uniform
uniform - لباس فرم
noun - اسم
UK :
US :
a particular type of clothing worn by all the members of a group or organization such as the police the army etc
نوع خاصی از لباس که همه اعضای یک گروه یا سازمان مانند پلیس، ارتش و غیره می پوشند
یکسان بودن در تمام اجزای آن یا در بین تمام اعضای آن
a particular set of clothes that has to be worn by the members of the same organization or group of people
یک مجموعه لباس خاص که باید توسط اعضای همان سازمان یا گروهی از افراد پوشیده شود
نوعی لباس که با گروه خاصی از افراد مرتبط است
همان به هیچ وجه تغییر نمی کند یا متفاوت است
a special set of clothes worn by people belonging to an organization to show others that they are members of it
مجموعهای از لباسهای خاص که توسط افراد متعلق به یک سازمان پوشیده میشود تا به دیگران نشان دهد که عضو آن سازمان هستند
همان به هیچ وجه متفاوت یا متفاوت نیست
یکنواخت یعنی عدم تغییر در سرعت یا قدرت. ثابت.
به هیچ وجه تغییر نمی کند یا متفاوت است
بیشتر توسعه های مدرن مسکن یکنواختی خسته کننده از طراحی را نشان می دهد.
اگر در مک دونالد کار می کنید باید لباس فرم بپوشید؟
من در سال 1961 با یونیفرم بیت نیک، صندل و ژاکت مشکی به آکسفورد رفتم.
By his own account Joyce arrived at the pavilion, in Blackshirt uniform about half an hour before the meeting.
به گفته خودش، جویس حدود نیم ساعت قبل از جلسه، با لباس مشکی پوش به غرفه رسید.
برخی از پلیسهایی که در میان جمعیت راه میرفتند، یونیفرم نبودند.
قبلا از پوشیدن لباس مدرسه متنفر بودم.
لباس فرم مدرسه
این لباس برای اولین بار در عید پاک پوشیده شد.
Their carved costumes varied: uniforms, togas, robes.
لباس های حکاکی شده آنها متفاوت بود: لباس فرم، توگا، لباس.
کلاه بخشی از لباس مدرسه است.
یک لباس نظامی
آیا باید لباس فرم بپوشید؟
او لباس یک افسر نیروی دریایی سلطنتی را پوشیده بود.
سربازان لباس فرم
لباس پلیس / پرستار
یک لباس ارتش
سربازی از لباس فرم
لباس هنگ چتر نجات
سریع لباس فرمش را پوشید.
یک لباس بیسبال راه راه
لباس خارج از خانه تیم (= که هنگام بازی خارج از خانه از آن استفاده می کنند)
یونیفرم استاندارد نوجوان من از سویشرت و شلوار جین
the traditional banker’s uniform
لباس سنتی بانکدار
آنها یونیفرم استاندارد کارمند اداری آمریکایی را پوشیدند.
این لیموزین توسط یک راننده یونیفرم سوار می شد.
او یونیفورم تنظیمی تونیک، کلاه و کراوات به تن داشت.
مردان و زنانی که برای دفاع از کشورشان لباس نظامی به تن می کنند
مردی با یونیفورم مانع ورود ما شد.
military/school uniform
لباس نظامی / مدرسه
لباس پرستاری
من عاشق مردی با لباس فرم هستم!
Photographs show him wearing the T-shirt and ripped jeans that were the student's uniform of the time.
عکسها نشان میدهند که او تی شرت و شلوار جین پارهای را که یونیفرم آن زمان دانشجو بود، پوشیده است.
دیوارها و مبلمان اداری به رنگ خاکستری یکنواخت هستند.
کسب و کارهای کوچک خواستار برخورد یکسان از بانک ها هستند.
فقط پرسنل یونیفرم پوش اجازه ورود به این ساختمان را دارند.
قوانین مربوط به فرزندخواندگی در بین ایالت ها یکسان نیست.
Critics were uniformly enthusiastic.
منتقدان به طور یکسان مشتاق بودند.
یکنواخت کردن قوانین باید تعداد پرونده های رسیدگی به دادگاه های منطقه ای را کاهش دهد.
A proposed new framework has been widely praised for providing a uniform approach to the problem of waste disposal.
یک چارچوب جدید پیشنهادی به دلیل ارائه یک رویکرد یکسان برای مشکل دفع زباله به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفته است.
تلاش برای تحمیل یک سیستم یکسان در همه کشورهای تحت تأثیر بسیار مشکل ساز شده است.
لباس
outfit
پوشاک
attire
دنده
garb
عادت داشتن
costume
ضامن
apparel
گروه
رگالیا
لباس ها
togs
کت و شلوار
garments
رنگارنگ
raiment
دکل
ensemble
لباس بلند و گشاد
regalia
تله
vestments
لباس شب
هنگ ها
livery
colorUS
rig
colorsUK
robe
خاکی
trappings
OD
gown
راه راه
regimentals
بلند شدن
colorsUS
لباس هماهنگ
coloursUK
کت و شلوار میمون
khaki
پوسته زیتون
OD
تن پوش
stripes
get-up
coordinated outfit
monkey suit
olive drab
changeable
تغییر پذیر
تغییر می کند
deviating
منحرف کننده
varying
متفاوت است
nonuniform
غیر یکنواخت
unsteady
ناپایا
متغیر
inconsistent
ناسازگار
irregular
بی رویه
uneven
ناهموار. ناجور
abnormal
غیرطبیعی
شکسته شده
corrupt
فاسد
dishonest
متقلب
disloyal
بی وفا
disorderly
بی نظم
dissimilar
غیر مشابه
divergent
واگرا
eccentric
عجیب و غریب
flexible
قابل انعطاف
imbalanced
نامتعادل
inconstant
ناپایدار
intermittent
متناوب
pliable
انعطاف پذیر
pliant
خشن
نرم
مشابه
unalike
غیر معمول
uncommon
غیر متعارف
unconventional
غیر منصفانه
unfair