care
care - اهميت دادن
noun - اسم
UK :
US :
فرآیند مراقبت از کسی، به ویژه به دلیل اینکه بیمار، پیر یا بسیار جوان است
فرآیند انجام کارها برای حفظ وضعیت خوب و درست کار کردن چیزی
زمانی که مراقب باشید از آسیب، اشتباه و غیره جلوگیری کنید
چیزی که باعث ایجاد مشکل می شود و شما را مضطرب یا غمگین می کند
اگر کاری را با دقت انجام دهید، مراقب باشید که از آسیب، اشتباه و غیره جلوگیری کنید
مراقبت از خطر یا خطرات، یا مراقبت از اعتماد به اطلاعاتی که ممکن است درست نباشد
نگرش معقول و محتاطانه ای که باعث می شود از خطرات غیر ضروری اجتناب کنید - یک استفاده نسبتاً رسمی
به آنچه در حال وقوع است توجه دقیق داشته باشید تا متوجه هرگونه خطر یا فعالیت غیرقانونی شوید
careful attention and consideration shown to something to avoid danger or risks – used especially when someone fails to do this
توجه و توجه دقیق به چیزی، برای جلوگیری از خطر یا خطر - به ویژه زمانی که کسی در انجام این کار کوتاهی می کند استفاده می شود.
مراقب باشید چیزی نگویید که ممکن است باعث رنجش یا ناراحتی کسی شود
care to deal with situations in a way that does not embarrass, upset or offend people especially by not telling any of their secrets
مراقبت از برخورد با موقعیت ها به گونه ای که باعث شرمساری، ناراحتی یا آزار مردم نشود، به ویژه با بیان نکردن رازهای آنها.
فکر کردن به اینکه چیزی مهم است، به طوری که به آن علاقه دارید، نگران آن هستید و غیره
نگران اتفاقی که برای کسی می افتد، زیرا دوستش دارید یا دوستش دارید
مطمئن شوید که یک کودک یا یک فرد مسن یا بیمار سالم است و وسایل مورد نیاز خود را دارد
to take care of someone. Care for somebody is less common and more formal than take care of/look after somebody
مراقبت از کسی مراقبت از کسی کمتر رایج و رسمی تر از مراقبت/مراقبت از کسی است
برای مراقبت از کسی که بیمار است
برای مراقبت از کودکان در هنگام غروب در حالی که والدین آنها در جایی بیرون می روند
مراقبت از کودک در حالی که والدین آنها در آنجا نیستند، به خصوص برای مدت کوتاهی
(Cooperative for American Relief to Everywhere) an organization that sends special boxes of food clothing and medicine called ‘CARE packages’ to places in the world where they are needed. The organization started in the US but now includes 12 member countries.
(Cooperative for American Relief to Everywhere) سازمانی که جعبههای مخصوص غذا، پوشاک و دارو به نام «بستههای CARE» را به مکانهایی در جهان که به آنها نیاز دارند ارسال میکند. این سازمان در ایالات متحده شروع به کار کرد اما اکنون شامل 12 کشور عضو است.
فرآیند محافظت از کسی یا چیزی و فراهم کردن آنچه آن شخص یا چیز به آن نیاز دارد
به عنوان یک فرم ترکیبی استفاده می شود
برای محافظت از کسی یا چیزی و تامین چیزهایی که آن شخص یا چیز به آن نیاز دارد
Children who are in care or who have been taken/put into care are not living with their natural parents but instead with a national or local government organization or another family
کودکانی که تحت مراقبت هستند یا تحت مراقبت قرار گرفته اند با والدین طبیعی خود زندگی نمی کنند، بلکه با یک سازمان دولتی ملی یا محلی یا خانواده دیگری زندگی می کنند.
a system in which people with mental illness or reduced mental ability are allowed to continue living in their own homes, with treatment and help and are not kept in hospital
سیستمی که در آن افراد مبتلا به بیماری روانی یا کاهش توانایی ذهنی مجاز به ادامه زندگی در خانه خود با درمان و کمک هستند و در بیمارستان نگهداری نمی شوند.
توجه جدی، به ویژه به جزئیات یک موقعیت یا چیز
برخورد با چیزی
احساس نگرانی یا اضطراب
فکر کردن به اینکه چیزی مهم است و نسبت به آن احساس علاقه یا ناراحتی می کند
برای تأکید بیرحمانه که به چیزی یا کسی علاقه ندارید یا نگران آن نیستید استفاده میشود
قبلاً می گفت که شما به کاری که شخص دیگری انجام می دهد علاقه ای ندارید یا نگران نیستید
used to say that you are not interested in or worried about something that has happened or that someone has said
می گفت که شما به چیزی که اتفاق افتاده یا کسی گفته است علاقه ندارید یا نگران آن نیستید
برخی از مردم به شدت مجروح شده و نیاز به مراقبت های پزشکی داشتند.
هدف ما بهبود مستمر کیفیت مراقبت از بیمار است.
مردان چقدر در کارهای خانه و مراقبت از فرزندان سهیم هستند؟
برای مراقبت از سالمندان
با مراقبت مناسب، گیاهان ممکن است پنجاه سال دوام بیاورند.
skin/hair care products
محصولات مراقبت از پوست / مو
اکثر کودکان تحت مراقبت با سرپرستان زندگی می کنند.
این دو دختر پس از کشته شدن والدینشان تحت مراقبت قرار گرفتند.
او از پنج سالگی تحت سرپرستی بود.
Mentors support teenagers leaving care.
مربیان از نوجوانان در ترک مراقبت حمایت می کنند.
در انتخاب خودروی دست دوم دقت زیادی لازم است.
کلماتش را با دقت انتخاب می کرد.
Fragile—handle with care (= written on a container holding something that is easily broken or damaged)
شکننده - با احتیاط دسته بزنید (= روی ظرفی نوشته شده است که چیزی را در خود جای داده است که به راحتی شکسته یا آسیب می بیند)
مصرف کنندگان باید هنگام خرید آنلاین دارو مراقب باشند.
به محض اینکه از ساختمان خارج شدم از دغدغه های روز رها شدم.
سام طوری به نظر میرسید که انگار هیچ مراقبتی در دنیا ندارد.
برای او بنویسید مراقبت از وکیلش.
کودک تحت مراقبت دوستان قرار گرفت.
تا زمانی که تحت مراقبت آنها هستید به هیچ آسیبی نخواهید رسید.
بسیاری از مکانهای تاریخی تحت مراقبت National Trust هستند.
Bye! Take care!
خدا حافظ! مراقب باش!
مراقب باشید (که) زیاد مشروب نخورید!
باید مراقب باشید که درب آن را محکم ببندید.
چه کسی در مدتی که شما دور هستید از بچه ها مراقبت می کند؟
او به شدت از لباس هایش مراقبت می کند.
او آنقدر بزرگ شده که بتواند از خودش مراقبت کند.
باید بیشتر مراقب خودت باش
نگران ترتیب سفر نباشید. همه آنها تحت مراقبت هستند
سلیا از جنبه بازاریابی کارها مراقبت می کند.
او تحت مراقبت دکتر پارکس است.
پناهندگان تحت مراقبت سازمان های امدادی
supervision
نظارت
custody
حضانت
شارژ
حفاظت
keeping
نگه داشتن
نگاه داشتن
کنترل
مدیریت
ministration
وزارت
guidance
راهنمایی
superintendence
سرپرستی
tutelage
قیمومیت
aegis
eegis
مسئوليت
guardianship
نگهبانی
wardship
امانتداری
trusteeship
نگهداری
custodianship
اعتماد
safekeeping
بخش
حامی
ward
فرزندپروری
auspices
مادر شدن
parenting
پدر شدن
mothering
مراقبت از
fathering
ارائه مراقبت
looking after
نگهداری ایمن
حمایت
safe keeping
حمایت کردن
patronage
قهرمانی
negligence
غفلت
neglect
بی توجهی
neglectfulness
سهل انگاری - بی دقتی
carelessness
جهل
ignorance
بی فکری
thoughtlessness
در نظر گرفتن
disregard
نامهربانی
inconsiderateness
تنبلی
inconsideration
بی حالی
unconcern
بیکاری، تنبلی
unkindness
بی احتیاطی
inattention
بی تفاوتی
heedlessness
حذف
inattentiveness
بی تدبیری
laziness
عدم حساسیت
indolence
بی احترامی
idleness
عدم فعالیت
indiscretion
myopia
indifference
نزدیک بینی
omission
بی خیالی
tactlessness
بی ادبی
insensitivity
حماقت
disrespect
lethargy
inactivity
myopia
shortsightedness
improvidence
imprudence
impoliteness
stupidity