ignore
ignore - چشم پوشی
verb - فعل
UK :
US :
عمداً به چیزی که به شما گفته شده یا از آن اطلاع دارید توجه نکنید
طوری رفتار کنید که انگار کسی یا چیزی را نشنیده اید یا ندیده اید
به عمد گوش ندادن یا توجه نکردن
توجه نکردن به چیزی یا کسی
اما توضیح دیگری نیز برای او آمده بود که میدانست نباید نادیده بگیرد.
Habermas rejects this analysis because the level of communicative action can have an impact on the process of modernization that Marcuse ignored.
هابرماس این تحلیل را رد میکند، زیرا سطح کنش ارتباطی میتواند بر فرآیند مدرنسازی که مارکوزه نادیده گرفته بود، تأثیر بگذارد.
یک نفر صدای بی ادبانه ای به راه انداخت که معلم تصمیم گرفت آن را نادیده بگیرد.
As the tree burned, it sighed at what happiness it had ignored, and each sigh made a loud popping noise.
در حالی که درخت می سوخت، آهی کشید از خوشحالی که نادیده گرفته بود، و هر آه صدایی بلند می داد.
حالا که تمام ثروتش را از دست داده بود، توسط دوستان سابق نادیده گرفته شد.
او به التماس های هیجان زده کرانستون برای عجله اعتنا نکرد و به سمت پنجره رفت و آنها را با دقت باز کرد.
پیشخدمت کاملاً به گلن توجهی نکرد و به دختری که در کنار او آمده بود خدمت کرد.
اولیویا با گروهی از ادمین های اجتماعی نشسته بود که همه او را نادیده می گرفتند.
فقط او را نادیده بگیرید و او از آزار شما دست بردارد.
پدرم همیشه به من میگوید چه کار کنم، اما من معمولاً او را نادیده میگیرم.
فاکس یک میلیاردر حریص است که دخترش را نادیده می گیرد و در نهایت او را به طلا تبدیل می کند.
وقتی دارم باهات حرف میزنم از من غافل نشو!
او به سوال من توجهی نکرد و داستان خود را ادامه داد.
او بدون توجه به هشدارهای من، مستقیماً در آب کم عمق شیرجه زد.
هیئت مدیره مدرسه به طور مداوم شکایات والدین را نادیده گرفته است.
با این حال، به همان اندازه اشتباه است که فکر کنیم می توان ابعاد عملی زندگی را نادیده گرفت.
خیلی احمقانه بود که به توصیه مادرت توجه نکردی.
او تمام تابلوهای «سیگار ممنوع» را نادیده گرفت و سیگاری روشن کرد.
من پیشنهادی دادم اما آنها ترجیح دادند آن را نادیده بگیرند.
ما نمی توانیم توصیه های آنها را نادیده بگیریم.
نادیده گرفتن یک هشدار/یک مشکل/یک مشکل
او عمداً به سؤال من توجهی نکرد و موضوع را تغییر داد.
ما نمی توانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که یک مشکل بزرگ در اینجا وجود دارد.
آثار او تا حد زیادی به مدت 30 سال نادیده گرفته شد و فراموش شد.
بسیاری از تحقیقات علوم اجتماعی به سادگی این بخش ها را نادیده می گیرند.
The government has completely ignored the wishes of the public.
دولت به کلی خواسته های مردم را نادیده گرفته است.
او را نادیده گرفت و به کار خود ادامه داد.
اگر سعی می کند بحثی را شروع کند، او را نادیده بگیرید.
او با کمال میل اعتراضات او را نادیده گرفت و به صحبت ادامه داد.
نظرات مادرش در مورد نحوه مراقبت از نوزادان آزادانه ارائه شد و به درستی نادیده گرفته شد.
هیل عمداً قوانین دنیای بانکداری را نادیده گرفت.
من یاد گرفته ام که تمام نظرات آزاردهنده خواهرم را نادیده بگیرم.
به نظر می رسد مردم بسیار مایل به نادیده گرفتن خطرات هستند.
Safety guidelines had been blatantly ignored.
دستورالعمل های ایمنی آشکارا نادیده گرفته شده بود.
دانشمندان تمایل به نادیده گرفتن این موجودات دارند.
خدمات اجتماعی به طور معمول مشکلات زنان جوان در معرض خطر را نادیده می گیرند.
دود گازوئیل اتوبوس های آکسفورد را نمی توان به راحتی نادیده گرفت.
مدیران به راحتی این آمار را نادیده گرفته اند.
او به خوردن ادامه داد و تصمیم گرفت او را نادیده بگیرد.
شانه هایم را بالا انداختم و وانمود کردم که او را نادیده گرفته ام.
پشت میزش نشست و با دقت به من توجهی نکرد.
او می تواند واقعا تحریک کننده باشد اما من سعی می کنم او را نادیده بگیرم.
مقررات ایمنی توسط مدیران شرکت در تلاش برای افزایش سود نادیده گرفته می شود.
چگونه دولت می تواند خواسته های اکثریت را نادیده بگیرد؟
من به او لبخند زدم اما او به من توجهی نکرد.
آنها هشدارهای ما را نادیده گرفتند.
شهردار نادیده گرفته شد و به سخنان خود ادامه داد.
disregard
بی توجهی
نادیده گرفتن
از دست دادن
discount
تخفیف
neglect
روگذر
overpass
جست و خیز کردن
skip
میان بر
bypass
بدبینی
misheed
بی توجه
unheed
سفید کردن
whitewash
اجتناب کردن
راضی کردن
connive
طفره رفتن
evade
حذف کردن
exclude
فراموش کردن
رد کردن
omit
اندک
بی خیال
براق بیش از
unmind
بیخیال
عبور کردن
gloss over
به آن توجهی نکنید
هل دادن به کناره
شانه بالا انداختن
غافل بودن
پلک زدن در
مسواک زدن
رها شدن از
blink at
dispense with
اذعان
heed
توجه
recogniseUK
تشخیص انگلستان
recognizeUS
ایالات متحده را بشناسد
قدردانی
اطلاع
realiseUK
RealiseUK
realizeUS
realizeUS
cognize
شناختن
دانستن
توجه داشته باشید
درک
دیدن
نشانی
avow
قول
آگاه باشید
آگاه بودن از
توجه کنید
توجه کن به
ستایش
سلام کردن
praise
سلام
greet
تگرگ
salute
سر تکان دادن به
hail
به
سیگنال به
