alternative
alternative - جایگزین
noun - اسم
UK :
US :
یک ایده جایگزین، طرح و غیره با ایده ای که شما دارید متفاوت است و می توان به جای آن از آن استفاده کرد
عمداً با آنچه معمول، مورد انتظار یا سنتی است متفاوت است
چیزی که می توانید انتخاب کنید که به جای کار دیگری انجام دهید یا استفاده کنید
یک طرح یا روش جایگزین، طرحی است که اگر نمیخواهید از روش دیگری استفاده کنید، میتوانید از آن استفاده کنید
Alternative things are considered to be unusual and often have a small but enthusiastic group of people who support them
چیزهای جایگزین غیرعادی تلقی می شوند و اغلب دارای گروه کوچک اما مشتاقی از مردم هستند که از آنها حمایت می کنند
something that is different from something else especially from what is usual and offering the possibility of choice
چیزی که با چیز دیگری متفاوت است، به ویژه با آنچه معمول است، و امکان انتخاب را ارائه می دهد
چیزی که متفاوت است، به ویژه از آنچه معمول است؛ یک انتخاب
ارائه انتخاب بین دو یا چند چیز
Alternative medicine is a wide range of treatments for medical conditions that people use instead of or with Western medicine.
طب جایگزین طیف وسیعی از درمان ها برای شرایط پزشکی است که افراد به جای یا با طب غربی از آن استفاده می کنند.
Certificate of appropriate alternative development for reside purposes.
گواهی توسعه جایگزین مناسب برای مقاصد مسکونی.
یک سبک زندگی جایگزین
سانفرانسیسکو سابقه طولانی در پذیرش بسیاری از شیوه های زندگی جایگزین این شهر دارد.
طب جایگزین می تواند بسیاری از مشکلات را درمان کند اما بیماری هایی مانند سرطان را درمان نمی کند.
For vegetarian guests there is an alternative menu.
برای مهمانان گیاهخوار یک منوی جایگزین وجود دارد.
This study will also take into account choices between alternative methods and the selection of topics and sites for investigation.
این مطالعه همچنین انتخاب بین روشهای جایگزین و انتخاب موضوعات و سایتها را برای بررسی در نظر میگیرد.
موسیقی جایگزین
The downside of such excellent economic performance is that virtually any alternative scenario will represent a deterioration.
نقطه ضعف چنین عملکرد اقتصادی عالی این است که عملاً هر سناریوی جایگزین نشان دهنده وخامت است.
alternative sources of energy
منابع جایگزین انرژی
آیا پیشنهاد جایگزینی برای ارائه دارید؟
Jones' book details alternative ways of coping with stress.
کتاب جونز روش های جایگزین برای مقابله با استرس را شرح می دهد.
One of many interesting alternative ways of measuring mutual inductance uses any bridge that measures self inductance together with the following technique.
یکی از روشهای جایگزین جالب برای اندازهگیری اندوکتانس متقابل، از هر پلی که خود القایی را با تکنیک زیر اندازهگیری میکند، استفاده میکند.
حتی با وجود محدودیت های فضا و تجهیزات، راه های جایگزینی برای سازماندهی اتاق وجود دارد.
ماشین خیلی گران است، بنابراین ما در تلاش هستیم جایگزین ارزان تری پیدا کنیم.
هر روز یک جایگزین گیاهی در منو وجود دارد.
چاره ای جز اخراج گیبسون نداشتیم.
to offer/provide an alternative
برای ارائه/ارائه جایگزین
آیا این یک جایگزین مناسب برای سیستم موجود ارائه می دهد؟
Fruit juice is provided as an alternative to alcoholic drinks.
آب میوه به عنوان جایگزینی برای نوشیدنی های الکلی ارائه می شود.
این درمان تنها جایگزین برای برخی از بیماران است.
همانطور که می بینم ما دو گزینه داریم…
دانشجویان این امکان را دارند که در سال دوم خود در خارج از کشور تحصیل کنند.
اگر حق انتخاب داشتم از فردا دست از کار میکشم.
طیف گسترده ای از انتخاب ها برای شما باز است.
شما می توانید به صورت نقدی به صورت هفتگی یا با چک ماهانه پرداخت کنید: این دو گزینه هستند.
ما باید طیف وسیعی از احتمالات را بررسی کنیم.
The possibilities are endless.
امکانات بی پایان هستند.
به نظر می رسید ایده او یک جایگزین ممکن را ارائه می دهد.
آیا جایگزینی برای جراحی برای این شکایت وجود دارد؟
هیچ جایگزینی برای کسانی که ماشین شخصی ندارند وجود ندارد.
آنها به دنبال جایگزینی برای سوخت های فسیلی هستند.
ما باید جایگزینی پیدا کنیم.
a healthier alternative to fizzy drinks
جایگزین سالم تری برای نوشیدنی های گازدار
به دنبال جایگزینی برای انرژی هسته ای
We can agree to their terms or else pull out of the deal completely: those are the two alternatives.
ما می توانیم با شرایط آنها موافقت کنیم یا در غیر این صورت کاملاً از معامله خارج شویم: این دو گزینه هستند.
The opposition parties have so far failed to set out an alternative strategy.
احزاب اپوزیسیون تاکنون نتوانستهاند راهبردی جایگزین ارائه کنند.
An alternative venue for the concert is being sought.
مکانی جایگزین برای کنسرت در حال جستجو است.
کمدی جایگزین
an alternative to coffee
جایگزینی برای قهوه
باید جایگزینی برای مردمی که در خیابان می خوابند وجود داشته باشد.
تو هیچ جایگزینی به من ندادی میترسم مجبورت کنیم بری
می ترسم چاره ای نداشته باشم جز اینکه از تو بخواهم ترک کنی (= این کاری است که باید انجام دهم).
شما می توانید با مقایسه آن با یک جایگزین شیرین، آن را خوب جلوه دهید.
من چاره ای ندارم جز اینکه از تو بخواهم که بروی.
ناهمسان
دیگر
substitute
جایگزین
alternate
متناوب
یکی دیگر
replacement
جایگزینی
دومین
ممکن است
surrogate
جانشین
پوشش
proxy
پروکسی
تسکین
reserve
ذخیره
standby
آماده به کار
stand-in
کمکی
auxiliary
پشتیبان گیری
backup
مکمل
complementary
قائم مقام
بازگشتی
fallback
اضطراری
پرکردن
fill-in
غیر استاندارد
back-up
نیشگون گرفتن
non-standard
یدکی
pinch-hitting
اضافی
spare
فرعی
مازاد
در رزرو
ancillary
surplus
in reserve