empty
empty - خالی
noun - اسم
UK :
US :
نداشتن چیزی در داخل
جای خالی هیچ آدمی در آن نیست
توسط کسی استفاده نمی شود
ناراضی چون هیچ چیز در زندگی شما جالب یا مهم به نظر نمی رسد
در مورد چیزی استفاده می شود که چیزی درون آن نیست
used about a computer screen or a piece of paper that has no writing or pictures on it or a CD, DVD etc with nothing recorded on it
در مورد صفحه کامپیوتر یا تکه کاغذی که هیچ نوشته یا عکسی روی آن وجود ندارد، یا سی دی، دی وی دی و غیره که چیزی روی آن ضبط نشده است استفاده می شود.
در مورد یک اتاق یا کمد استفاده می شود که مقدار کمی در آن وجود دارد
در مورد چیزی استفاده می شود که داخل آن فضای خالی است
در مورد مکانی استفاده می شود که کسی در آن نیست یا کسی از آن استفاده نمی کند
در مورد صندلی، فضا یا اتاقی استفاده می شود که برای استفاده در دسترس است زیرا هیچ کس دیگری از آن استفاده نمی کند
در مورد اتاق یا ساختمانی استفاده می شود که برای استفاده مردم در دسترس است تا هزینه پرداخت کنند
used about a place that is quiet because there is no one there or because the people who used to be there have left
در مورد مکانی استفاده می شود که ساکت است زیرا کسی آنجا نیست یا افرادی که قبلاً آنجا بودند آنجا را ترک کرده اند
در مورد مکانی استفاده می شود که هیچ کس در آن زندگی نمی کند، به خصوص به طور دائم
در مورد خانه، اتاق یا دفتری استفاده می شود که در حال حاضر هیچ کس در آن زندگی نمی کند یا از آن استفاده نمی کند
برای حذف هر چیزی که درون چیزی است
اگر جایی خالی شود، همه آن را ترک می کنند
حاوی هیچ چیز یا افراد نیست
نه صادقانه یا بدون هیچ معنای واقعی
بدون هدف و علاقه
حذف همه چیز از درون چیزی
خالی شدن
یک بطری خالی یا ظرف دیگری، مخصوصاً ظرفی که حاوی نوشیدنی باشد
اگر مکانی خالی باشد، هیچکس از آن استفاده نمی کند یا حضور ندارد
تهی نیز به معنای بدون معنا و هدف است
ظرفی که در آن چیزی نباشد، به ویژه یکی که از محتویات آن استفاده شده است
بیرون آوردن همه چیز از درون چیزی، یا از دست دادن آنچه در درون است تا چیزی باقی نماند
بعد از طلاق احساس تنهایی و خالی بودن می کرد.
آیا این صندلی خالی است؟
ساعت 2 بامداد بود و خیابان ها کاملاً خالی بود.
فقط یک بطری شیر باقی مانده است و آن هم نیمه خالی است.
بسیاری از بازیکنان خالی می دوند و سزاوار یک استراحت خوب هستند.
an empty house/street
یک خانه/خیابان خالی
آیا بطری های خالی را برای بازیافت ببرم؟
قطار تا رسیدن به لندن خالی بود (= مسافری نبود).
empty threats/rhetoric
تهدیدات / لفاظی های توخالی
آنها فقط وعده های توخالی هستند.
او می گوید از زمانی که همسرش مرده زندگی اش کاملاً خالی بوده است.
احساس پوچی می کردم، انگار بخشی از وجودم مرده است.
کمد را خالی کردم و وسایلم را داخل جعبه مشکی یک شبه گذاشتم.
آیا می خواهید جیب های خود را خالی کنید؟
سوپ را در یک قابلمه خالی کنید و ده دقیقه به آرامی بجوشانید.
به سرعت لیوان خود را خالی کرد (= محتویات آن را نوشید) و نوشیدنی دیگری سفارش داد.
وقتی دعوا شروع شد محل خیلی سریع خالی شد.
بازیافت خالی ها را فراموش نکنید.
لیوان خالی را گذاشت پایین.
ساعت از نیمه شب گذشته بود و خیابان ها خالی بود.
ما به شغل نیاز داریم نه وعده های توخالی.
مواد خالی را به مرکز بازیافت بیاورید.
لیوان شوهرش را در سینک خالی کرد.
وقتی فیلم تمام شد، سالن به سرعت خالی شد.
رودخانه تامبیگبی به خلیج موبایل می ریزد (= آب آن در آنجا جاری می شود).
void
خالی
bare
برهنه
blank
جای خالی
روشن
vacant
عقیم
barren
رایگان
خالی شده
devoid
شدید
emptied
پر نشده
stark
حاوی هیچ چیز
unfilled
بدون مطالب
containing nothing
پر نشده است
without contents
بدون اشغال
not filled
توم
vacuous
تخلیه شده
unoccupied
جلگه
toom
گرفته نشده
drained
باکره
plain
توخالی
untaken
تخلیه شده است
virgin
متروک
hollow
تمیز
depleted
توخالی شده
desolate
باز کن
بدون مانع
hollowed out
جامد نیست
unhampered
unimpeded
unobstructed
filled
پر شده است
loaded
لود شده
stuffed
پر شده
chockful
خفه کننده
crammed
فشرده
cramped
تنگ
crowded
شلوغ
packed
بسته بندی شده
stacked
انباشته
stocked
انبار شده
thronged
لبه دار
brimful
پر
brimming
بلوک چوبی
chockablock
گیر کرده
congested
پر ازدحام
jammed
سرریز
overcrowded
بیش از حد
overflowing
مملو از
overfull
پر از آب
replete
فلاش
teeming
فراوان
chock-full
مملو
کامل
flush
ترکیدن
abounding
نفاق
laden
profuse
bursting
rife
plenteous