alcohol

base info - اطلاعات اولیه

alcohol - الکل

noun - اسم

/ˈælkəhɔːl/

UK :

/ˈælkəhɒl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [alcohol] در گوگل
description - توضیح

  • نوشیدنی هایی مانند آبجو یا شراب که حاوی ماده ای است که می تواند شما را مست کند

  • the chemical substance in alcoholic drinks that can make you drunk, which is also used in other types of products


    ماده شیمیایی موجود در نوشیدنی های الکلی که می تواند شما را مست کند که در انواع دیگر محصولات نیز استفاده می شود

  • drinks that contain alcoholused especially in rules and warnings about alcoholic drinks


    نوشیدنی های حاوی الکل - به ویژه در قوانین و هشدارهای مربوط به نوشیدنی های الکلی استفاده می شود

  • alcoholic drinks. Drink is more informal than alcohol


    مشروبات الکلی. نوشیدنی غیر رسمی تر از الکل است

  • drinks that contain alcohol especially strong alcoholic drinks


    نوشیدنی های حاوی الکل، به ویژه نوشیدنی های الکلی قوی

  • alcoholic drinks


    مشروبات الکلی

  • strong alcoholic drinks such as whisky or brandy


    نوشیدنی های الکلی قوی مانند ویسکی یا براندی

  • strong alcoholic drinks


    نوشیدنی های الکلی قوی

  • sweet fizzy drinks with alcohol in them


    نوشابه های گازدار شیرین با الکل در آنها

  • a clear liquid that can make you drunk, also used as a solvent (= a substance that dissolves another) and in fuel and medicines


    مایعی شفاف که شما را مست کند و به عنوان حلال (= ماده ای که دیگری را حل می کند) و در سوخت و دارو نیز استفاده می شود.

  • a liquid that is produced in making wine beer and liquor and that can cause changes in behavior in people who drink it


    مایعی که در ساخت شراب، آبجو و مشروبات الکلی تولید می شود و می تواند باعث تغییر رفتار در افرادی شود که آن را می نوشند.

  • Alcohol is also any of a group of similar chemical substances used as solvents (= substances that dissolve others) and in fuel and medicines.


    الکل نیز هر یک از گروهی از مواد شیمیایی مشابه است که به عنوان حلال (= موادی که دیگران را حل می کنند) و در سوخت و داروها استفاده می شود.

  • Most of the red-faced men are too spent from overwork and alcohol to be a problem.


    بسیاری از مردان صورت قرمز آنقدر از کار زیاد و الکل خرج می شوند که مشکل ساز نمی شوند.

  • Women are more affected by alcohol than men.


    زنان بیشتر از مردان تحت تأثیر الکل قرار می گیرند.

  • He doesn't drink alcohol or smoke.


    او الکل نمی نوشد و سیگار نمی کشد.

  • Ted doesn't drink alcohol anymore.


    تد دیگر الکل نمی نوشد.

  • low alcohol wines


    شراب های کم الکل

  • Children filed into school gymnasiums reeking of rubbing alcohol to get their shots.


    بچه‌ها با استشمام الکل به سالن‌های ورزشی مدرسه رفتند تا واکسن‌های خود را دریافت کنند.

  • The law does not allow us to sell alcohol to persons under 18 years of age.


    قانون به ما اجازه فروش الکل را به افراد زیر 18 سال نمی دهد.

  • We're not allowed to serve alcohol to people under 18.


    ما مجاز به سرو الکل برای افراد زیر 18 سال نیستیم.


  • بوی الکل را در نفسش حس می کرد.

  • I don't know what his diagnosis was but I don't think either of them even vaguely suspected alcohol.


    نمی‌دانم تشخیص او چه بود، اما فکر نمی‌کنم که هیچ کدام از آنها حتی به طور مبهم مشکوک به الکل باشند.

  • Carlton then took a small scoopful of concrete and shook it up with alcohol to see how much air was dissolved.


    سپس کارلتون یک پیمانه کوچک بتن برداشت و آن را با الکل تکان داد تا ببیند چقدر هوا حل شده است.

example - مثال
  • He never drinks alcohol.


    او هرگز الکل نمی نوشد.

  • alcohol abuse/use/dependence


    سوء مصرف / استفاده / وابستگی به الکل

  • the dangers of excessive alcohol consumption


    خطرات مصرف بیش از حد الکل

  • Alcohol should only be consumed in moderation.


    الکل فقط باید در حد اعتدال مصرف شود.

  • Licences to sell alcohol are granted by local councils.


    مجوزهای فروش الکل توسط شوراهای محلی صادر می شود.

  • He was unable to overcome his addiction to alcohol.


    او نتوانست بر اعتیاد خود به الکل غلبه کند.

  • Wine contains about 10% alcohol.


    شراب حاوی حدود 10٪ الکل است.

  • The food and drink industry has responded to the demand for low- and no-alcohol drinks.


    صنعت غذا و نوشیدنی به تقاضا برای نوشیدنی های کم الکل و بدون الکل پاسخ داده است.

  • levels of alcohol in the blood


    سطح الکل در خون

  • He was arrested for driving under the influence of alcohol.


    او به دلیل رانندگی تحت تأثیر الکل دستگیر شد.

  • He pleaded guilty to driving with excess alcohol.


    او اعتراف کرد که با الکل زیاد رانندگی کرده است.

  • low-alcohol beer


    آبجو کم الکل

  • alcohol-free beer


    آبجو بدون الکل

  • I haven't touched a drop of alcohol for three years.


    سه سال است که به یک قطره الکل دست نزده ام.

  • Most drinkers do not abuse alcohol.


    اکثر مصرف کنندگان الکل مصرف نمی کنند.


  • برای مردم اعتراف به مشکل الکل دشوار است.


  • باید مراقب باشید که در هفته چند واحد الکل می نوشید.

  • Should pregnant women avoid alcohol altogether?


    آیا زنان باردار باید به طور کلی از الکل اجتناب کنند؟

  • Is it possible for cars to run on pure alcohol?


    آیا امکان کارکرد خودروها با الکل خالص وجود دارد؟

  • It can take a long time for blood alcohol levels to fall.


    ممکن است زمان زیادی طول بکشد تا سطح الکل خون کاهش یابد.

  • Most wines contain around twelve percent alcohol.


    اکثر شراب ها حاوی حدود دوازده درصد الکل هستند.

  • I could smell the alcohol on his breath.


    بوی الکل را در نفسش حس می کردم.

  • an alcohol-free lager


    یک لیگر بدون الکل

  • Most wines contain about 12% alcohol.


    اکثر شراب ها حاوی حدود 12 درصد الکل هستند.

synonyms - مترادف
  • liquor


    مشروب

  • spirits


    ارواح

  • booze


    مشروب الکلی

  • grog


    گروگ


  • نوشیدنی

  • tipple


    نوک زدن

  • ethanol


    اتانول

  • intoxicant


    مست

  • inebriant


    بی حال

  • moonshine


    مهتاب

  • intoxicants


    مسکرات

  • potable


    قابل شرب


  • بطری

  • methanol


    متانول

  • rotgut


    روده

  • rum


    رام

  • bevyUS


    bevyUS

  • bevvyUK


    bevvyUK

  • hooch


    هوچ


  • آب میوه

  • lush


    سرسبز

  • palliative


    تسکین دهنده

  • alky


    آلکی

  • cocktail


    کوکتل

  • firewater


    آب آتش نشانی

  • hootch


    مالت

  • malt


    سس


  • محرک

  • stimulant


    تودی

  • toddy


    whiskyUK

  • whiskyUK


antonyms - متضاد
  • nonintoxicant


    غیر مسموم کننده


  • جامد

  • non-alcoholic drink


    نوشیدنی غیر الکلی

  • non-alcoholic beverage


لغت پیشنهادی

euro

لغت پیشنهادی

ballad

لغت پیشنهادی

request