sue
sue - شکایت کند
verb - فعل
UK :
US :
اقامه دعوی حقوقی علیه شخصی، به ویژه برای پول، زیرا به نوعی به شما آسیب رسانده است
to make a legal claim against someone especially for an amount of money because you have been harmed in some way
اقامه دعوی حقوقی علیه شخصی، به ویژه برای مبلغی، زیرا به نوعی به شما آسیب وارد شده است
to take legal action against a person or organization especially by making a legal claim for money because of some harm that they have caused you
اقدام قانونی علیه شخص یا سازمانی به ویژه با طرح ادعای حقوقی پول به دلیل آسیب هایی که به شما وارد کرده اند
to take legal action against a person or organization esp. by making a legal claim for money because of some harm that the person or organization has caused you
اقدام قانونی علیه یک شخص یا سازمان، به ویژه. با طرح ادعای حقوقی پول به دلیل آسیبی که شخص یا سازمان به شما وارد کرده است
to take legal action against a person or an organization especially by asking in court for them to pay you money because of harm that they have caused you
اقدام قانونی علیه شخص یا سازمانی به ویژه با درخواست در دادگاه برای پرداخت پول به شما به دلیل آسیبی که به شما وارد کرده است.
هیچ چیزی در این قرارداد وجود ندارد که جودی را از شکایت منع کند.
به نظر میرسد هرگز تردیدی وجود نداشته است که یک شرکت ایجاد شده توسط رویال منشور میتواند برای افترا شکایت کند.
اگر این کار نتیجه ندهد، طرف از دولت شکایت خواهد کرد.
آنها تهدید کردند که در صورت تکمیل نشدن کار شکایت خواهند کرد.
شکایت از کسی به دلیل نقض قرارداد
شکایت از کسی برای 10 میلیون دلار (= برای گرفتن پول از کسی)
شکایت از کسی برای جبران خسارت
او تهدید کرد که از شرکت به دلیل سهل انگاری شکایت خواهد کرد.
سازمان آب به دلیل بیماری او با موفقیت شکایت کرد.
برای طلاق شکایت کند
شورشیان مجبور شدند برای صلح شکایت کنند.
او به قدری از اتهامات وارده در نامه عصبانی بود که تهدید به شکایت کرد.
She sued the paper for (= in order to get) damages after they wrongly described her as a prostitute.
او پس از اینکه آنها به اشتباه او را به عنوان یک فاحشه توصیف کردند، از روزنامه برای (= به منظور دریافت) خسارت شکایت کرد.
از شوهرش برای طلاق (= برای گرفتن یک) شکایت می کند.
او با اتوبوس شهری برخورد کرد و از شهر برای 2 میلیون دلار شکایت کرد.
او به دلیل اخراج ناعادلانه 2.5 میلیون پوند غرامت شکایت کرده است.
سرمایه گذاران از شرکت های وام مسکن شکایت کردند.
شارژ
prosecute
تحت تعقیب قرار دادن
indict
کیفرخواست
summon
احضار
summons
احضار می کند
arraign
محاکمه کردن
انجام دادن
impeach
استیضاح
متهم کردن
beseech
التماس کردن
مطالبه
مسابقه
تقاضا
فایل
litigate
دادخواهی
اتهامات علیه را ترجیح می دهند
علیه
را به دادگاه ببرید
کسی را به محاکمه بکشان
اقدام قانونی علیه
مطالبه خسارت
کت و شلوار فایل
پیگیری
claim damages
قانون داشته باشد
بالا داشتن
بالا بکش
کنار گذاشتن
اقدامی انجام دهد
absolve
تبرئه کردن
پاسخ
انکار
disclaim
سلب مسئولیت
exculpate
رایگان
exonerate
دادن
پیشنهاد
رد کردن
روشن
تبرئه
توجیه کردن
acquit
عفو
عقب نشینی
vindicate
فرمان
pardon
نمی خواهد
retreat
رها کردن
اعطا کردن
چشم پوشی
تخلیه
چشم پوشی کردن
دوست نداشتن
discharge
نفرت
abjure
طرد کردن
dislike
تنها گذاشتن
تعریف و تمجید
محافظت
spurn
چاپلوس کردن
compliment
flatter