gear
gear - دنده
noun - اسم
UK :
US :
the machinery in a vehicle such as a car truck or bicycle that you use to go comfortably at different speeds
ماشین آلات یک وسیله نقلیه مانند ماشین، کامیون یا دوچرخه که برای حرکت راحت با سرعت های مختلف استفاده می کنید
برای صحبت در مورد میزان تلاش و انرژی که کسی در یک موقعیت استفاده می کند استفاده می شود
مجموعه ای از تجهیزات یا ابزارهایی که برای یک فعالیت خاص نیاز دارید
مجموعه ای از لباس هایی که برای یک موقعیت یا فعالیت خاص می پوشید
قطعه ای از ماشین آلات که کار خاصی را انجام می دهد
کلمه ای به معنای مواد مخدر غیرقانونی که توسط افرادی که مواد مصرف می کنند استفاده می شود
تجهیزات ویژه یا لباسی که برای یک هدف خاص استفاده می شود
if an activity moves into high gear it becomes much more important and people put more effort into making it succeed
اگر فعالیتی به سرعت بالا برود، اهمیت آن بسیار بیشتر می شود و مردم تلاش بیشتری برای موفقیت آن می کنند
اگر یک فعالیت مالی یا صنعتی در دنده پایین باشد، در حال رشد نیست یا در سطح بالایی نیست
به گونه ای طراحی یا سازماندهی شود که برای یک هدف خاص مناسب باشد
متصل بودن به چیزی، به طوری که اگر یک چیز تغییر کند، دیگری نیز تغییر کند
a device often consisting of connecting sets of wheels with teeth (= points) around the edge that controls how much power from an engine goes to the moving parts of a machine
دستگاهی که اغلب شامل مجموعهای از چرخها با دندانهها (=نقطهها) در اطراف لبه متصل میشود و میزان قدرتی که از موتور به قسمتهای متحرک ماشین میرود را کنترل میکند.
تجهیزات، لباس ها و غیره ای که برای انجام یک فعالیت خاص استفاده می کنید
لباس ها
drugs
مواد مخدر
(in a machine) a wheel having pointed parts around the edge that come together with similar parts of other wheels to control how much power from an engine goes to the moving parts of a machine
(در ماشین) چرخی که دارای قطعات نوک تیز در اطراف لبه است که با قطعات مشابه چرخ های دیگر کنار هم می آیند تا میزان نیرویی که از موتور به قسمت های متحرک ماشین می رسد را کنترل کنند.
در یک وسیله نقلیه، دنده هر یک از چندین محدوده محدود قدرت است که برای سرعت های مختلف استفاده می شود
تجهیزات یا لباس هایی که برای یک فعالیت خاص استفاده می شود
ساختن چیزی آماده یا مناسب برای هدفی خاص
یک سیستم یا قطعه ای از تجهیزات
سرعتی که در آن چیزی اتفاق می افتد یا انجام می شود
برای شروع به انجام کاری بهتر یا سریعتر
وسایل چادر زدن
camping gear
سربازان تجهیزات جنگی سنگین به تن داشتند و به صورت کاروانی در حال حرکت بودند.
کامیون دوباره در دنده اول از میان جنگلی از کاج کوچک نازک در حال حرکت بود.
آیا تمام وسایل فوتبال خود را دارید؟
درایو به ساختمان آسیاب مجاور منتقل می شود که دو مجموعه کامل از چرخ دنده سنگ زنی و سنگ شکن های وابسته و غیره را در خود جای داده است.
The drive is transmitted into the adjacent mill building which houses two complete sets of grinding gear and allied crushers, etc.
وسایل پیاده روی من را بسته ای؟
کسانی که مدرن ترین دنده را دارند می توانند در دید صفر فرود بیایند.
12000 پوند تجهیزات مورد نیاز برای آزمایش پرواز دو روزه به تعامل 18 رایانه متکی است.
The 12,000 pounds of gear required for the two-day flight test relies on the interactions of 18 computers.
استفاده بی دقت از کلاچ ممکن است به دنده آسیب برساند.
ماشین با صدای جیغ ترمز و چرخ دنده بلند شد.
first/second, etc. gear
دنده اول/دوم و غیره
reverse gear
دنده معکوس
low/high gear
دنده کم/بالا
bottom/top gear
دنده پایین/بالا
برای تعویض دنده
هنگام پارک کردن روی تپه، ماشین را در دنده رها کنید.
شما در چه دنده ای هستید؟
او به طرز وحشیانه ای رانندگی کرد و مانند یک دیوانه از میان دنده ها تصادف کرد.
تجهیزات کوهنوردی / ماهیگیری / ورزشی
climbing/fishing/sports gear
دوستانش همگی جدیدترین لباس ها را پوشیده بودند.
او تنها کسی بود که لباس های طراح گران قیمت را پوشیده بود.
من تمام وسایلم را در خانه دیو گذاشته ام.
دنده بالابر / بکسل / سیم پیچ
lifting/towing/winding gear
با نزدیک شدن به انتخابات، تشکیلات حزبی در حال حرکت به سمت بالاترین روند است.
برای حرکت به دنده بالا
دونده با بیرون آمدن از خم نهایی، یک دنده را بالا برد تا از بقیه گروه سبقت بگیرد.
وقتی بازنشسته شد تعویض دنده برایش سخت بود.
اگر الاغ خود را در اختیار دارید، امشب می توانیم از اینجا بیرون بیاییم.
او چیزی نگفت اگر عصبانیتش از دنده خارج شد.
ماشین را روی دنده یک گذاشت و رفت.
من با دنده سوم رانندگی می کردم.
فرمان دادن و تعویض دنده به طور همزمان دشوار است.
او دنده را به آرامی تعویض کرد.
ماشین را از دنده خارج کنید.
تجهیزات کمپینگ
camping equipment
یک قطعه تجهیزات
مواد تمیز کننده خانگی
household cleaning materials
مواد آموزشی