avail
avail - فایده
noun - اسم
UK :
US :
استفاده، هدف، مزیت یا سود
کمک کردن یا مفید بودن برای کسی یا چیزی
استفاده از چیزی
This is a misconception that forest ecologists have for years been at pains to correct but to little avail.
این تصور اشتباهی است که بومشناسان جنگل سالها در تلاش برای تصحیح آن بودهاند، اما فایده چندانی نداشته است.
من دفتر جنگ را بمباران کردم و صلیب سرخ را وارد کردم. اما همه بی فایده است
An increasingly concerned international community also sounded the alarm, but to no avail.
یک جامعه بین المللی که به طور فزاینده ای نگران می شود نیز زنگ خطر را به صدا درآورد، اما فایده ای نداشت.
من مدتی بود که دنبال دستور غذا می گشتم اما فایده ای نداشت.
او چندین بار سیستم من را راه اندازی مجدد کرد، اما فایده ای نداشت.
کشیش جونز از خانم کوپر خواسته بود به گله بازگردد، اما فایده ای نداشت.
غبار ماهی را نیز پوشانده بود و ما با قدرت به زمین زدیم، اما فایده ای نداشت.
اما تلاش و دلیل فایده ای نداشت.
اگر حقایق اشتباه باشد، توانایی شما در بحث کردن سود چندانی ندارد.
پزشکان تمام تلاش خود را کردند تا او را زنده نگه دارند اما فایده ای نداشت.
آنها برای برنده شدن در این پروژه سخت کار کردند اما همه آنها بی فایده بودند.
ما سعی کردیم او را متقاعد کنیم که استعفا ندهد، اما فایده ای نداشت (= موفق نشد).
تلاشهای من برای بهبود وضعیت بیفایده بود.
تلاش های ما هیچ فایده ای برای ما نداشت (= کمکی نکرد).
بیش از هزار زبان آموز از این فرصت برای تحصیل در کالج ما استفاده کرده اند.
برای استفاده از این پیشنهاد لطفا اینجا را کلیک کنید.
استفاده کنید
سود
سودمندی
usefulness
مفید بودن
سرویس
مزیت - فایده - سود - منفعت
خوب
کمک
مسافت پیموده شده
mileage
کسب کردن
اثربخشی
effectiveness
معاونت
حساب
اثر
قابلیت سرویس دهی
efficacy
هدف
serviceability
جایزه
ارزش
serviceableness
شایستگی
reward
راحتی
علاقه
helpfulness
عملی بودن
عملکرد
merit
مصلحت
convenience
تناسب اندام
practicality
functionality
expediency
advantageousness
uselessness
بی فایده بودن
worthlessness
بی ارزشی
inappropriateness
نامناسب بودن
disadvantage
عیب
disutility
بی مصرفی
ضرر - زیان
weakness
ضعف
inefficiency
ناکارآمدی
hindrance
مانع
handicap
معلول
unsuitability
inutility
