green

base info - اطلاعات اولیه

green - سبز

adjective - صفت

/ɡriːn/

UK :

/ɡriːn/

US :

family - خانواده
green
سبز
greenery
سرسبزی
greenish
مایل به سبز
google image
نتیجه جستجوی لغت [green] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • green grass/leaves/vegetables


    چمن سبز/برگ/سبزیجات

  • his piercing green eyes


    چشمان سبز نافذ او


  • صبر کنید تا چراغ سبز شود (= روی چراغ راهنمایی).

  • green fields/pastures/hills


    مزارع سبز / مراتع / تپه ها

  • It's just two minutes' walk to the nearest public green space.


    تا نزدیکترین فضای سبز عمومی تنها دو دقیقه پیاده راه است.

  • After the rains, the land was green with new growth.


    پس از بارندگی، زمین با رویش تازه سبز شد.

  • green tomatoes


    گوجه سبز


  • انرژی سبز


  • سیاست سبز

  • Try to adopt a greener lifestyle.


    سعی کنید سبک زندگی سبزتری را در پیش بگیرید.


  • حزب سبز

  • The new trainees are still very green.


    کارآموزان جدید هنوز خیلی سبز هستند.

  • It was a rough crossing and most of the passengers looked distinctly green.


    گذرگاهی ناهموار بود و بیشتر مسافران کاملا سبز به نظر می رسیدند.

  • an olive green carpet


    یک فرش سبز زیتونی

  • the lush green grass


    چمن سبز سرسبز

  • wearing an emerald green dress


    پوشیدن لباس سبز زمردی

  • green vegetables


    سبزیجات سبز

  • green politics/issues


    سیاست/مسائل سبز

  • a green campaigner/activist


    یک مبارز/فعال سبز

  • The Chancellor proposed a crackdown on car and plane emissions, and the introduction of tax incentives to go green.


    صدراعظم پیشنهاد سرکوب انتشار گازهای گلخانه ای خودروها و هواپیماها و ارائه مشوق های مالیاتی برای سبز شدن را مطرح کرد.

  • the green hills of Ireland


    تپه های سرسبز ایرلند

  • green bananas/tomatoes


    موز سبز / گوجه فرنگی

  • I was very green when I started working there.


    وقتی آنجا کارم را شروع کردم خیلی سبز بودم.

  • light/pale green


    سبز روشن/کم رنگ

  • dark/bottle green


    سبز تیره/بطری

  • Children were playing on the village green.


    بچه ها روی سبزه روستا بازی می کردند.

  • Sheep's Green


    سبز گوسفند

  • Come on now eat your greens!


    حالا بیا سبزه ات را بخور!

  • He used to be a Liberal but now he's a Green.


    او قبلا یک لیبرال بود، اما اکنون یک سبز است.


  • یک لباس سبز

  • I don’t like that green.


    من آن سبز را دوست ندارم

synonyms - مترادف
  • verdant


    سرسبز

  • leafy


    برگی

  • grassy


    علفزار

  • foliate


    شاخ و برگ

  • pastoral


    معنوی


  • روستایی

  • verdurous


    شکوفه دادن

  • blooming


    بوسکی

  • bosky


    بارور

  • fertile


    مجلل

  • lush


    بیش از حد رشد کرده است

  • luxuriant


    کشیدن

  • overgrown


    جوانه زدن

  • pullulating


    پوشیده از چمن

  • sprouting


    رشد کرده است

  • grass-covered


    متراکم

  • grown


    ثروتمند

  • dense


    جنگلی


  • شکوفا شدن

  • jungly


    شلوغ

  • flourishing


    ضخیم

  • teeming


    پربار


  • رتبه

  • prolific


    شایع


  • فراوان

  • rampant


    پر رونق

  • abundant


    جنگل مانند

  • thriving


  • profuse


  • fecund


  • jungle-like


antonyms - متضاد
  • barren


    عقیم

  • desolate


    متروک


  • کویر

  • sterile


    استریل

  • unfruitful


    بی ثمر

  • unfertile


    نابارور

  • bare


    برهنه


  • خالی


  • مرده

  • uncultivable


    غیر قابل کشت

  • uncultivatable


    بدون پوشش گیاهی

  • unvegetated


    آیش

  • deserted


    تحمل ناپذیر

  • fallow


    بدون برگ

  • unbearing


    تخلیه شده است

  • infertile


    غیر مولد

  • leafless


    پراکنده

  • depleted


    در حال مرگ

  • unproductive


    meagreUK

  • sparse


    جلگه

  • dying


    خشک

  • meagreUK


    ناچیز ایالات متحده

  • plain


    فقیر

  • arid


    تاریک

  • meagerUS


    غیر مهمان نواز


  • خشن

  • bleak


    شدید

  • unhospitable


  • harsh


  • inhospitable


  • stark


لغت پیشنهادی

gorillas

لغت پیشنهادی

pantomime

لغت پیشنهادی

volt