fruit
fruit - میوه
noun - اسم
UK :
US :
ثروتمند شدن
میوه دهنده
مثمر ثمر
بی ثمر
میوه ای
---
---
something that grows on a plant tree or bush, can be eaten as a food contains seeds or a stone and is usually sweet
چیزی که روی یک گیاه، درخت یا بوته رشد می کند، می تواند به عنوان غذا مصرف شود، حاوی دانه یا سنگ است و معمولاً شیرین است.
بخشی از یک گیاه، بوته یا درخت که حاوی دانه است
اگر درخت یا گیاه میوه دهد، میوه می دهد
the soft part containing seeds that is produced by a plant. Many types of fruit are sweet and can be eaten
قسمت نرم حاوی دانه است که توسط یک گیاه تولید می شود. بسیاری از انواع میوه ها شیرین هستند و می توان آنها را مصرف کرد
بخشی از هر گیاهی که دانه ها را نگه می دارد
نتیجه خوشایند یا موفقیت آمیز کار یا اعمال
یک مرد همجنس گرا بسیاری از مردم این کلمه را توهین آمیز می دانند.
وقتی یک گیاه میوه می دهد، میوه می دهد
an edible and usually sweet product of a plant or tree that contains seeds or a pit (= large hard seed)
محصول خوراکی و معمولاً شیرین یک گیاه یا درخت که حاوی دانه یا گودال (= دانه سخت بزرگ) است.
میوه همچنین بخشی از گیاه است که حاوی دانه ای است که گیاه جدید می تواند از آن رشد کند.
نتیجه کار یا اقدامات، به ویژه. اگر خوشایند یا موفق باشد
ما معمولا بعد از شام میوه تازه می خوریم.
کشت میوه - کشت میوه.
جک انواع میوه ها و سبزیجات را در باغ پرورش می دهد.
Then it was usually delicatessen, a filled roll or some cheese or fruit anything that could be gobbled up quickly.
سپس معمولاً غذای اغذیهای بود، یک رول پر شده یا مقداری پنیر یا میوه، هر چیزی که میتوانست به سرعت آن را بخورد.
فصل های تاریخ باعث ریزش گل ها و میوه ها می شود، اما درخت باقی می ماند.
As the deficit developed, it enabled the fruits of that revolution to seem greater to consumers than they really were.
با توسعه کسری، ثمرات آن انقلاب برای مصرف کنندگان بیشتر از آنچه واقعا بودند به نظر برسد.
در مورد رویداد امسال، ثمره تلاش های آن ممکن است در کوتاه مدت منصفانه ارزیابی نشود.
As they toured the country showing the fruits of seismic tomography, they fanned the flames of interest in this new technique.
در حالی که آنها در سراسر کشور به نمایش ثمرات توموگرافی لرزه ای پرداختند، شعله های علاقه به این روش جدید را شعله ور ساختند.
میوه های گرمسیری مانند موز و آناناس
مرکبات، مانند پرتقال و لیمو
مقدار زیادی میوه و سبزیجات تازه بخورید.
روزانه پنج وعده میوه و سبزیجات بخورید.
یک تکه میوه (= یک سیب، یک پرتقال و غیره)
رنگ نشان می دهد که میوه چه زمانی رسیده است.
میوه های کامل حاوی فیبر بیشتری نسبت به آب میوه هستند.
این باغ دارای بیش از 300 درخت میوه است.
سیب خرچنگ میوه ای کوچک و تلخ می دهد.
خوب، می دانید چه می گویند - میوه ممنوعه شیرین ترین طعم را دارد.
برای لذت بردن از ثمرات زحمات خود (= پاداش تلاش شما)
کتاب ثمره سالها تحقیق است.
او حالا داشت ثمره تمام تلاش هایش را درو می کرد.
کار آنها زمان کافی برای لذت بردن از ثمره موفقیت خود را در اختیار آنها گذاشت.
اولین ثمرات کمپین سلامت دولت
زردآلو میوه ای است که دوست ندارم.
پرتقال، سیب، گلابی و موز همه انواع میوه هستند.
برای دسر میوه میل دارید؟
درخت آلبالو در باغ ما در میوه است (= میوه روییده بر آن است).
من میوه های عجیب و غریب مانند انبه و پاپایا را دوست دارم.
چند تکه میوه تازه در روز می خورید؟
fruit trees
درختان میوه
او یک غرفه میوه و تره بار در بازار دارد.
این کتاب حاصل 15 سال تحقیق است.
در چند سال گذشته، درختان سیب ما خیلی زودتر از حد معمول باردهی داشته اند.
ما در خانه میوه و سبزیجات زیادی می خوریم.
من معمولا با ناهار یک تکه میوه تازه می خورم.
ثمرات رشد اقتصادی شروع به ایجاد تغییر در زندگی بسیاری از کارگران کرده است.
antecedent
پیشین
causation
علیت
علت
مناسبت
دلیل
شروع
commencement
عیب
disadvantage
معلول
handicap
مانع
hindrance
ضرر - زیان
اصل و نسب
منبع
شروع کنید
پایه
causality
افتتاح
سوال
تعیین کننده
معرفی
determinant
تحریک
initiation
والدین
عامل
incitement
انگیزه
محرک
instigation
پیش ساز
خارجی
ضد اوج
stimulator
بیرونی
precursor
exterior
anticlimax
exteriority