nuclear

base info - اطلاعات اولیه

nuclear - اتمی

adjective - صفت

/ˈnuːkliər/

UK :

/ˈnjuːkliə(r)/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [nuclear] در گوگل
description - توضیح
  • relating to or involving the nucleus (=central part) of an atom, or the energy produced when the nucleus of an atom is either split or joined with the nucleus of another atom


    مربوط به یا شامل هسته (=بخش مرکزی) یک اتم، یا انرژی تولید شده هنگام شکافتن یا پیوستن هسته اتم به هسته اتم دیگر

  • relating to or involving the use of weapons that use nuclear energy


    مربوط به یا شامل استفاده از سلاح هایی که از انرژی هسته ای استفاده می کنند

  • being or using the power produced when the nucleus of an atom is divided or joined to another nucleus


    بودن یا استفاده از توان تولید شده در هنگام تقسیم یا پیوستن هسته یک اتم به هسته دیگر

  • relating to weapons, or the use of weapons, which use the power produced when the nucleus of an atom is divided or joined to another nucleus


    مربوط به سلاح‌ها یا استفاده از سلاح‌هایی که از نیروی تولید شده هنگام تقسیم یا پیوستن هسته یک اتم به هسته دیگر استفاده می‌کنند.

  • relating to the nucleus of an atom


    مربوط به هسته یک اتم

  • of or relating to a process by which the nucleus (= central part) of an atom is divided or joined to another nucleus, resulting in the release of energy


    مربوط به فرآیندی است که توسط آن هسته (= بخش مرکزی) یک اتم تقسیم یا به هسته دیگری متصل می شود و در نتیجه انرژی آزاد می شود.

  • relating to weapons, or the use of weapons, in which an atom is divided or joined to another nucleus to release energy in a destructive way


    مربوط به سلاح ها، یا استفاده از سلاح ها، که در آن یک اتم تقسیم یا به هسته دیگری متصل می شود تا انرژی را به روشی مخرب آزاد کند.

  • of or relating to the nucleus of a cell


    از یا مربوط به هسته یک سلول

  • relating to the power produced when the central part of an atom is divided or joined to another one


    مربوط به توان تولید شده در هنگام تقسیم یا اتصال بخش مرکزی یک اتم به اتم دیگر

  • relating to weapons that use nuclear energy


    مربوط به سلاح هایی که از انرژی هسته ای استفاده می کنند

  • The findings of 47 per-cent who preferred nuclear compares with 50 per-cent for fossil fuels.


    یافته‌های 47 درصدی که انرژی هسته‌ای را ترجیح می‌دهند، در مقایسه با 50 درصد سوخت‌های فسیلی است.

  • Gasoline would have been ideal for a sudden blaze; the sealed nuclear drive was useless in that respect.


    بنزین برای یک آتش سوزی ناگهانی ایده آل بود. درایو هسته ای مهر و موم شده از این نظر بی فایده بود.

  • Most of the debate was really about an alleged universality of the nuclear family of married biological parents and their legitimate children.


    بیشتر بحث ها واقعاً درباره جهانی بودن خانواده هسته ای والدین بیولوژیکی متاهل و فرزندان مشروع آنها بود.

  • nuclear fission


    همجوشی هستهای


  • هر ستاره پرجرم تری که سوخت هسته ای خود را تمام کند، تحت گرانش خود کاملاً فرو می ریزد.


  • این اولین مرحله از یک واکنش هسته ای است که می تواند منجر به انفجار شود.

  • According to the report the country possessed four nuclear reactors.


    بر اساس این گزارش، این کشور دارای چهار راکتور هسته ای بود.


  • یک منطقه آزمایش هسته ای

  • The left strongly opposes both nuclear tests and plans to manufacture nuclear weapons.


    جناح چپ به شدت با آزمایش‌های هسته‌ای و برنامه‌های ساخت سلاح هسته‌ای مخالف است.


  • تهدید جنگ هسته ای

  • These authors argue that in the absence of a specific treaty prohibition nuclear weapons are not perse illegal.


    این نویسندگان استدلال می کنند که در صورت عدم وجود یک معاهده منع خاص، سلاح های هسته ای غیرقانونی نیستند.

example - مثال
  • a nuclear power plant/station


    یک نیروگاه/نیروگاه هسته ای


  • چین و هند تنها درصد بسیار کمی از برق خود را از تاسیسات هسته ای تولید می کنند.


  • صنعت هسته ای

  • nuclear-powered submarines


    زیردریایی های هسته ای

  • a nuclear reactor


    یک راکتور هسته ای

  • nuclear waste/fuel


    زباله/سوخت هسته ای

  • nuclear weapons/arms


    سلاح/سلاح های هسته ای

  • a nuclear bomb/missile/warhead


    یک بمب هسته ای / موشک / کلاهک

  • a nuclear explosion/attack/war


    یک انفجار/حمله/جنگ هسته ای

  • the country’s nuclear capability (= the fact that it has nuclear weapons)


    توانایی هسته ای کشور (= این واقعیت که سلاح هسته ای دارد)

  • The country is developing a nuclear weapons program.


    این کشور در حال توسعه برنامه تسلیحات هسته ای است.

  • They aim to discourage the country from developing its nuclear weapons program further.


    هدف آنها این است که کشور را از توسعه بیشتر برنامه تسلیحات هسته ای خود دلسرد کنند.

  • They argued in favour of keeping a nuclear deterrent (= nuclear weapons that are intended to stop an enemy from attacking).


    آنها به نفع حفظ یک بازدارنده هسته ای (= سلاح های هسته ای که در نظر گرفته شده برای جلوگیری از حمله دشمن) استدلال می کردند.

  • The opponents are campaigning for nuclear disarmament.


    مخالفان برای خلع سلاح هسته ای مبارزه می کنند.

  • Years of threats by the U.S. have done nothing to curb these states' nuclear ambitions (= attempts to develop nuclear weapons).


    سال‌ها تهدید ایالات متحده هیچ کمکی برای مهار جاه‌طلبی‌های هسته‌ای این کشورها (= تلاش برای تولید سلاح‌های هسته‌ای) نکرده است.

  • Russia's huge nuclear arsenal


    زرادخانه عظیم هسته ای روسیه

  • nuclear particles


    ذرات هسته ای


  • یک واکنش هسته ای

  • nuclear energy/power


    انرژی/نیروی هسته ای


  • یک نیروگاه هسته ای

  • a nuclear war/attack


    جنگ/حمله هسته ای

  • nuclear disarmament


    خلع سلاح هسته ای

  • How many nations have a nuclear capability (= have nuclear weapons)?


    چند کشور دارای قابلیت هسته ای (= دارای سلاح هسته ای) هستند؟

  • nuclear fission/fusion/physics


    شکافت هسته ای / همجوشی / فیزیک


  • جنگ هسته ای

  • nuclear disarmament (= giving up or removing a country’s nuclear weapons)


    خلع سلاح هسته ای (= دست کشیدن یا حذف سلاح های هسته ای یک کشور)

  • The country had agreed to disable its main nuclear fuel production plant by the end of the year.


    این کشور موافقت کرده بود که کارخانه اصلی تولید سوخت هسته ای خود را تا پایان سال از کار بیاندازد.

  • a nuclear plant/facility


    یک نیروگاه/تاسیسات هسته ای

  • a nuclear bomb/deterrent/war


    یک بمب هسته ای / بازدارنده / جنگ

synonyms - مترادف
  • fissionable


    شکافت پذیر

  • atomic


    اتمی

  • fissile


    دارای انرژی هسته ای

  • nuclear-powered


    گرما هسته ای

  • thermonuclear


    دارای انرژی اتمی

  • atom-powered


antonyms - متضاد
  • extended


    تمدید شده


  • گسترده


  • جامع


  • وسیع

  • sweeping


    بطور گسترده


  • عمیق

  • expansive


    رنگارنگ


  • کامل

  • rangy


    شامل

  • thorough


    ادامه داد

  • inclusive


    دقیق


  • دور از دسترس

  • scopic


    دور افتاده

  • far-reaching


  • wide-ranging


  • far-flung


لغت پیشنهادی

falsely

لغت پیشنهادی

pepper

لغت پیشنهادی

biplane