
imperviousness
حمایت کردن
معاونت
کمک
تقویت
reinforcement
پشتیبان
backing
مشارکت
تسهیل
facilitation
کمک کند
سود
دست
boost
تسکین
کمک ایالات متحده
succourUK
سرویس
succorUS
خدمات
succourUK
حمایت
فایده
services
احسان
abetment
مداخله
abettance
رهایی
benefaction
صلح
ترویج
liberation
صدمه
جراحت
promotion
نفوذپذیری
harm
آتش بس
permeability
truce