hill
hill - تپه
noun - اسم
UK :
US :
زمینی که از زمین های اطرافش بلندتر است، مثل کوه ولی کوچکتر
یک شیب در یک جاده
مساحتی از زمین که بالاتر از زمین های اطراف است
کاپیتول هیل (= قوه مقننه ایالات متحده یا محل تشکیل جلسه)
منطقه ای از زمین که تا یک نقطه بالاتر از زمین اطراف شیب دارد و سپس دوباره به سمت پایین شیب دارد، اما کوچکتر از یک کوه است.
an area of land that slopes up to a point higher than the surrounding land and then slopes down again but which is smaller than a mountain
تپه کاپیتول هیل است.
در کالیرو، شکارچیان آتش کوچکی بر روی تپه ای ایجاد می کردند تا نشان دهند که در امان هستند.
برای مدتی مانند زمین قرمز، پوشش گیاهی سبز و تپه های ملایم سدونا به نظر می رسد.
باید انتظار چیزهایی مانند تپه های فسفری و تیراندازی نیمه شب را داشت.
از تپه به سمت جاده کوچک پر پیچ و خم دوید.
سر و صدا به طور نامطمئنی از تپه های آن سوی شهر برمی گشت.
هتل در بالای تپه، مشرف به شهر است.
خروس ها در سرتاسر تپه های کوئینزتاون بالایی به یکدیگر پاسخ دادند.
منطقه ای از تپه هایی که به آرامی در حال چرخش هستند
مزرعه تپه / شهر / قلعه
کلیسا بر روی یک تپه قرار دارد.
این خانه در کنار تپه ای مشرف به رودخانه ساخته شده است.
آنها راه خود را از تپه طی می کنند.
شروع کردیم به پایین رفتن از تپه.
من عاشق راه رفتن در تپه هستم (= در منطقه ای که تپه وجود دارد).
آنها در بالای تپه توقف کردند تا منظره را تحسین کنند.
چشمه ای در پایین تپه بیرون می آید.
کاروان راه خود را از تپه طی کرد.
همیشه هنگام رانندگی از تپه های شیب دار مراقب باشید.
شروع تپه (= حرکت وسیله نقلیه در شیب)
به نظر می رسد جوانان فکر می کنند که شما در 40 سالگی از بالای تپه عبور کرده اید!
یک مسیر چمنزار از تپه پایین می رفت.
باغ های زیتون تپه ها را پوشانده است.
بالای تپه شهر دیگری قرار دارد.
چشم انداز از تپه های کم ارتفاع و متحرک تشکیل شده است.
این شهر بر روی یک تپه کوچک قرار دارد.
چندین معدن سرب در تپه های بالای گراسینگتون وجود دارد.
از یک تپه شیب دار بالا رفتند و به شهر آمدند.
آنها یک تپه کوچک را تاج گرفتند و سپس مسیر منحنی شد.
سربازان روستاییان را مجبور به فرار به تپه های اطراف کردند.
با انواع وسایل نقلیه چهار چرخ محرک به سمت تپه ها رفتیم.
تپه های جنگلی پشت شهر بالا می روند.
تپه ای مشرف به دره وسیع زیر
تپه های گچی جنوب انگلستان
تپه های آبی دوردست
خانه هایی که روی تپه پراکنده بودند
تپه های آهکی کنتاکی
من باید یک شروع تپه ای انجام می دادم.
اتوبوس با سرعت از تپه طولانی پایین رفت.
mound
تپه
elevation
ارتفاع
بالا آمدن
eminence
برجستگی
مرتفع
upland
قوز
hump
خط الراس
prominence
ارتفاعات
ridge
هوموک
hillock
کوه
highland
صخره
hummock
نول
بانک
cliff
tor
knoll
پرتگاه
اوج
tor
بلوف
precipice
سقوط
altitudes
توده
بوته
bluff
دماغه
dune
رانش
fell
سردر
tump
مسا
butte
سینه بند
promontory
نوک تپه
drift
headland
mesa
brae
hilltop
lowland
دشت
plain
جلگه
پایین
canyon
دره
افسردگی
ditch
گودال
gulley
خندق
lowness
پستی
nadir
سمت القدم
unimportance
بی اهمیتی
تخت
کاهش می یابد
عمق
نزول کردن
شکاف
crevasse
ابهام
obscurity
دهانه
crater
طرد کردن
spurning
تحقیر
disdain
انزجار
disgust
بی سازمانی ایالات متحده
disorganizationUS
سازماندهی بریتانیا
disorganisationUK
رها کردن
حقارت
inferiority
بی ناموسی آمریکا
dishonorUS
dishonourUK
dishonourUK
پایه
زمین کم