tobacco

base info - اطلاعات اولیه

tobacco - تنباکو

noun - اسم

/təˈbækəʊ/

UK :

/təˈbækəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [tobacco] در گوگل
description - توضیح
  • the dried brown leaves that are smoked in cigarettes, pipes etc


    برگ های قهوه ای خشک شده ای که در سیگار، پیپ و غیره دود می شوند

  • the plant that produces these leaves


    گیاهی که این برگ ها را تولید می کند

  • a substance smoked in cigarettes, pipes, etc. that is prepared from the dried leaves of a particular plant


    ماده ای دود شده در سیگار، پیپ و غیره که از برگ های خشک شده یک گیاه خاص تهیه می شود.

  • a type of plant or the dried leaves of this plant which are prepared and smoked in cigarettes, pipes, or cigars, or sometimes chewed


    نوعی گیاه یا برگهای خشک شده این گیاه که در سیگار، پیپ یا سیگار برگ تهیه و دود می شود و یا گاهی جویده می شود.

  • Taxes on alcohol and tobacco could be justified on these grounds.


    مالیات بر مشروبات الکلی و تنباکو را می توان با این دلایل توجیه کرد.

  • In tobacco there are no less than eight such pairs of genes.


    در تنباکو کمتر از هشت جفت ژن وجود دارد.

  • Out comes the cigar: the consolation of tobacco bears all our cares away.


    سیگار بیرون می آید: تسلی تنباکو همه دغدغه های ما را از بین می برد.

  • The largest declines were in textiles, tobacco chemicals, rubber, paper and food.


    بیشترین کاهش در نساجی، تنباکو، مواد شیمیایی، لاستیک، کاغذ و مواد غذایی بوده است.

  • In the 1630s the tobacco boom showed signs of having reached its peak.


    در دهه 1630، رونق تنباکو نشانه هایی از رسیدن به اوج خود را نشان داد.


  • اما مردان تمایلی به ترک عادت دخانیات ندارند.

  • The tobacco industry has never paid damages or settled a liability case.


    صنعت دخانیات هرگز خسارتی را پرداخت نکرده است یا پرونده مسئولیتی را حل و فصل نکرده است.

example - مثال
synonyms - مترادف

  • سیگار


  • محصول

  • smoking


    سیگار کشیدن

  • cigar


    سیگار برگ


  • برگ


  • گیاه

  • shag


    شگ

  • snuff


    دمنوش

  • weed


    علف هرز

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

appose

لغت پیشنهادی

evil

لغت پیشنهادی

adorned