apartment
apartment - اپارتمان
noun - اسم
UK :
US :
مجموعه ای از اتاق ها در یک طبقه از یک ساختمان بزرگ، جایی که شخصی در آن زندگی می کند
یک اتاق یا مجموعه ای از اتاق ها که توسط یک شخص مهم مانند یک رئیس جمهور استفاده می شود
a place where people live that consists of a set of rooms, usually on one floor and part of a larger building
مکانی که مردم در آن زندگی می کنند که شامل مجموعه ای از اتاق ها، معمولا در یک طبقه و بخشی از یک ساختمان بزرگتر است
مجموعه ای از اتاق ها برای زندگی، به ویژه در یک طبقه از یک ساختمان
a set of large rooms with expensive furniture and decoration in for example a public building or castle
مجموعه ای از اتاق های بزرگ با مبلمان و دکوراسیون گران قیمت در یک ساختمان عمومی یا قلعه
مجموعه ای از اتاق ها برای زندگی که شامل آشپزخانه و حمام است
آپارتمان نیز یک ساختمان آپارتمانی است
مجموعه ای از اتاق ها برای زندگی که بخشی از یک ساختمان بزرگتر هستند و معمولا همه در یک طبقه هستند
But she soon split with her husband and she and Nicolae moved into a one-bedroom apartment in Huntington Beach.
اما او به زودی از شوهرش جدا شد و او و نیکولا به یک آپارتمان یک خوابه در هانتینگتون بیچ نقل مکان کردند.
یک آپارتمان یک خوابه
پرداخت اجاره آپارتمان خالی فایده ای نداشت.
اوه، آنها یک آپارتمان فوق العاده در نیویورک و دو فرزند زیبا داشتند.
آنها برای یک فنجان قهوه به آپارتمان او برگشتند.
پریمو وارد آپارتمانش می شود و کاغذ و بطری شراب را روی میز می گذارد.
امتداد جاده از آپارتمانمان تا خواربارفروشی مکونگ را پیاده رفتم.
ساختمان های بلند آپارتمانی در جایی که زمانی زمین باز وجود داشت بالا رفته اند.
One night in the late 70s, a large group of people broke into Zofia's apartment while Bronislaw was away.
یک شب، در اواخر دهه 70، گروه زیادی از مردم در حالی که برونیسلاو غایب بود، وارد آپارتمان زوفیا شدند.
ساختمانهای آپارتمانی کوچک پر از خانوادهها در کنار خیابان قرار دارند.
آپارتمان کوچک ما، درست است، به سختی برای دو نفر مناسب است و مطمئناً برای چهار نفر مناسب نیست.
یک ساختمان آپارتمانی
من یک آپارتمان دو خوابه در یک ساختمان قدیمی اجاره می کردم.
گروهی از توسعه دهندگان می خواهند یک مجتمع آپارتمانی بلند بسازند.
من در طبقه همکف یک بلوک آپارتمان زندگی می کردم.
آنها آپارتمان طبقه چهارم خود را در خیابان مات ترک کردند و به سمت اتوبوس رفتند.
یک آپارتمان یک اتاقه
من به یک استودیو آپارتمان کوچک و دوست داشتنی نقل مکان کردم.
او از آپارتمانش در منهتن اخراج شد.
self-catering holiday apartments
آپارتمان های تعطیلات با غذا
آنها در یک آپارتمان مجلل مشرف به ساحل اقامت دارند.
می توانید از کل کاخ به جز آپارتمان های خصوصی دیدن کنید.
Apartment dwellers can participate in community gardens.
آپارتمان نشینان می توانند در باغ های اجتماعی شرکت کنند.
من با دو دوست یک آپارتمان مشترک دارم.
دنبال آپارتمان در ضلع شرقی شهر هستم.
ما آپارتمان را برای یک سال اجاره خواهیم کرد.
افرادی که در آپارتمان طبقه بالا زندگی می کنند
من کلید آپارتمانم را به شما می دهم.
آنها شش آپارتمان لوکس برای فروش دارند.
یک آپارتمان تعطیلات
رویال آپارتمان برای عموم آزاد است.
آنها در یک آپارتمان شش اتاقه در طبقه هشتم زندگی می کردند.
او یک آپارتمان نزدیک محل کارش اجاره می کند.
یک آپارتمان یک خوابه / دو خوابه
an apartment block/building/complex
یک بلوک/ساختمان/مجتمع آپارتمانی
تخت
lodgings
اقامتگاه ها
digs
حفاری می کند
diggings
حفاری ها
استودیو
rental
اجاره ای
اتاق
chambers
اتاق ها
rooms
اجاره نشینی
tenement
تعاونی
cooperative
اسکان
lodging
پد
pad
سوئیت
suite
قفس
coop
لانه
den
زباله
dump
تخت خواب
bedsit
محل اقامت
accommodation
گهواره
crib
پنت هاوس
penthouse
چهارم
quarters
غار
cave
محل سکونت
residence
واحد
پرستار تخت
bed-sitter
اتاق خواب
bedsitting room
آپارتمان استودیو
آپارتمان استودیویی
محله های زندگی
living quarters
آپارتمان مجردی
bachelor apartment
annexeUK
AnnexeUK
annexUS
annexUS
دفتر
unemployment
بیکاری