theater

base info - اطلاعات اولیه

theater - تئاتر

N/A - N/A

ˈθiː.ə.t̬ɚ

UK :

ˈθɪə.tər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [theater] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Lincoln Plaza Cinema has five movie theaters.


    سینما لینکلن پلازا پنج سالن سینما دارد.

  • We have tickets to the theater tonight (= to watch a performance).


    ما امشب بلیط تئاتر داریم (= برای تماشای یک اجرا).

synonyms - مترادف
  • cinema


    سینما

  • cineplex


    cineplex

  • playhouse


    خانه بازی

  • movies


    فیلم ها

  • moviehouse


    سالن سینما


  • درایو در

  • movie theatre


    خانه تصویر

  • drive-in


    سالن نمایش


  • قصر تصویر


  • تئاتر تصویر


  • theatreUK

  • picture palace


    محل

  • picture theatre


    بیوسکوپ

  • theatreUK


    نیکلودئون

  • auditorium


    فلاپیت

  • venue


    استودیو

  • bioscope


    نمی شود

  • nickelodeon


    تلنگرها

  • fleapit


    تصویر


  • صفحه نقره ای

  • nabe


    صفحه نمایش بزرگ

  • flicks


    یک خانه فیلم سینمایی


  • زباله


  • سوراخ


  • بیل


  • گودال

  • dump



  • hovel


  • pit


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

galen

لغت پیشنهادی

plants

لغت پیشنهادی

overwhelms