military
military - نظامی
adjective - صفت
UK :
US :
ستیزه جویی
ستیزه جو
شبه نظامی
نظامی گری
نظامی
نظامی شده است
ستیزه جویانه
---
توسط ارتش، نیروی دریایی یا نیروی هوایی مورد استفاده قرار می گیرد یا مربوط به آن است
مربوط به نیروهای مسلح یا متعلق به آنها
نمونه نیروهای مسلح
نیروهای مسلح
آکادمی نظامی مکانی است که در آن سربازان برای افسر شدن آموزش می بینند.
A military academy (or school) is also a private school or college that expects obedience to rules, has uniforms, and is generally run like the armed forces.
آکادمی نظامی (یا مدرسه) نیز یک مدرسه یا کالج خصوصی است که انتظار اطاعت از قوانین را دارد، دارای لباس فرم است و عموماً مانند نیروهای مسلح اداره می شود.
نیروهای مسلح یک کشور
There is no indication that Wilfrid exercised any influence on Caedwalla's secular and military activities.
هیچ نشانهای وجود ندارد که ویلفرد بر فعالیتهای سکولار و نظامی Caedwalla تأثیر داشته باشد.
Schellenberg's office at Prinz Albrechtstrasse had a military camp bed in one corner for he often spent the night there.
دفتر شلنبرگ در پرینتس آلبرشتشتراسه یک تخت اردوگاه نظامی در گوشه ای داشت زیرا او اغلب شب را در آنجا می گذراند.
Peres said the military campaign would last as long as it took to secure the country's northern border.
پرز گفت که عملیات نظامی تا زمانی که امنیت مرزهای شمالی کشور طول بکشد ادامه خواهد داشت.
رئیس جمهور از یک قبرستان نظامی در بیتبورگ بازدید کرد.
Both were marauding, tribal war-leaders whose main aim was to bring military glory to themselves and their followers.
هر دو غارتگر و رهبران جنگ قبیله ای بودند که هدف اصلی آنها ایجاد شکوه نظامی برای خود و پیروانشان بود.
آنها ممکن است از نخست وزیر در مقام فرمانداری نظامی درخواست رحمت کنند.
اکنون موزه تاریخ نظامی است، اما زمانی پر از افراد مسلح و توپخانه بود.
ما ممکن است در اینجا از اصطلاحات نظامی وام بگیریم.
قدرت نظامی آلمان پس از جنگ جهانی دوم محدود شد.
ممکن است مجبور به اقدام نظامی شویم.
military training/intelligence
آموزش نظامی / اطلاعاتی
مقامات از طریق نیروی نظامی مردم را کنترل می کردند.
در سال 1289 در عملیات نظامی علیه آریزو و پیزا شرکت کرد.
military uniform/service/personnel
لباس نظامی/خدمات/پرسنل
یک کودتای نظامی
او یک فرمانده نظامی فوق العاده بود.
Thousands were killed by military forces throughout the world.
هزاران نفر توسط نیروهای نظامی در سراسر جهان کشته شدند.
وی به دلیل شرایط بهداشتی از انجام خدمت سربازی باز ماند.
مداخله نظامی خارجی
military targets/forces
اهداف/نیروهای نظامی
یونیفرم نظامی
military precision
دقت نظامی
ارتش با هرگونه کاهش هزینه های دفاعی مخالفت کرده است.
military spending/intervention/forces
هزینه های نظامی/مداخله/نیروها
بابام سربازی بود
ارتش
troops
نیروهای
marines
تفنگداران دریایی
forces
نیروها
services
خدمات
navy
نیروی دریایی
coloursUK
colorsUK
colorsUS
colorUS
سرویس
soldiery
سربازی
militia
شبه نظامی
زور
گروه
servicepeople
افراد خدماتی
armed forces
نیروهای مسلح
نیروی هوایی
special forces
نیروهای ویژه
تاسیس نظامی
armed services
خدمات مسلحانه
خدمت سربازی
defenceUK
دفاع بریتانیا
defenseUS
دفاع آمریکا
colorUS
رنگ آمریکا
colourUK
colorUK
security forces
نیروهای امنیتی
خدمت مسلحانه
armament
تسلیحات
soldiers
سربازان
combatants
رزمندگان
servicemen
مردان
men