damage
damage - خسارت
noun - اسم
UK :
US :
آسیب رسان
physical harm that is done to something or to a part of someone’s body so that it is broken or injured
آسیب جسمانی که به چیزی یا قسمتی از بدن کسی وارد می شود، به طوری که شکسته یا زخمی می شود
آسیبی که به احساسات یا ذهن کسی وارد می شود
تاثیر بد روی چیزی
صدمه جسمی به چیزی یا بخشی از بدن کسی
تأثیر بدی بر چیزی یا شخصی بگذارد به نحوی که آنها را ضعیف تر یا کمتر موفق کند
صدمه جسمی به چیزی یا کسی وارد کردن یا تأثیر بدی روی او بگذارند
روی چیزی تاثیر بد گذاشتن
تأثیر بدی روی چیزی بگذارد و آن را کمتر موفق، لذت بخش، مفید و غیره کند
آسیب رساندن عمدی به ساختمان ها، وسایل نقلیه یا اموال عمومی
to secretly damage machines or equipment so that they cannot be used especially in order to harm an enemy
به طور مخفیانه به ماشینها یا تجهیزات آسیب برساند تا نتوان از آنها استفاده کرد، به ویژه برای آسیب رساندن به دشمن
to deliberately and illegally damage or change a part of something in order to prevent it from working properly
به عمد و غیرقانونی بخشی از چیزی را خراب یا تغییر دادن به منظور جلوگیری از درست کار کردن آن
آسیب رساندن به کلیسا یا مکان مقدس دیگر
با نوشتن روی آن، پاشیدن رنگ روی آن و غیره ظاهر چیزی را عمداً خراب کردن
تأثیر بد بر چیزی که آن را ضعیف تر یا کمتر موفق می کند
آسیب جسمی به چیزی
خسارات ناشی از سیل، طوفان و غیره
money that a court orders someone to pay to someone else for harming them or their property or causing them financial loss
پولی که دادگاه به شخص دیگری به دلیل آسیب رساندن به او یا اموالش یا ایجاد ضرر مالی به دیگری دستور می دهد
صدمه بدنی به چیزی
تأثیر بدی روی چیزی بگذارد به گونه ای که آن را ضعیف تر یا کمتر موفق کند
صدمه زدن یا خراب کردن چیزی
آسیب یا جراحت
money that is paid to someone by a person or organization who has been responsible for causing them some injury or loss
پولی که توسط شخص یا سازمانی به کسی پرداخت می شود که مسئول ایجاد صدمات یا ضرر به او بوده است
آسیبی که به کسی یا چیزی وارد میشود که باعث میشود کمتر موفق شود
آسیب جسمانی که به چیزی وارد می شود
money that a person or organization is ordered by a court of law to pay to another person or organization because they are responsible for harming them in some way
پولی که یک شخص یا سازمان به دلیل اینکه مسئول آسیب رساندن به آنها به نحوی از انحاء به آنها توسط دادگاه حکم به پرداخت آن به شخص یا سازمان دیگری داده شده است.
آسیب ایجاد شده است و برای تغییر وضعیت خیلی دیر است
آسیب رساندن به کسی یا چیزی به گونه ای که باعث شود کمتر موفق شود
to physically harm something
هرگز مستقیم به خورشید نگاه نکنید. هر گونه آسیب به شبکیه می تواند باعث کوری دائمی شود.
گری لاک خسارات را در مجموع میلیاردها دلار تخمین زد، زیرا گزارش های خسارات بزرگراه ها، خانه ها و مشاغل همچنان در حال سرازیر شدن بود.
Gary Locke estimated losses totaling billions of dollars, as damage reports of highways, homes and businesses continued to trickle in.
سیمز گفت که میدان بوئینگ در جنوب سیاتل نیز به دلیل آسیب به باند فرودگاه بسته شد.
serious/severe damage
آسیب جدی / شدید
این ساختمان در سال 1925 در اثر آتش سوزی آسیب زیادی دید.
permanent/irreparable/irreversible damage
آسیب دائمی / جبران ناپذیر / غیر قابل برگشت
این حادثه خسارت دائمی نداشته است.
او در بدو تولد دچار آسیب مغزی جزئی شد.
liver/nerve/kidney damage
آسیب کبد / عصب / کلیه
flood/storm/smoke/water/fire damage
خسارت سیل / طوفان / دود / آب / آتش سوزی
این زمین لرزه به اموالی که حدود 6 میلیارد دلار تخمین زده می شود خسارت وارد کرد.
طوفان خسارات زیادی نداشت.
صنعت می تواند آسیب بیشتری به اکولوژی جزیره وارد کند.
ممکن است سال ها طول بکشد تا آسیب جبران شود.
مطمئن شوید که دوربین خود را در برابر آسیب یا آسیب بیمه می کنید.
The children suffered psychological and emotional damage.
بچه ها دچار آسیب های روحی و روانی شدند.
irreparable/permanent/lasting damage
آسیب جبران ناپذیر/دائمی/پایدار
این می تواند آسیب جدی به اقتصاد کشور وارد کند.
ترمیم آسیب به شهرت او سخت خواهد بود.
آیا فکر نمی کنید قبلاً آسیب کافی وارد کرده اید؟
او به پرداخت غرامت مجموعاً 30000 پوند محکوم شد.
آنها قصد دارند برای جبران خسارت شکایت کنند.
Ann was awarded £6 000 (in) damages.
به آن 6000 پوند خسارت پرداخت شد.
به او غرامت 6000 پوندی پرداخت شد.
آگاهی از آسیب های زیست محیطی ناشی از خودروها در حال افزایش است.
All three compounds caused substantial DNA damage.
هر سه ترکیب باعث آسیب قابل توجهی به DNA شدند.
وی به جرم آسیب رساندن به خودرو تحت تعقیب قرار گرفت.
در جنگ همیشه خسارت جانبی وجود دارد.
در حال حاضر ارزیابی میزان خسارت دشوار است.
بیایید نگاهی به آسیب ها بیندازیم.
اصرار دارم خسارت را بپردازم.
برای جلوگیری از آسیب حشرات، محصولات را با مواد شیمیایی سمپاشی می کنند.
تلاش برای توقف سیل به یک تمرین محدودسازی خسارت تبدیل شد.
بیمه نامه ساختمان را برای خسارت تصادفی پوشش می دهد.
harm
صدمه
جراحت
تخریب
detriment
ضرر
impairment
اختلال
devastation
ویرانی
ضرر - زیان
مثله کردن
mutilation
خراب کردن
ruin
تخریب چهره
defacement
آلودگی
defilement
هتک حرمت
desecration
تغییر شکل
disfigurement
جای زخم
scarring
رنج کشیدن
suffering
وندالیسم
vandalism
خرابکاری
vandalization
خرابه
wreckage
مصیبت
affliction
فرسایش
attrition
کتک زدن
battering
خرد کردن
crushing
زوال
deterioration
اصطکاک
erosion
درهم شکستن
friction
لکه دار شدن
havoc
ویران کردن
shattering
سایش
vitiation
wrecking
abrasion
reparation
جبران خسارت
بهبود
rebuilding
بازسازی
reconstruction
جوان سازی
renewal
مرمت
rejuvenation
اصلاح
restoration
ساختمان
ساخت و ساز
ایجاد
توسعه
ارتقاء
نوسازی
upgrading
دگرگونی
renovation
استقرار مجدد
افزایش
re-establishment
refurbishment
enhancement