himself
himself - خودش
pronoun - ضمیر
UK :
US :
برای نشان دادن اینکه مرد یا پسری که کاری انجام می دهد تحت تأثیر عمل خودش قرار می گیرد استفاده می شود
used after words such as ‘everyone’, ‘anyone’, and ‘someone’ to talk about people in general being affected by their own actions
بعد از کلماتی مانند «همه»، «هر کس» و «کسی» برای صحبت در مورد افرادی که به طور کلی تحت تأثیر اعمال خود هستند استفاده می شود.
برای تأکید بر اینکه شما در مورد یک مرد یا پسر خاص صحبت می کنید استفاده می شود
بعد از «مثل»، «به عنوان» یا «به جز» به جای «او» استفاده می شود
used to refer to a male object of a verb that is the same person or animal as the subject of the verb
برای اشاره به مفعول مذکر از یک فعل استفاده می شود که همان شخص یا حیوان با فاعل فعل است
برای تأکید بر یک مرد، پسر یا حیوان نر خاص استفاده می شود
اگر مرد یا پسری کاری را به تنهایی انجام دهد، آن را به تنهایی یا بدون کمک شخص دیگری انجام می دهد
فقط برای استفاده او
مثل همیشه شاد یا سالم نباشیم، به نظر برسند یا احساس نکنند
هنگام توصیف یا پرسش در مورد وضعیت روحی یک مرد در هنگام بیماری جسمی استفاده می شود
used to refer to an object of a verb that is the same person or animal as the subject of the verb, when referring to a person or animal whose gender is not known or not considered to be important
برای اشاره به مفعولی از یک فعل استفاده می شود که همان شخص یا حیوان با فاعل فعل است، وقتی به شخص یا حیوانی اشاره می شود که جنسیت آن مشخص نیست یا مهم تلقی نمی شود.
مردی که در مورد آن صحبت می شود. شکل بازتابی او
گاهی اوقات از خودش برای تأکید بر موضوع یا مفعول مذکر یک جمله استفاده می شود
از خودش نیز برای اشاره به شخصی استفاده می شود که جنسیت او مشخص نیست
اگر مرد یا پسری خودش نباشد، در شرایط روحی یا جسمی معمول خود نیست
اگر مرد یا پسری چیزی (همه) برای خودش داشته باشد، آن را فقط برای استفاده خودش دارد
اینجا هر کس باید برای خودش تصمیم بگیرد.
کمدها را خودش ساخت.
پیتر خود را شاعر می داند.
خود استیو به تازگی در حال بهبودی پس از عمل جراحی است.
مایکی این روزها خود را مایکل می نامد.
فکر نمی کنم وقتی افتاد به خودش صدمه زد
He introduced himself.
خودش را معرفی کرد.
پیتر باید از خودش خجالت بکشد.
دکتر خودش گفت
خود مدیر را دیدی؟
او امروز صبح کاملاً خودش به نظر نمی رسید.
او نیاز به فضا داشت تا خودش باشد.
او به تنهایی زندگی می کند.
او توانست به تنهایی ماشین را تعمیر کند.
او در طول هفته خانه را برای خودش دارد.
خودش را در حال تراشیدن بریده بود.
بیشتر شب ها برای خواب گریه می کرد.
آیا می خواستید با خود رئیس صحبت کنید یا دستیار شخصی او می تواند به شما کمک کند؟
تام قصد داشت یک قفسه کتاب بخرد، اما در نهایت خودش یکی ساخت.
تیمی کوچولو آن آدم برفی را خودش ساخته است.
جانی هفته آینده آپارتمان را برای خودش گرفت.
تام خوبه؟ او امروز صبح کاملاً خودش به نظر نمی رسد.
او به اندازه کافی خوب است - او فقط نمی تواند این سرما را از بین ببرد.
هر احمقی می تواند تایپ کردن را به خود بیاموزد.
وقتی دانش آموزی باید کلاس را ترک کند، باید خودش را ترک کند.
زمانی که دانش آموزی نیاز به ترک کلاس دارد، باید خود را ترک کند.
برای خودش یک کت نو خرید.
من باید خود رئیس جمهور را ملاقات کنم.
امیدوارم کسی به خودش صدمه نزده باشد
جیمی آن آدم برفی را خودش ساخته است.
هیو از زمان تصادف، خودش نبوده است.
او امشب خانه را برای خودش دارد.
hisself
خودش