safety
safety - ایمنی
noun - اسم
UK :
US :
وقتی کسی یا چیزی از خطر یا آسیب در امان باشد
استفاده، انجام دادن چیزی و غیره چقدر ایمن است
مکانی که در آن از خطر در امان باشید
a way of getting two points in American football by making the other team put the ball down in its own goal
راهی برای گرفتن دو امتیاز در فوتبال آمریکا با وادار کردن تیم مقابل به زمین گذاشتن توپ در دروازه خودی
قفل اسلحه ای که مانع از شلیک تصادفی هر کسی به آن می شود
حالت ایمن بودن از خطر یا آسیب
حالت خطرناک نبودن یا احتمال ایجاد آسیب یا جراحت
تجهیزات ایمنی برای جلوگیری از آسیب یا آسیب طراحی شده اند
حالتی که در آن یا مکانی که در آن ایمن هستید و در خطر یا در خطر نیستید
شرایط خطر نبودن یا خطرناک نبودن
حالت محافظت از خطر یا آسیب
شرایط عدم ایجاد آسیب یا آسیب
used before a noun to describe equipment rules, etc. that are designed to keep people from being harmed
قبل از اسم برای توصیف تجهیزات، قوانین و غیره استفاده می شود که برای جلوگیری از آسیب دیدن افراد طراحی شده اند
حقیقت ایمن نگه داشتن مردم در یک مکان خاص
ایمنی در تمام خطوط راه آهن ما باید بهبود یابد.
برای همه کارکنان دفترچه راهنمای ایمنی و بهداشت صادر خواهد شد.
For programs affecting the health and safety of the entire population a single average value serves well.
برای برنامههایی که بر سلامت و ایمنی کل جمعیت تأثیر میگذارند، یک مقدار متوسط واحد به خوبی عمل میکند.
Judges will consider overall design safety level of fun and how the playground caters for children with disabilities.
داوران طراحی کلی، ایمنی، سطح سرگرمی و نحوه ارائه زمین بازی برای کودکان دارای معلولیت را در نظر خواهند گرفت.
هواپیماهای ما به طور منظم سرویس می شوند، تا مسافران بتوانند مطمئن شوند که در امنیت سفر می کنند.
وظیفه ما حفظ ایمنی در خیابان هاست.
آنها هر 3 ماه صدها نقطه ایمنی را بررسی می کنند.
برای ایمنی خود، لطفا تا زمانی که خارج از هواپیما نیستید سیگار نکشید.
زمانی که مردان به امنیت رسیدند، خسته و نیمه گرسنه بودند.
به همه کودکان باید ایمنی جاده را از سنین پایین آموزش داد.
ما با بسیاری از مواد شیمیایی که نیاز به اقدامات احتیاطی ویژه ای دارند، کار می کنیم.
برای امنیت مردم، این مرد باید دستگیر شود.
نگرانی در مورد ایمنی پروتز سینه سیلیکونی وجود دارد.
بالاخره به امنیت پناهگاه رسید.
او با عجله به سمت امن خانه خودش برگشت.
A film cameraman was airlifted to safety yesterday after being trapped inside a volcano for two days.
یک فیلمبردار فیلم دیروز پس از دو روز گیر افتادن در داخل یک آتشفشان به مکان امن منتقل شد.
آتش نشانان کودکان را به محل امن منتقل کردند.
مکانی که کودکان بتوانند در امنیت بازی کنند
او برای امنیت خودش در بازداشت نگه داشته شد.
اقدامات لازم برای اطمینان از ایمنی بیمار
رفتار او امنیت مردم را به خطر انداخت.
نگرانی پلیس برای سلامت پسر 12 ساله ای که سه روز است مفقود شده است.
من نگران ایمنی درمان هستم.
یک کمپین محلی برای بهبود ایمنی جاده ها
مردم نگران ایمنی غذا هستند (= غذایی که می تواند برای سلامتی مضر باشد).
نقض مقررات ایمنی آتش نشانی
safety standards/measures/precautions
استانداردهای ایمنی / اقدامات / اقدامات احتیاطی
safety concerns/issues
نگرانی/مسائل ایمنی
این شرکت هواپیمایی دارای سابقه ایمنی عالی است.
خطر ایمنی (= چیزی که ایمن نیست)
افسر ایمنی (= کسی که وظیفه اش تضمین ایمنی است)
آنها چند ثانیه قبل از اینکه ساختمان در آتش سوخت به ایمنی رسیدند.
من موفق شدم به سمت امن شنا کنم.
ما شیرها را از ایمنی ماشین تماشا کردیم.
هنگام دوچرخه سواری در جاده ها، به یاد داشته باشید: ابتدا ایمنی.
خانه باید با در نظر گرفتن امنیت کودکان بازسازی شود.
مردم میخواهند بتوانند شبها با خیال راحت در خیابانها راه بروند.
پناهندگان سرانجام به مکان امنی رسیدند.
راهروها به بازدیدکنندگان این امکان را می دهند که با امنیت کامل وارد غارها شوند.
پله ها برای ایمنی از دو طرف نرده ها تعبیه شده اند.
صندلی برای ایمنی بیشتر در جای خود پیچ شده است.
او خواستار استانداردهای ایمنی سختتر برای صندلیهای ماشین کودک شد.
به دلایل ایمنی، کودکان نباید دستگاه را بدون نظارت کار کنند.
قانون ایمنی جدید سال آینده معرفی خواهد شد.
ساختمان به دلایل ایمنی تخلیه شد.
این خودرو دارای ویژگی های ایمنی بسیاری از جمله ترمز ضد لغزش است.
این طرح توسط سازمان دیده بان ایمنی هسته ای دولت رد شد.
زمین بازی به دلایل ایمنی تعطیل شد.
حفاظت
امنیت
رفاه
اهميت دادن
preservation
حفظ
safekeeping
نگهداری
asylum
پناهندگی
conservation
محافظت کردن
protecting
دفاع بریتانیا
safeguarding
دفاع آمریکا
defenceUK
مصونیت
defenseUS
ایمنی
immunity
رستگاری
safeness
محافظ
salvation
اطمینان
shielding
نگهبانی
assurance
نفوذ ناپذیری
guarding
تخلف ناپذیری
impregnability
آسیب ناپذیری
inviolability
پناه
invulnerability
تندرستی
نگهداری ایمن
well-being
امنیت عمومی
safe keeping
دفاع شخصی
پوشش
self-defense
جایگاه مقدس
سپر
refuge
صفحه نمایش
sanctuary
shield