swim
swim - شنا کردن
verb - فعل
UK :
US :
برای حرکت در آب با استفاده از دست ها و پاها
هنگامی که ماهی ها، اردک ها و غیره شنا می کنند، با استفاده از دم و باله ها، پاهای خود و غیره در اطراف آب حرکت می کنند.
اگر سرتان شنا کند، احساس گیجی می کنید یا همه چیز در حال چرخش است
if something you are looking at swims, it seems to be moving around usually because you are ill tired or drunk
اگر چیزی که به آن نگاه می کنید شنا می کند، به نظر می رسد که در حال حرکت است، معمولاً به این دلیل که شما بیمار، خسته یا مست هستید.
مدت زمانی را که به شنا می گذرانید
حرکت در آب با حرکت دادن بدن یا قسمت هایی از بدن
اگر غذا در داخل یا با مایعی شنا کند، مقدار زیادی از آن مایع در آن یا روی آن وجود دارد
(از یک شی) به نظر می رسد در حال حرکت است
اگر سرتان شنا کند، احساس گیجی می کنید و نمی توانید به وضوح فکر کنید یا ببینید
زمانی که شما شنا می کنید
حرکت در آب با حرکت دادن اعضای بدن
بعدازظهرها آفتاب می گرفتند و شنا می کردند.
چند دور شنا می کنی، زیر آفتاب دراز می کشی، همبرگر می خوری.
درست در زمانی که او داشت نگران می شد که مبادا او بیش از حد پیش رفته باشد، او برگشت و شنا کرد.
پدر هر روز صبح پنجاه دور در استخر شنا می کند.
یک لحظه اشک در چشمانش حلقه زد و برای کنترل مبارزه کرد.
شنا کردن در آن خطرناک، غیر ضروری و احتمالاً زشت است.
آهسته و با احتیاط دور دیوارهای تاریک قلعه شنا کردم.
من شنای سینه را دوست ندارم.
من تا ده سالگی شنا یاد نگرفتم.
استینکمپ به سمت آن شنا کرد و شستهایش را در گوشهایش فرو کرد و ظاهراً با آن چهرهای کودکانه نشان داد.
I can't swim.
من نمی توانم شنا کنم.
پسرها از دریاچه عبور کردند.
ما بیرون (= دور از خشکی) تا قایق تفریحی شنا کردیم.
آنها روز را به شنا و آفتاب گرفتن سپری کردند.
من تازه شنا یاد گرفتم.
من همیشه شنا کردن در زیر آب را آسان می دانستم.
آنها برای شنا کردن تا ساحل خیلی دور هستند.
آیا هنوز می توانید شنای کرال پشت کنید؟
چه مدت طول می کشد تا او کانال را شنا کند؟
هفته ای دوبار شنا می کنم.
ما همیشه با هم در استخر سرپوشیده خود شنا می کردیم.
کوسه ها باید شنا کنند یا بمیرند.
دسته ای از ماهی ها شنا کردند.
اردک ها روی رودخانه شنا می کردند.
A beaver swam vigorously upstream.
یک بیور به شدت در بالادست شنا می کرد.
غذای اصلی شنا در روغن بود.
چشمانش از اشک شنا می کرد.
صفحه ها جلوی چشمانش شنا کردند.
سرش شنا کرد و با سرگیجه تکان می خورد.
دانشآموزان تازه وارد تنها مانده بودند تا غرق شوند یا شنا کنند.
در چنین شرایطی یا غرق می شوید یا شنا می کنید.
بیایید برای شنای سریع در استخر برویم.
او هر روز صبح قبل از صبحانه به شنا می رود.
Exhausted, they swam ashore.
خسته به ساحل شنا کردند.
او نمی تواند خوب شنا کند.
برای شنا در دریا
ما روز را در ساحل گذراندیم اما هوا خیلی سرد بود که نمی توانستیم شنا کنیم.
جاه طلبی او شنا کردن (در سراسر) کانال انگلیسی است.
امروز صبح دو مایل شنا کردم.
سالاد در روغن شنا می کرد.
بلند شدن خیلی ناگهانی باعث شد اتاق جلوی چشمانش شنا کند.
wade
وید
dip
شیب
paddle
دست و پا زدن
bathe
حمام کردن
dive
شیرجه رفتن
plunge
غوطه
snorkel
لوله تنفس
freestyle
سبک آزاد
سکته
submerge
غوطه ور شدن
splash around
پاشیدن به اطراف
go swimming
رفتن به شنا
breast-stroke
سکته سینه
dog-paddle
سگ دست و پا زدن
skinny-dip
لاغر
tread water
آج آب
go wading
برو ول کن
شیرجه بزنید
برو برای غوطه وری
برو برای شنا
dabble
پاشیدن در مورد
splash about
غواصی
scuba dive
زیر آب شنا کن
scuba-dive
برو زیر آب
go underwater
متوقف کردن