fuel

base info - اطلاعات اولیه

fuel - سوخت

noun - اسم

/ˈfjuːəl/

UK :

/ˈfjuːəl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [fuel] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • diesel/jet/rocket fuel


    سوخت دیزل / جت / موشک

  • Most of the houses are heated with solid fuel (= wood coal etc.).


    بیشتر خانه ها با سوخت جامد (= چوب، زغال سنگ و غیره) گرم می شوند.

  • The plant reprocesses spent fuel from nuclear power stations.


    این نیروگاه سوخت مصرف شده نیروگاه های هسته ای را بازفرآوری می کند.

  • The car has a 65-litre fuel tank.


    این خودرو دارای باک بنزین 65 لیتری است.


  • خودرویی با مصرف سوخت بالا

  • New engine designs are improving fuel efficiency.


    طراحی های جدید موتور باعث بهبود بهره وری سوخت می شود.

  • We aim to cut emissions and boost fuel economy.


    هدف ما کاهش آلایندگی و افزایش مصرف سوخت است.

  • We use fuel oil to heat our house.


    ما برای گرم کردن خانه از نفت کوره استفاده می کنیم.

  • steadily rising fuel prices


    افزایش مداوم قیمت سوخت

  • Domestic fuel bills are set to rise again in the autumn.


    قبوض سوخت داخلی قرار است در پاییز دوباره افزایش یابد.


  • اطلاعات جدید به بحث در مورد رویه های ایمنی سوخت می افزاید.

  • The revelations gave new fuel to angry opponents of the proposed law.


    افشاگری ها سوخت جدیدی به مخالفان خشمگین قانون پیشنهادی داد.

  • His remarks simply added fuel to the fire/flames of her rage.


    سخنان او به سادگی به آتش / شعله های خشم او افزود.

  • The power plant burns sugar cane as fuel.


    نیروگاه نیشکر را به عنوان سوخت می سوزاند.

  • What sort of fuel does the car run on?


    ماشین با چه نوع سوختی کار می کند؟

  • A tax on carbon-producing fuels such as coal and oil was proposed.


    مالیات بر سوخت های تولید کننده کربن مانند زغال سنگ و نفت پیشنهاد شد.

  • Make sure you don't run out of fuel.


    مطمئن شوید که سوختتان تمام نمی شود.

  • Wood coal oil petrol, and gas are all different kinds of fuel.


    چوب، زغال سنگ، نفت، بنزین و گاز همه انواع مختلف سوخت هستند.

  • Plutonium is a fuel used to produce nuclear energy.


    پلوتونیوم سوختی است که برای تولید انرژی هسته ای استفاده می شود.


  • سوخت هسته ای

  • unleaded fuel


    سوخت بدون سرب

  • The new exhaust system it is claimed, will lower fuel consumption.


    ادعا می شود که سیستم اگزوز جدید مصرف سوخت را کاهش می دهد.

  • Reports in today's newspapers have added fuel to the controversy (= made it worse).


    گزارش‌های روزنامه‌های امروز به این جنجال دامن زد (= آن را بدتر کرد).

  • Our heating is fuelled by gas.


    سوخت گرمایش ما با گاز است.

  • We have a gas-fuelled heating system.


    ما یک سیستم گرمایش گازسوز داریم.

  • petrol/hydrogen-fuelled cars


    خودروهای بنزینی/هیدروژنی

  • The rapid promotion of the director's son has itself fuelled resentment within the company.


    ترفیع سریع پسر کارگردان، خود به نارضایتی در شرکت دامن زده است.

  • The president's speech fuelled speculation that she is about to resign.


    سخنرانی رئیس جمهور گمانه زنی ها مبنی بر استعفای او را تقویت کرد.

  • The heating system is fueled by natural gas.


    سوخت سیستم گرمایش از گاز طبیعی تامین می شود.


  • نفت، گاز و سایر انواع سوخت

  • fossil fuels


    سوخت های فسیلی

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • dampen


    خیس کردن

  • de-energize


    بی انرژی کردن

  • deplete


    خالی کردن

  • discourage


    دلسرد کردن

  • quell


    فرو ریختن

  • unfuel


    بدون سوخت

لغت پیشنهادی

mend

لغت پیشنهادی

levin

لغت پیشنهادی

reds