argue
argue - جر و بحث
verb - فعل
UK :
US :
مخالفت کردن با کسی در کلمات، اغلب به شکلی عصبانی
بیان کردن، ارائه دلایل روشن، که چیزی درست است، باید انجام شود و غیره
برای نشان دادن اینکه چیزی به وضوح وجود دارد یا درست است
با عصبانیت با کسی صحبت کنید زیرا در مورد چیزی با او مخالف هستید
بحث کردن با کسی برای مدتی در مورد یک موضوع خاص
to have an argument with someone especially with your boyfriend girlfriend or a member of your family
با کسی بحث کنید، به خصوص با دوست پسر، دوست دختر یا یکی از اعضای خانواده خود
بحث کردن با کسی، به خصوص برای مدت طولانی و در مورد چیزهای مختلف
بحث کردن در مورد چیزهای بی اهمیت
to have a big argument with someone that results in you stopping having a friendly relationship with them
دعوای بزرگ با کسی که منجر به قطع رابطه دوستانه با او می شود
اگر دو نفر در گلوی همدیگر باشند، همیشه با حالتی بسیار عصبانی با هم دعوا می کنند
با عصبانیت با کسی صحبت کنید و به او بگویید که با او مخالف هستید
برای بیان دلایل عقیده، ایده، اعتقاد و غیره
برای ارائه دلایلی که چرا فکر می کنید یک ایده خاص درست یا غلط است
برای نشان دادن اینکه چیزی درست است یا وجود دارد
به خصوص مخالفت کردن به شدت و گاه با عصبانیت در صحبت کردن یا بحث کردن درباره چیزی
to give the reasons for your opinion about the truth of something or to explain why you believe something should be done
برای بیان دلایل نظر خود در مورد حقیقت چیزی یا توضیح اینکه چرا معتقدید کاری باید انجام شود
قانون بحث کردن نیز به معنای وکالت پرونده شخصی در دادگاه است.
یک مورد مستدل
صدای دعوای همسایه ها را می شنیدیم.
به نظر می رسد جیم و بث تمام وقت خود را صرف مشاجره می کنند.
در کنار همه اینها، ما زیاد بحث می کنیم.
دو مرد در بار در مورد سیاست با هم بحث می کردند.
او در مورد تغییراتی در سیستم مالیاتی بحث کرد تا به افرادی که آموزش می بینند کمک کند.
Gunther Zuntz, on the other hand has argued for the exclusively Pythagorean identity of the tablets.
از سوی دیگر، گونتر زانتز برای هویت منحصراً فیثاغورثی الواح استدلال کرده است.
بچه های من زمان بیشتری را صرف بحث و جدل بر سر قوانین می کنند تا بازی.
سناتور هاروی به شدت مخالف هرگونه اقدام نظامی بود.
During oral arguments before the high court attorneys for each state will argue that it alone should control the island.
در طول بحث های شفاهی در دادگاه عالی، وکلای هر ایالت استدلال می کنند که آن ایالت به تنهایی باید جزیره را کنترل کند.
The other approach has been to argue that rats have difficulty with passive avoidance because they can not remember recent events.
رویکرد دیگر این است که استدلال کنیم که موشها با اجتناب غیرفعال مشکل دارند زیرا نمیتوانند رویدادهای اخیر را به خاطر بسپارند.
او استدلال کرد که برای پرداخت خدمات عمومی باید مالیات ها افزایش یابد.
Walter argues that the Convention guarantees compensation whenever a citizen is deprived of property.
والتر استدلال می کند که کنوانسیون غرامت را هر زمان که یک شهروند از مالکیت محروم شود تضمین می کند.
خود فیلمسازان بدون شک استدلال می کنند که فیلم هایشان بر رفتار مردم تأثیر نمی گذارد.
برادران من همیشه دعوا می کنند.
او به او پیشنهاد پرداخت می دهد، پس من کی هستم که بحث کنم؟
همیشه سر پول با هم دعوا می کنیم.
میدونم بحث احمقانه بود
به نظر می رسد همه خانواده ها بر سر پول با هم بحث می کنند.
من نمی خواهم با شما بحث کنم - فقط این کار را انجام دهید!
آنها برای حق اعتصاب استدلال می کردند.
او قانع کننده علیه ملی گرایی استدلال می کند.
او این پرونده را برای بازگرداندن مجازات اعدام استدلال کرد.
او بسیار خسته بود که نمی توانست موضوع را استدلال کند (= بحث در مورد موضوع).
یک مقاله با استدلال
منتقدان استدلال می کنند که بریتانیا به اندازه کافی در پهنای باند سرمایه گذاری نمی کند.
می توان استدلال کرد که قوانین توسط مردان و برای مردان وضع می شوند.
او استدلال کرد که آنها به زمان بیشتری برای اتمام پروژه نیاز دارند.
His lawyer successfully argued that the punishment was excessive.
وکیل او با موفقیت استدلال کرد که مجازات بیش از حد است.
این آخرین تحولات تغییر در سیاست دولت را استدلال می کند.
او همیشه با مادرش دعوا می کند.
آنها در حال دعوا بودند که آن روز ماشین را چه کسی داشته باشد.
ماگدا قبل از اینکه شوهرش بتواند پاسخ دهد از اتاق بیرون رفت.
برخی از منتقدان استدلال می کنند که پیکاسو در تمام عمر خود استاد بزرگی باقی ماند.
برخی دیگر معتقدند که افت کیفیت قابل توجهی در آثار او پس از جنگ وجود دارد.
خود پیکاسو مدعی بود که هنر خوب خلق می شود، اما هنر بزرگ دزدیده می شود.
همانطور که اسمیت اشاره کرده است، پیکاسو تصاویر را از هنر آفریقا به عاریت گرفته است.
همانطور که نویسنده اشاره می کند، پیکاسو تصاویر را از هنر آفریقا به عاریت گرفته است.
نویسنده این تصور را به چالش میکشد که مجسمهسازی پیکاسو نسبت به نقاشی او درجه دوم است.
گفته می شود که نقاشی پیکاسو تحت تأثیر موسیقی جاز بوده است.
در حالی که فیلم بدون شک بیش از حد طولانی است، با این وجود یک قطعه سینمای جذاب است.
می توان ادعا کرد که فیلم خیلی طولانی است. با این حال، این یک اثر جذاب از سینما است.
فیلم بدون شک خیلی طولانی است. با این حال، این یک قطعه جذاب از سینما است.
Of course huge chunks of the book have been sacrificed in order to make a two-hour movie but it is nevertheless a successful piece of storytelling.
البته بخشهای بزرگی از کتاب فدای ساخت یک فیلم دو ساعته شده است، اما با این وجود یک داستان موفق است.
Critics are wrong to argue that the film’s plot is too complicated. Certainly there are a couple of major twists, but audiences will have no difficulty following them.
منتقدان اشتباه می کنند که می گویند داستان فیلم خیلی پیچیده است. مطمئناً چند تغییر عمده وجود دارد، اما تماشاگران برای دنبال کردن آنها مشکلی نخواهند داشت.
quarrel
نزاع
مبارزه کردن
اختلاف نظر
ردیف
squabble
دعوا کردن
bicker
مخالف بودن
دشمنی
wrangle
درگیری
feud
باطله
altercate
لجبازی کردن
clash
اسپار
scrap
تف
quibble
فرق داشتن
spar
مخالفت
spat
استدلال کردن
مناقشه
dissent
عذاب، عذاب دادن
argufy
شیشه
brawl
تیف
controvert
نبرد
hassle
خراش دادن
jar
پتی فوگ
tiff
تکرار
ساس
brabble
کلمات پیچیده
pettifog
در تضاد باشند
rehash
افتادن
sass
bandy words
موافق
concur
هم رای بودن
accede
ملحق شدن
assent
موافقت
تایید کنید
تایید
consent
رضایت
acquiesce
رضایت دادن
comply
رعایت کنند
recogniseUK
تشخیص انگلستان
recognizeUS
ایالات متحده را بشناسد
صورت
ملاقات
حقیقت را بگو
accord
توافق
conform
مطابقت داشته باشد
harmonizeUS
harmonizeUS
coincide
مصادف شدن
cooperate
همکاری کردن
subscribe
اشتراک در
برکتت را بده
بگو آره
موافق باشید
به یک تصمیم برسند
تایید یکی را بدهد
اجازه بدهید
چشم در چشم ببینید
سر تکان بده
همین نظر را دارند
harmoniseUK
harmoniseUK
همین نظر باشد