traffic
traffic - ترافیک
noun - اسم
UK :
US :
وسایل نقلیه ای که در امتداد جاده یا خیابان حرکت می کنند
حرکت هواپیما، کشتی یا قطار از یک مکان به مکان دیگر
جابجایی افراد یا کالاها با هواپیما، کشتی یا قطار
خرید و فروش مخفیانه کالاهای غیرقانونی
کسی را به کشور دیگری ببرد و مجبورش کند که مثلاً به عنوان یک فاحشه کار کند
حرکت هواپیماها، کشتی ها، قطارها و غیره از مکانی به مکان دیگر
جابجایی افراد یا کالاها از طریق هوا، کشتی، قطار و غیره
انتقال داده های کامپیوتری یا سایر اطلاعات الکترونیکی از یک مکان به مکان دیگر
تعداد افرادی که یک محصول خاص را خریداری می کنند یا از یک سرویس خاص استفاده می کنند
the number of vehicles moving along roads, or the amount of aircraft trains, or ships moving along a route
تعداد وسایل نقلیه در حال حرکت در جاده ها یا تعداد هواپیماها، قطارها یا کشتی هایی که در یک مسیر حرکت می کنند.
افراد یا کالاهایی که از طریق جاده، هوا، قطار یا کشتی به عنوان تجارت حمل می شوند
تجارت غیر قانونی
the activity of data and messages passing through an online communication system or the number of visits to a particular website
فعالیت داده ها و پیام هایی که از طریق یک سیستم ارتباطی آنلاین عبور می کنند یا تعداد بازدید از یک وب سایت خاص
خرید و فروش غیرقانونی کالا
خرید یا فروش غیرقانونی افراد، یا کسب درآمد از کارهایی که مجبور به انجام آن هستند، مانند کارهای جنسی
the movement of vehicles or people along roads, or the movement of aircraft trains, or ships along a route
حرکت وسایل نقلیه یا افراد در طول جاده ها، یا حرکت هواپیما، قطار یا کشتی در طول یک مسیر
خرید و فروش غیرقانونی چیزی
all the vehicles that are on a road or all the aircraft trains, or ships that are along a route or in an area at a particular time
تمام وسایل نقلیه ای که در یک جاده هستند یا تمام هواپیماها، قطارها یا کشتی هایی که در یک مسیر یا در یک منطقه در یک زمان خاص هستند.
مقدار داده ای که در یک زمان خاص بین رایانه ها یا سیستم ها حرکت می کند
تعداد افرادی که در یک زمان خاص کالا می خرند یا از یک سرویس استفاده می کنند
تجارت غیرقانونی کالا یا افراد
برای خرید و فروش کالا یا افراد غیرقانونی
با افزایش حجم ترافیک، تصادفات همراه با جراحات را افزایش می دهد.
The answer to the first problem is obviously to try to do something about your domestic traffic problems.
بدیهی است که پاسخ اولین مشکل این است که سعی کنید برای مشکلات ترافیک داخلی خود کاری انجام دهید.
مردم در ترافیک می دوند، غلتک می زنند، می رقصند.
Ballymena Division Warden Street، Ballymena - ترافیک تک خطی در خیابان یک طرفه موجود.
تا کنون ترافیک کمی وجود داشته است: اکثراً کامیون های مسافت طولانی.
از زمانی که مرکز خرید را باز کردند، در اطراف اینجا ترافیک بسیار بیشتری وجود دارد.
در حال حاضر، حدود نیمی از ترافیک تلفن های بین اقیانوس اطلس از طریق ماهواره انجام می شود.
And the traffic is thick along the Grand Loop, which carves a large figure-eight through the center of the park.
و ترافیک در امتداد Grand Loop، که یک عدد هشت بزرگ را در مرکز پارک حک می کند، انبوه است.
همیشه در این زمان از روز ترافیک زیادی وجود دارد.
در حال حاضر به دلیل ترافیک سنگین 40 دقیقه تاخیر وجود دارد.
او برای جلوگیری از ترافیک در ساعات شلوغی خانه را زود ترک کرد.
این جاده به مدت هشت هفته به روی ترافیک مسدود خواهد شد.
خودرو از جاده منحرف شد و به سمت ترافیک مقابل رفت.
آنها در ترافیک گیر کرده بودند و پرواز خود را از دست دادند.
طرحی برای کاهش تراکم ترافیک
پلیس راهنمایی و رانندگی (= که ترافیک را در جاده کنترل می کند یا رانندگانی را که قانون را نقض می کنند متوقف می کند)
او در یک تصادف جاده ای به شدت مجروح شد.
تاخیر صرفا به دلیل حجم ترافیک است.
ما به سر و صدای مداوم ترافیک عادت کردیم.
transatlantic traffic
ترافیک فرا اقیانوس اطلس
این خط برای حمل و نقل مسافر و بار استفاده می شود.
commuter/freight/passenger traffic
ترافیک رفت و آمد / بار / مسافر
حمل و نقل کالا بین یک کشور به کشور دیگر
سرورهای کامپیوتری که ترافیک جهانی اینترنت را مدیریت می کنند
web/network traffic
ترافیک وب/شبکه
اپراتورهای مخابراتی شبکه های خود را برای بهبود ظرفیت خود با افزایش ترافیک داده ارتقا داده اند.
ترافیک اسلحه گرم
ساخت جاده های بزرگتر می تواند ترافیک بیشتری ایجاد کند.
منتظر شکافی در ترافیک روبرو ایستادم.
دستانش را به سمت ترافیک عبوری تکان داد و از کسی خواست که بایستد.
گوسفندها یک خطر ترافیکی در تپه ها هستند.
ترافیک در راه اینجا وحشتناک بود.
ترافیک خیابان های مرکز شهر را مسدود کرده است.
ترافیک پس از ساعت 9 صبح به طرز محسوسی کاهش می یابد.
بر اثر این حادثه ترافیک به مدت شش ساعت متوقف شد.
ما به ترافیک به سمت شمال پیوستیم.
ما زود راه افتادیم تا ترافیک را کنترل کنیم.
یک پلیس در حال انجام وظیفه ترافیکی
انتظار تاخیر در ترافیک در اطراف منطقه را داشته باشید.
حمل و نقل
transport
حمل دریایی
shipping
جنبش
انتقال
shipment
ترانزیت
freight
گذر
کامیون
transit
گاری
شار
conveyancing
هجوم
truckage
مسافرت رفتن
cartage
جابجایی کالا
flux
حرکت مردم
influx
رفت و برگشت
کالسکه
حمل کردن
توزیع
to-ing and fro-ing
تحویل
carriage
حرکت
conveyance
در حال حرکت
carrying
حذف
freightage
haulage
transference
portage
moving
removal
hauling
indifference
بی تفاوتی