apartment

base info - اطلاعات اولیه

apartment - اپارتمان

noun - اسم

/əˈpɑːrtmənt/

UK :

/əˈpɑːtmənt/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [apartment] در گوگل
description - توضیح
example - مثال

  • یک ساختمان آپارتمانی

  • I was renting a two-bedroom apartment in an old building.


    من یک آپارتمان دو خوابه در یک ساختمان قدیمی اجاره می کردم.

  • A group of developers wants to build a high-rise apartment complex.


    گروهی از توسعه دهندگان می خواهند یک مجتمع آپارتمانی بلند بسازند.

  • I lived on the ground floor of an apartment block.


    من در طبقه همکف یک بلوک آپارتمان زندگی می کردم.

  • They left their fourth-floor apartment on Mott Street and walked to the bus.


    آنها آپارتمان طبقه چهارم خود را در خیابان مات ترک کردند و به سمت اتوبوس رفتند.

  • a one-room apartment


    یک آپارتمان یک اتاقه

  • I moved into a lovely little studio apartment.


    من به یک استودیو آپارتمان کوچک و دوست داشتنی نقل مکان کردم.

  • He was evicted from his Manhattan apartment.


    او از آپارتمانش در منهتن اخراج شد.

  • self-catering holiday apartments


    آپارتمان های تعطیلات با غذا

  • They are staying in a luxury apartment overlooking the beach.


    آنها در یک آپارتمان مجلل مشرف به ساحل اقامت دارند.

  • You can visit the whole palace except for the private apartments.


    می توانید از کل کاخ به جز آپارتمان های خصوصی دیدن کنید.

  • Apartment dwellers can participate in community gardens.


    آپارتمان نشینان می توانند در باغ های اجتماعی شرکت کنند.

  • I share an apartment with two friends.


    من با دو دوست یک آپارتمان مشترک دارم.

  • I'm looking for an apartment on the east side of the city.


    دنبال آپارتمان در ضلع شرقی شهر هستم.

  • We will be renting the apartment for a year.


    ما آپارتمان را برای یک سال اجاره خواهیم کرد.


  • افرادی که در آپارتمان طبقه بالا زندگی می کنند

  • I'll give you the keys to my apartment.


    من کلید آپارتمانم را به شما می دهم.

  • They have six luxury apartments for sale.


    آنها شش آپارتمان لوکس برای فروش دارند.


  • یک آپارتمان تعطیلات

  • The Royal Apartments are open to the public.


    رویال آپارتمان برای عموم آزاد است.

  • They lived in a six-room apartment on the eighth floor.


    آنها در یک آپارتمان شش اتاقه در طبقه هشتم زندگی می کردند.

  • He rents an apartment near his workplace.


    او یک آپارتمان نزدیک محل کارش اجاره می کند.

  • a one-bedroom/two-bedroom apartment


    یک آپارتمان یک خوابه / دو خوابه

  • an apartment block/building/complex


    یک بلوک/ساختمان/مجتمع آپارتمانی

synonyms - مترادف

  • تخت

  • lodgings


    اقامتگاه ها

  • digs


    حفاری می کند

  • diggings


    حفاری ها


  • استودیو

  • rental


    اجاره ای


  • اتاق

  • chambers


    اتاق ها

  • rooms


    اجاره نشینی

  • tenement


    تعاونی

  • cooperative


    اسکان

  • lodging


    پد

  • pad


    سوئیت

  • suite


    قفس

  • coop


    لانه

  • den


    زباله

  • dump


    تخت خواب

  • bedsit


    محل اقامت

  • accommodation


    گهواره

  • crib


    پنت هاوس

  • penthouse


    چهارم

  • quarters


    غار

  • cave


    محل سکونت

  • residence


    واحد


  • پرستار تخت

  • bed-sitter


    اتاق خواب

  • bedsitting room


    آپارتمان استودیو


  • آپارتمان استودیویی


  • محله های زندگی

  • living quarters


    آپارتمان مجردی

  • bachelor apartment


antonyms - متضاد
  • annexeUK


    AnnexeUK

  • annexUS


    annexUS


  • دفتر

  • unemployment


    بیکاری

لغت پیشنهادی

subjugated

لغت پیشنهادی

breaststroke

لغت پیشنهادی

miles