final
final - نهایی
adjective - صفت
UK :
US :
در مجموعه ای از اقدامات، رویدادها، بخش هایی از یک داستان و غیره آخرین
نتیجه در پایان یک فرآیند است
اگر تصمیم، پیشنهاد، پاسخ و غیره نهایی باشد، نمیتوان آن را تغییر داد یا تغییر نخواهد داد
در پایان یا نزدیک به پایان یک رویداد یا فرآیند اتفاق می افتد
برای تأکید بر این نکته استفاده می شود که آخرین چیز در یک سری رویدادها بسیار شدید یا آسیب رسان است
آخرین و مهم ترین بازی، مسابقه یا مجموعه ای از بازی ها در یک مسابقه
یک آزمون مهم که در پایان یک کلاس خاص در دبیرستان یا کالج شرکت می کنید
آخرین مورد از یک سری چیزها، اعمال یا رویدادها
تصمیم، پیشنهاد، توافق و غیره که نهایی است قابل تغییر نیست
a final piece of writing or set of figures has been prepared in several stages, and is now considered to be correct
یک نوشته نهایی یا مجموعه ای از فیگورها در چند مرحله تهیه شده است و اکنون صحیح تلقی می شود
a legal judgement or decision which is final and binding has to be obeyed because it has been decided in a court of law
حکم یا تصمیم قانونی که قطعی و لازمالاجرا است باید اطاعت شود زیرا در دادگاه تصمیم گرفته شده است.
آخر
زمانی استفاده می شود که در مورد مهم ترین یا واقعی ترین چیز در یک موقعیت صحبت می کنید
برای نشان دادن اینکه مطمئن هستید تصمیم خود را در مورد چیزی تغییر نمی دهید استفاده می شود
the last in a series of games, races, or competitions, usually the one in which the winner is chosen
آخرین بازی در یک سری از بازی ها، مسابقه ها، یا مسابقات، معمولاً یکی که در آن برنده انتخاب می شود
آخرین مجموعه بازی در یک مسابقه
امتحاناتی که در پایان دوره دانشگاه یا کالج گرفته می شود
آزمونی که در پایان یک سال تحصیلی یا دوره دانشگاهی در مورد یک موضوع گرفته می شود
آخرین بازی در یک سری از بازی ها، مسابقه ها یا مسابقات
آخرین بار در یک سریال یا برای آخرین بار اتفاق می افتد
completely decided, with no further changes
کاملاً تصمیم گرفته شده است، بدون تغییر بیشتر
صحیح ترین یا کامل ترین ممکن
تصمیم داوران قطعی است.
شما بیرون نمی روید و این نهایی است!
زمانی اتفاق میافتد که برنامههای آموزشی با ارزیابی نهایی یادگیری مرتبط نباشد.
مقامات در هنگام تصمیم گیری اختیار نهایی را دارند.
راه حل نهایی کش کردن مبتنی بر سخت افزار است و بر کنترل کننده های کش متکی است.
آنها قبل از اینکه تعهد نهایی برای خرید بدهند، با دقت فکر کردند.
انتظار می رود هیئت مدیره تا 12 آگوست تصمیم نهایی خود را در مورد ادغام بگیرد.
پل به تازگی شروع به نوشتن پیش نویس نهایی رمان خود کرده است.
آیا قرار است فردا شب قسمت پایانی «پرونده های ایکس» را تماشا کنید؟
آخرین اقدام او به عنوان رهبر حزب
جیمی آخرین سال تحصیلی خود را در دانشگاه استرلینگ می گذراند.
آخرین هفته / روز / دقیقه چیزی
داور سوت پایان بازی را به صدا درآورد.
این پروژه در مراحل پایانی خود قرار دارد.
دور نهایی رای گیری روز یکشنبه برگزار می شود.
آنها در فصل پایانی کتاب یکدیگر را پیدا می کنند.
من می خواهم به آخرین نکته ای که شما اشاره کردید برگردم.
فکر می کنم از محصول نهایی راضی خواهید بود.
نتایج نهایی انتخابات اعلام نشده است.
هیچ کس نمی توانست نتیجه نهایی را پیش بینی کند.
پانل کار خود را با گزارش نهایی تکمیل خواهد کرد.
تصمیم قاضی قطعی است.
چه کسی در اینجا حرف آخر را می زند؟
من برای آن 500 دلار به شما می دهم و این آخرین پیشنهاد من است!
من نمی آیم و این پایانی است! (= نظرم را عوض نمی کنم)
در تحلیل نهایی، این موضوع یک انتخاب شخصی است.
او همیشه در هر بحثی باید حرف آخر را بزند.
من حاضرم یک هفته دیگر صبر کنم و این آخرین حرف من در مورد این موضوع است.
رئیس همیشه در مورد تصمیمات مالی حرف آخر را می زند.
این نمودار روند تولید کاغذ را نشان می دهد./این نمودار نحوه ساخت کاغذ را نشان می دهد.
First/First of all logs are delivered to a paper mill, where the bark is removed and the wood is cut into small chips.
اول/ اول از همه، کنده ها به کارخانه کاغذ تحویل داده می شوند، جایی که پوست آن جدا می شود و چوب به تراشه های کوچک بریده می شود.
بعد/دوم، تراشههای چوب یا با استفاده از مواد شیمیایی یا در دستگاه خمیرسازی خمیر میشوند.
Pulping breaks down the internal structure of the wood and enables/allows the natural oils to be removed.
خمیرسازی ساختار داخلی چوب را می شکند و روغن های طبیعی را قادر می سازد/اجازه می دهند.
Once/After the wood has been pulped, the pulp is bleached in order to remove impurities. /…is bleached so that impurities can be removed.
یک بار/بعد از خمیر شدن چوب، خمیر را سفید می کنند تا ناخالصی ها از بین برود. /...سفید می شود تا ناخالصی ها از بین برود.
The next stage is to feed the pulp into the paper machine where it is mixed with water and then poured onto a wire conveyor belt.
مرحله بعدی این است که خمیر را به دستگاه کاغذ وارد کنید، در آنجا با آب مخلوط شده و سپس روی نوار نقاله سیمی ریخته می شود.
As the pulp travels along the conveyor belt the water drains away. This causes the solid material to sink to the bottom forming a layer of paper.
همانطور که خمیر در امتداد تسمه نقاله حرکت می کند، آب تخلیه می شود. این باعث می شود مواد جامد به پایین فرو برود و لایه ای از کاغذ را تشکیل دهد.
At this point the new paper is still wet so it is passed between large heated rollers, which press out the remaining water and simultaneously dry the paper/…dry the paper at the same time.
در این مرحله، کاغذ جدید هنوز مرطوب است، بنابراین بین غلتکهای بزرگ گرم شده عبور داده میشود، که آب باقیمانده را فشار میدهد و همزمان کاغذ را خشک میکند/… کاغذ را در همان زمان خشک میکند.
The final stage is to wind the paper onto large rolls./Finally, the paper is wound onto large rolls.
مرحله آخر این است که کاغذ را روی رول های بزرگ بپیچید./در نهایت کاغذ روی رول های بزرگ پیچیده می شود.
آخرین اقدام او به عنوان رئیس جمهور عفو سلف خود بود.
فضا آخرین مرز برای کاوش ماست.
آخر
closing
بسته شدن
concluding
نتیجه گیری
terminal
پایانه
terminating
خاتمه دادن
نهایی
پایان
finishing
به پایان رساندن
latest
آخرین
ending
پایان یافتن
eventual
عقب ترین
hindmost
دومی
قطعی
conclusive
اوج می گیرد
culminating
پایین ترین
rearmost
نهایی ترین
bottommost
دورترین
endmost
تاخیر
farthest
دم
lag
بیرونی ترین
دورترین عقب
outermost
دورترین عقب تر
furthest back
در حال پیچیدن
furthest behind
آخرین لحظه
winding up
در حال عزیمت
last-minute
از راه دور
furthest
بیشترین
departing
مفرط
remotest
utmost
اولین
اولیه
افتتاح
inaugural
افتتاحیه
شروع
foremost
در درجه نخست
earliest
راه افتادن
starting
مقدماتی
introductory
شروع می شود
commencing
اصلی ترین
headmost
آغازگر
initiatory
دوشیزه
maiden
اصلی
سرب
precursory
پیشگام
زود
leadoff
مقدمه
prefatory
استقبال کردن
preparatory
بدون پایان
primordial
منتهی شدن
pioneer
بنیادین
احوالپرسی
preliminary
خوش آمدی
prelusive
صلوات آور
welcoming
nonterminating
foundational
greeting
salutatory