legitimate

base info - اطلاعات اولیه

legitimate - مشروع

adjective - صفت

/lɪˈdʒɪtɪmət/

UK :

/lɪˈdʒɪtɪmət/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [legitimate] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • a legitimate grievance


    یک شکایت مشروع

  • It seemed a perfectly legitimate question.


    به نظر یک سوال کاملاً قانونی می رسید.

  • Politicians are legitimate targets for satire.


    سیاستمداران هدف مشروعی برای طنز هستند.


  • دولت قانونی کشور

  • Is his business strictly legitimate?


    آیا تجارت او کاملاً قانونی است؟

  • The legitimate government was reinstated after the uprising.


    حکومت قانونی پس از قیام دوباره بر سر کار آمد.

  • Parents' concerns about the disease are quite legitimate.


    نگرانی والدین در مورد این بیماری کاملاً قانونی است.


  • مردم انتظار موجهی دارند که سیاستمدارانشان باید صادق باشند.

  • The court ruled that celebrities' children were not a legitimate target for press intrusion.


    دادگاه حکم داد که فرزندان افراد مشهور هدف قانونی برای نفوذ در مطبوعات نیستند.


  • ارتش باید قدرت را به دولت قانونی بازگرداند.

  • He claimed that the restaurant bill was a legitimate business expense.


    او ادعا کرد که قبض رستوران یک هزینه قانونی تجاری است.

  • The government fears that talking to terrorists might legitimate their violent actions.


    دولت می ترسد که گفتگو با تروریست ها ممکن است اقدامات خشونت آمیز آنها را قانونی کند.

  • a legitimate tax deduction


    کسر مالیات قانونی

  • legitimate concerns


    نگرانی های مشروع

  • Defense lawyers argued that such payments are legitimate and customary in newspaper deals.


    وکلای مدافع استدلال کردند که چنین پرداخت هایی در معاملات روزنامه ها مشروع و مرسوم است.

  • a legitimate business/company/trader


    یک تجارت / شرکت / تاجر قانونی

  • legitimate expenses/fees


    هزینه ها / هزینه های قانونی

  • Concerns relating to employee fraud and other forms of malpractice were acknowledged as being legitimate.


    نگرانی‌های مربوط به کلاهبرداری کارکنان و سایر اشکال بدرفتاری مشروع شناخته شد.

  • legitimate complaints/questions/reasons


    شکایات / سؤالات / دلایل قانونی

  • Manufacturers legitimately argued that the ingredients of their products are subject to commercial confidentiality.


    تولیدکنندگان به طور قانونی استدلال کردند که مواد تشکیل دهنده محصولاتشان مشمول محرمانه بودن تجاری است.

synonyms - مترادف
  • lawful


    حلال

  • sanctioned


    تحریم شده است

  • authorisedUK


    مجاز انگلستان

  • authorizedUS


    مجاز ایالات متحده


  • مجاز


  • مناسب

  • legit


    قانونی

  • admissible


    قابل قبول

  • allowable


    فقط

  • allowed


    قانونی شده انگلستان


  • ایالات متحده قانونی شد

  • legalisedUK


    مجاز است

  • legalizedUS


    به رسمیت شناخته شده در انگلستان

  • licit


    به رسمیت شناخته شد

  • permissible


    تضمین شده است

  • permitted


    تایید شده

  • recognisedUK


    مشروطه

  • recognizedUS


    صادقانه

  • statutory


    دارای مجوز انگلستان

  • warranted


    دارای مجوز ایالات متحده

  • approved


    معتبر


  • کوشر


  • رسمی

  • licencedUK


    ارتدکس

  • licensedUS


    عمودی

  • valid


  • accredited


  • kosher



  • orthodox


  • upright


antonyms - متضاد

  • غیر مجاز


  • جنایی

  • unlawful


    غیر قانونی

  • illicit


    قاچاق

  • outlawed


    غیرقانونی

  • wrongful


    نادرست

  • felonious


    جنایتکارانه

  • fraudulent


    جعلی

  • illegitimate


    نامشروع

  • lawless


    بی قانون

  • abnormal


    غیرطبیعی

  • crooked


    کج شده

  • improper


    نامناسب

  • prohibited


    ممنوع است

  • unauthorisedUK


    انگلستان غیر مجاز

  • unauthorizedUS


    ایالات متحده غیر مجاز

  • banned


    ممنوع شد

  • contraband


    فریبنده

  • deceptive


    متقلب

  • dishonest


    ممنوع

  • forbidden


    قانون شکنی

  • interdicted


    ممنوع شده است

  • lawbreaking


    قابل پیگرد قانونی

  • proscribed


    پر حرف

  • prosecutable


    مسدود

  • verboten


    تقلبی

  • barred


    سایه دار

  • counterfeit



  • shady


  • smuggled


لغت پیشنهادی

correlated

لغت پیشنهادی

belong

لغت پیشنهادی

cerebral