green
green - سبز
adjective - صفت
UK :
US :
دارای رنگ علف یا برگ
پوشیده از چمن، درخت، بوته و غیره
هنوز برای خوردن آماده نشده یا خیلی جوان است
connected with the environment or its protection
مرتبط با محیط زیست یا حفاظت از آن
تا حد امکان به محیط زیست آسیب برساند
young and lacking experience
جوان و کم تجربه
رنگ پریده و ناسالم به نظر می رسید زیرا بیمار هستید
رنگ علف و برگ
یک منطقه هموار از چمن، به ویژه در وسط یک روستا
یک منطقه صاف صاف از چمن در اطراف هر سوراخ در یک زمین گلف
someone who belongs to or supports a political party which thinks the protection of the environment is very important
کسی که به یک حزب سیاسی تعلق دارد یا از آن حمایت می کند که فکر می کند حفاظت از محیط زیست بسیار مهم است
پر کردن یک منطقه با گیاهان در حال رشد به منظور ایجاد جذابیت بیشتر
to make a person or organization realize the importance of environmental problems
تا یک شخص یا سازمان به اهمیت مشکلات زیست محیطی پی ببرد
مرتبط با حفاظت از محیط زیست یا آسیب رساندن به آن تا حد امکان
رنگی بین آبی و زرد؛ از رنگ چمن
relating to the protection of the environment
مربوط به حفاظت از محیط زیست
برای حفاظت از طبیعت و محیط زیست بیشتر تلاش کنیم
پوشیده از چمن، درخت و گیاهان دیگر
(مخصوصاً از میوه ها) آماده خوردن نیست، یا (از چوب) به اندازه کافی برای استفاده خشک نیست
نه با تجربه و نه آموزش دیده
رنگ چمن؛ رنگی بین آبی و زرد
منطقه ای کاشته شده با چمن مخصوصاً برای استفاده عموم
به عنوان بخشی از نام استفاده می شود
یک منطقه مسطح از چمن اطراف سوراخ در یک زمین گلف
برگ های سبزیجات سبز رنگ مانند اسفناج یا کلم وقتی به عنوان غذا مصرف می شود
یکی از اعضای حزب سبز
(از) رنگی که ترکیبی از آبی و زرد است. رنگ چمن
از یا مربوط به علف، درختان، و گیاهان دیگر
یک منطقه کاشته شده با چمن، به ویژه. برای استفاده عموم
سبز همچنین منطقه ای از چمن صاف است که حفره ای در زمین گلف را احاطه کرده است.
relating to or believing in the protection of the natural environment
مربوط به حفاظت از محیط زیست طبیعی یا اعتقاد به آن
green grass/leaves/vegetables
چمن سبز/برگ/سبزیجات
چشمان سبز نافذ او
صبر کنید تا چراغ سبز شود (= روی چراغ راهنمایی).
green fields/pastures/hills
مزارع سبز / مراتع / تپه ها
تا نزدیکترین فضای سبز عمومی تنها دو دقیقه پیاده راه است.
پس از بارندگی، زمین با رویش تازه سبز شد.
green tomatoes
گوجه سبز
انرژی سبز
سیاست سبز
سعی کنید سبک زندگی سبزتری را در پیش بگیرید.
حزب سبز
کارآموزان جدید هنوز خیلی سبز هستند.
گذرگاهی ناهموار بود و بیشتر مسافران کاملا سبز به نظر می رسیدند.
an olive green carpet
یک فرش سبز زیتونی
چمن سبز سرسبز
پوشیدن لباس سبز زمردی
green vegetables
سبزیجات سبز
green politics/issues
سیاست/مسائل سبز
یک مبارز/فعال سبز
The Chancellor proposed a crackdown on car and plane emissions, and the introduction of tax incentives to go green.
صدراعظم پیشنهاد سرکوب انتشار گازهای گلخانه ای خودروها و هواپیماها و ارائه مشوق های مالیاتی برای سبز شدن را مطرح کرد.
تپه های سرسبز ایرلند
green bananas/tomatoes
موز سبز / گوجه فرنگی
وقتی آنجا کارم را شروع کردم خیلی سبز بودم.
light/pale green
سبز روشن/کم رنگ
dark/bottle green
سبز تیره/بطری
بچه ها روی سبزه روستا بازی می کردند.
Sheep's Green
سبز گوسفند
حالا بیا سبزه ات را بخور!
او قبلا یک لیبرال بود، اما اکنون یک سبز است.
یک لباس سبز
من آن سبز را دوست ندارم
verdant
سرسبز
leafy
برگی
grassy
علفزار
foliate
شاخ و برگ
pastoral
معنوی
روستایی
verdurous
شکوفه دادن
blooming
بوسکی
bosky
بارور
fertile
مجلل
lush
بیش از حد رشد کرده است
luxuriant
کشیدن
overgrown
جوانه زدن
pullulating
پوشیده از چمن
sprouting
رشد کرده است
grass-covered
متراکم
grown
ثروتمند
dense
جنگلی
شکوفا شدن
jungly
شلوغ
flourishing
ضخیم
teeming
پربار
رتبه
prolific
شایع
فراوان
rampant
پر رونق
abundant
جنگل مانند
thriving
profuse
fecund
jungle-like
barren
عقیم
desolate
متروک
کویر
sterile
استریل
unfruitful
بی ثمر
unfertile
نابارور
bare
برهنه
خالی
مرده
uncultivable
غیر قابل کشت
uncultivatable
بدون پوشش گیاهی
unvegetated
آیش
deserted
تحمل ناپذیر
fallow
بدون برگ
unbearing
تخلیه شده است
infertile
غیر مولد
leafless
پراکنده
depleted
در حال مرگ
unproductive
meagreUK
sparse
جلگه
dying
خشک
meagreUK
ناچیز ایالات متحده
plain
فقیر
arid
تاریک
meagerUS
غیر مهمان نواز
خشن
bleak
شدید
unhospitable
harsh
inhospitable
stark