deserve

base info - اطلاعات اولیه

deserve - سزاوار

verb - فعل

/dɪˈzɜːrv/

UK :

/dɪˈzɜːv/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [deserve] در گوگل
description - توضیح
  • to have earned something by good or bad actions or behaviour


    با اعمال یا رفتار خوب یا بد چیزی به دست آورده اند

  • to have earned or to be given something because of the way you have behaved or the qualities you have


    به خاطر نحوه رفتار یا ویژگی هایی که دارید چیزی به دست آورده اید یا به شما داده می شود

  • to have earned something or be given something because of your actions or qualities


    به خاطر اعمال یا ویژگی های خود چیزی به دست آورده اید یا چیزی به شما داده می شود

  • He was a bully, and in the end he got what he deserved.


    او یک قلدر بود و در نهایت به آنچه که لیاقتش را داشت رسید.

  • The fourteen-year-old Gertrude was appointed as the abbess and proved herself deserving of the title.


    گرترود چهارده ساله به عنوان صومعه منصوب شد و ثابت کرد که شایسته این عنوان است.

  • Shrubs and trees deserve a look after a heavy snow.


    درختچه ها و درختان پس از برف سنگین سزاوار نگاه هستند.

  • She feels she deserves an apology after all the cruel things you said about her.


    او احساس می کند که پس از همه چیزهای بی رحمانه ای که در مورد او گفتید، مستحق عذرخواهی است.

  • Why did ministers fail to inform the public of these dangers? The people of Britain deserve answers.


    چرا وزرا نتوانستند مردم را از این خطرات آگاه کنند؟ مردم بریتانیا مستحق پاسخ هستند.

  • You really weren't very nice to her. Well she deserved it!


    تو واقعا با او خوب نبودی. خب، او لیاقتش را داشت!

  • But Polikar and everyone else deserve more in terms of night-time entertainment than a few evenings every year catching crickets.


    اما پولیکار و همه افراد دیگر از نظر سرگرمی در شب لیاقت بیشتری نسبت به چند شب در هر سال دارند که جیرجیرک را بگیرند.

  • You deserve more than a medal.


    لیاقت شما بیشتر از یک مدال است.

  • They at least deserve our patience and understanding.


    آنها حداقل لایق صبر و درک ما هستند.

  • What had he done to deserve this punishment?


    او چه کرده بود که مستحق این مجازات بود؟

  • Yggdrasil composed an exquisite sonnet that deserved to live for centuries, but kept it to itself.


    یگدراسیل غزلی نفیس سروده که سزاوار زندگی برای قرن ها بود، اما آن را برای خود نگه داشت.

  • Anyone who drives like that deserves to lose their licence.


    هر کسی که اینطور رانندگی می کند، مستحق این است که گواهینامه خود را از دست بدهد.

example - مثال

  • تو سزاوار استراحت پس از این همه کار سختی.

  • The report deserves careful consideration.


    این گزارش شایسته بررسی دقیق است.

  • This idea deserves more attention.


    این ایده سزاوار توجه بیشتری است.

  • One player in particular deserves a mention.


    به طور خاص یک بازیکن شایسته ذکر است.


  • انگلیس به خاطر نحوه بازیشان شایسته تقدیر فوق العاده است

  • to deserve praise/respect


    سزاوار ستایش/احترام

  • What have I done to deserve this?


    مگر چه کار کرده ام که سزاوار این هستم؟

  • He finally received the recognition that he so richly deserved.


    او سرانجام به رسمیت شناخته شد که بسیار شایسته آن بود.

  • They didn't deserve to win.


    آنها لیاقت برد را نداشتند.

  • He deserves to be locked up for ever for what he did.


    او سزاوار این است که به خاطر کاری که انجام داده برای همیشه حبس شود.

  • Several other points deserve mentioning.


    چند نکته دیگر قابل ذکر است.

  • She deserves a medal for teaching those 5-year-olds all day!


    او به خاطر آموزش تمام روز به آن بچه های 5 ساله مستحق یک مدال است!

  • You really deserve a medal!


    واقعا لایق مدال هستی!

  • He did wrong and he got what he deserved.


    او اشتباه کرد و به آنچه که لیاقتش را داشت رسید.

  • Let's just say they deserve what's coming to them.


    بیایید بگوییم که آنها سزاوار چیزی هستند که به سراغشان می آید.

  • She deserves some reward for all her hard work.


    او سزاوار پاداشی برای تمام زحماتش است.

  • This hotel fully deserves its four-star grading.


    این هتل کاملا شایسته درجه چهار ستاره خود است.

  • His work received only a tiny mention in the journal; he deserves better.


    کار او فقط ذکر کوچکی در مجله دریافت کرد. او لایق بهتری است

  • It's true she made a mistake but she hardly deserves to lose her job.


    درست است که او اشتباه کرده است، اما به سختی مستحق این است که کار خود را از دست بدهد.


  • بعد از این همه کار سخت، شما سزاوار تعطیلات هستید.

  • Chris deserves our special thanks for all his efforts.


    کریس سزاوار تشکر ویژه ما برای همه تلاش هایش است.


  • امیدوارم به مجازاتی که شایسته است برسند.

  • They certainly deserved to win that game.


    آنها مطمئناً شایسته پیروزی در آن بازی بودند.

  • These charities deserve your support.


    این موسسات خیریه شایسته حمایت شما هستند.

  • The American people deserve to know what went wrong.


    مردم آمریکا سزاوار این هستند که بدانند چه اشتباهی رخ داده است.

  • I hope those crooks get what they deserve (= receive a punishment that suits their crime).


    امیدوارم آن کلاهبرداران به آنچه سزاوارشان است برسند (= مجازاتی متناسب با جرمشان دریافت کنند).

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
  • be unworthy of


    بی لیاقت بودن

  • be undeserving of


لغت پیشنهادی

facets

لغت پیشنهادی

biannual

لغت پیشنهادی

decreed