breast
breast - پستان
noun - اسم
UK :
US :
یکی از دو قسمت برآمده گرد روی سینه زن که هنگام بچه دار شدن شیر تولید می کند
بخشی از بدن شما بین گردن و شکم شما
قسمت جلویی بدن پرنده، زیر گردنش
گوشتی که از قسمت جلوی بدن پرنده ای مانند مرغ می آید
بخشی از یک ژاکت، پیراهن و غیره که قسمت بالای سینه شما را می پوشاند
احساس غم، عشق، خشم، ترس و غیره شما از کجا می آید
برای رسیدن به بالای تپه یا شیب
فشار دادن به چیزی با سینه
یکی از دو قسمت نرم و گرد سینه زن که بعد از بچه دار شدن شیر تولید می کند
قسمت جلویی بدن پرنده
گوشت از قسمت جلوی بدن پرنده یا حیوان دیگر
قسمتی از لباس که سینه شخص را می پوشاند
سینه یک فرد
مرکز احساسات یک فرد
یکی از دو قسمت نرم و گرد سینه زن که می تواند بعد از بچه دار شدن شیر تولید کند
سرطان پستان
بلومنتال گفت: انواع فناوری های تجربی در تلاش برای یافتن راه های بهتر برای تشخیص سرطان سینه آزمایش می شوند.
A variety of experimental technologies are being tested in the effort to find better ways to diagnose breast cancer Blumenthal said.
دست هایش روی سینه اش جمع شده بود.
نیت مدام دستی به جیب سینه اش می زد و دنبال پیپش می گشت.
وقتی گریه کرد در سینه او را دلداری دادم.
سینه ها را قبل از تکه های ساق ران، در حالی که هنوز فنری و آبدار هستند، بردارید و گرم نگه دارید.
خشم سینه مرد جوان را متورم کرد.
بچه را روی سینه گذاشت.
سرطان پستان
فواید محافظتی شیر مادر برای مادر و کودک بسیار زیاد است.
She had breast-augmentation surgery.
او جراحی بزرگ کردن سینه انجام داد.
کاشت ایمپلنت سینه مستلزم جراحی بزرگ است.
این کتاب مزایای تغذیه با شیر مادر را برای سلامتی کودک تبلیغ می کند.
او یک توده در سینه خود کشف کرد.
او کودک را روی سینه اش گهواره کرد.
یک ردیف مدال به سینه کت او چسبانده شده بود.
breast feathers
پرهای سینه
رابین سینه قرمز دارد.
رابین با سینه قرمز
chicken/turkey breasts
سینه مرغ/بوقلمون
پستان گوسفند
زنی با سینه کوچک/پُر سینه
bare-breasted
سینه برهنه
نر سینه زرد گونه
یک سینه مشکل
او همه چیز را تمیز کرد و اعتراف کرد که پول را گرفته است.
سینه اردک در سس پرتقال
fried chicken breasts
سینه مرغ سرخ شده
هنگامی که یک زن باردار می شود سینه های او بزرگتر می شوند.
آیا فکر می کنید او ایمپلنت سینه کرده است؟
یک رابین به خاطر سینه قرمزش به راحتی قابل شناسایی است.
برای ناهار سینه مرغ سرد و سالاد خوردم.
سینه بوقلمون
pigeon breasts
سینه کبوتر
در جیب سینه (= جیبی در جلوی بالای پیراهن یا کت) هنکی ابریشمی گذاشت.
خنجر وارد سینه اش شد.
احساس عشق در سینه اش موج می زد.
آیا سینه مرغ را ترجیح می دهید؟
bosom
سینه
bust
نیم تنه
bosoms
سینه ها
قفسه سینه
mamma
مامان
bazookas
بازوکا
boobies
بوبی ها
boobs
حباب ها
bubbies
کره های زمین
globes
جوبی ها
jubblies
کوبنده ها
knockers
خربزه
melons
گوی ها
orbs
باپس
baps
بازوم ها
bazooms
بریستول
boob
کاسابا
bristols
چارلیز
casabas
چیچی ها
charlies
کوزه
chichis
کوزه ها
jug
نورکس
jugs
دختر
norks
جوانان
tit
تیتی ها
tits
انفجاری
titties
قوطی ها
booby
حفر می کند
bristol
cans
dugs
thigh
ران
بال