panel

base info - اطلاعات اولیه

panel - پانل

noun - اسم

/ˈpænl/

UK :

/ˈpænl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [panel] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • One of the glass panels in the front door was cracked.


    یکی از شیشه های درب ورودی ترک خورده بود.

  • wooden fence panels


    پانل های نرده چوبی

  • The central panel depicts St George.


    تابلوی مرکزی سنت جورج را به تصویر می کشد.


  • برای برداشتن پانل های جانبی باید پانل سقف را بردارید.

  • an instrument/a display panel


    یک ابزار/یک صفحه نمایش

  • A red light flashed on the control panel.


    یک چراغ قرمز روی صفحه کنترل چشمک زد.

  • A rear body panel needed replacing after the accident.


    پانل بدنه عقب بعد از تصادف نیاز به تعویض داشت.

  • The trousers have double thickness knee panels for extra protection.


    این شلوار دارای پانل های زانو با ضخامت دو برابر برای محافظت بیشتر است.

  • an advisory panel


    یک پانل مشاوره

  • a judging panel


    یک هیئت داوری

  • a panel of experts/judges


    هیئتی متشکل از کارشناسان / داوران

  • We have two politicians on tonight's panel.


    ما دو سیاستمدار در پانل امشب داریم.


  • یک بحث میزگرد

  • The budget increase was recommended by an independent panel.


    افزایش بودجه توسط یک هیئت مستقل توصیه شد.

  • She is a member of the medical advisory panel.


    او عضو هیئت مشاوره پزشکی است.

  • Raphael will head a panel to discuss the topic.


    رافائل یک هیئت را برای بحث در مورد این موضوع رهبری خواهد کرد.

  • The panel concluded that there was no scientific basis for the claim.


    هیئت به این نتیجه رسید که هیچ مبنای علمی برای این ادعا وجود ندارد.

  • The panel ruled that the men must remain in prison.


    این هیئت حکم داد که این افراد باید در زندان بمانند.

  • The panel consists of ten attorneys.


    هیئت متشکل از ده وکیل است.

  • The panel voted unanimously for its approval.


    هیئت به اتفاق آرا به تصویب آن رای داد.

  • The interview panel wants to find out as much as possible about each candidate's abilities.


    پانل مصاحبه می خواهد تا حد امکان در مورد توانایی های هر نامزد اطلاعاتی کسب کند.

  • He joins our panel of journalists.


    او به پانل خبرنگاران ما می پیوندد.

  • The winners were chosen by a panel of judges.


    برندگان توسط هیئت داوران انتخاب شدند.

  • We asked a panel of experts to review the products.


    ما از گروهی از کارشناسان خواستیم تا محصولات را بررسی کنند.

  • A distinguished panel of speakers considered the role of global corporations.


    یک گروه برجسته از سخنرانان نقش شرکت های جهانی را در نظر گرفتند.

  • The competition will be judged by a panel of experts.


    داوری مسابقه توسط هیئتی متشکل از کارشناسان انجام خواهد شد.

  • a beautiful old door with oak panels


    یک در قدیمی زیبا با پانل های بلوط

  • White silk panels were inset into the sides of the dress.


    پانل های ابریشمی سفید در کناره های لباس تعبیه شده بود.

  • At the bottom of each page is a panel with grammatical information.


    در پایین هر صفحه یک پانل با اطلاعات گرامری وجود دارد.

  • a control/instrument panel


    یک صفحه کنترل/ابزار

  • The walls of the dining hall were panelled in oak.


    دیوارهای سالن غذاخوری از چوب بلوط پوشیده شده بود.

synonyms - مترادف
  • pane


    پنجره


  • ورق


  • بشقاب

  • slab


    اسلب


  • قطعه

  • lamina


    لامینا


  • لایه

  • rectangle


    مستطیل


  • بخش


  • مربع

  • windowpane


    شیشه پنجره


  • مقیاس


  • کت


  • شیشه


  • سطح


  • فویل

  • foil


    لاملا

  • lamella


    تکه


  • برگ


  • قشر

  • stratum


    اسفنجی

  • spangle


    ورق شیشه ای


  • لعاب دادن

  • glazing


antonyms - متضاد

  • مسدود کردن

  • chunk


    تکه


  • جرم

  • slab


    اسلب

  • cube


    مکعب

  • ingot


    شمش

لغت پیشنهادی

such

لغت پیشنهادی

argent

لغت پیشنهادی

choreographed