history
history - تاریخ
noun - اسم
UK :
US :
all the things that happened in the past especially the political social or economic development of a nation
همه چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده است، به ویژه توسعه سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی یک ملت
the events that took place from the beginning and during the development of a particular place activity institution etc
رویدادهایی که از ابتدا و در طول توسعه یک مکان، فعالیت، موسسه خاص و غیره رخ داده است
مطالعه رویدادهای گذشته به عنوان یک موضوع در مدرسه یا دانشگاه
گزارشی از رویدادهای گذشته
سابقه کاری که بر کسی تأثیر گذاشته یا در گذشته توسط او انجام شده است
(the study of or a record of) past events considered together especially events of a particular period country or subject
(مطالعه یا ثبت) رویدادهای گذشته با هم در نظر گرفته شده، به ویژه رویدادهای یک دوره، کشور یا موضوع خاص
something that happened or ended a long time ago and is not important now or a person who is not important now although they were in the past
چیزی که خیلی وقت پیش اتفاق افتاده یا به پایان رسیده است و اکنون مهم نیست، یا شخصی که اکنون مهم نیست، اگرچه در گذشته بوده است.
something that has been done or experienced by a particular person or thing repeatedly over a long period
کاری که توسط شخص یا چیز خاصی به طور مکرر در یک دوره طولانی انجام شده یا تجربه شده است
(the study of) past events considered together esp. events or developments of a particular period country or subject
(مطالعه) رویدادهای گذشته در نظر گرفته شده با هم، به ویژه. رویدادها یا تحولات یک دوره، کشور یا موضوع خاص
something that has been done or experienced by a particular person or thing many times over a long period
کاری که توسط شخص یا چیز خاصی چندین بار در یک دوره طولانی انجام شده یا تجربه شده است
سابقه رویدادهای گذشته مربوط به یک شخص یا شرکت خاص
سابقه ای از اقدامات یا رویدادهایی که اغلب در یک دوره زمانی اتفاق افتاده است
تاریخچه جنگ جهانی دوم
For decompression sickness, your dive history is available in graphic detail for hyperbaric specialists to consult.
برای بیماری رفع فشار، تاریخچه غواصی شما با جزئیات گرافیکی برای مشورت با متخصصان هایپرباریک در دسترس است.
In this most settled and prosperous nation in history the political situation is almost permanently unstable.
در این مستقرترین و مرفه ترین ملت تاریخ، وضعیت سیاسی تقریباً برای همیشه ناپایدار است.
ماه فقط یک دوره کوتاه از فعالیت های داخلی شدید در اوایل تاریخ خود را تجربه کرد.
من در آزمون تاریخ 84 گرفتم.
دروغ چه بود، آن زمان من اطلاعات کمی از تاریخ یا علم داشتم که نمی توانستم بدانم.
تاریخ ما آنقدر پر از درد و خشم است که نمیخواهیم آن را برگردانیم.
کتابی در مورد تاریخ سازمان ملل متحد
تاریخچه موسیقی جاز
او استدلال می کرد که تاریخ زندگی می توانست انواع مسیرها را دنبال کند.
این نبرد نقطه عطفی در تاریخ بشر بود.
یکی از بدترین فجایع تاریخ اخیر
بسیاری از مردم در طول تاریخ آرزوی جهانی بدون جنگ را داشته اند.
مردمی که هیچ حسی از تاریخ ندارند
The area was inhabited long before the dawn of recorded history (= before people wrote about events).
این منطقه مدت ها قبل از طلوع تاریخ ثبت شده (= قبل از اینکه مردم درباره رویدادها بنویسند) مسکونی بوده است.
این حوادث مسیر تاریخ را تغییر داد.
این تلاش او برای بازنویسی تاریخ با خودش در نقش قهرمان بود.
تاریخ علم/موسیقی/فلسفه
او یک متخصص در تاریخ ایالات متحده است.
تاریخ محلی این منطقه بسیار جذاب است.
این موزه تاریخچه شکلات را نشان می دهد.
یک استاد / معلم تاریخ
درس تاریخ/کتاب درسی
مدرک تاریخ
cultural/social/economic/political history
تاریخ فرهنگی/اجتماعی/اقتصادی/سیاسی
modern/ancient history
تاریخ مدرن / باستان
She's studying art history.
داره تاریخ هنر میخونه
او تاریخ هنر می خواند.
او در حال نوشتن تاریخ جدیدی از اروپا است.
او در ادامه به فهرستی از تاریخ طولانی بلایا پرداخت.
تاریخ شفاهی مردم عادی
من از سابقه شخصی او چیزی نمی دانم.
این گروه سابقه ای کاملاً دارد.
پزشک به جزئیاتی از سابقه پزشکی شما نیاز دارد.
او سابقه جنایات خشونت آمیز دارد.
او سابقه طولانی اعتیاد به مواد مخدر دارد.
سابقه بیماری قلبی در خانواده من وجود دارد.
پاک کردن تاریخچه مرورگر شما از دنبال کردن و ردیابی اقدامات شما توسط وب سایت ها جلوگیری می کند.
همانطور که شما گفتید مطمئناً بین من و آنا مای سابقه ای وجود دارد.
Shakespeare's comedies, histories and tragedies
کمدی ها، تاریخ ها و تراژدی های شکسپیر
یک اشتباه دیگر مانند آن و شما تاریخ.
گذشته
دیروز
yesteryear
سال گذشته
antiquity
دوران باستان
old days
ایام گذشته
تاریخ باستان
yore
روزهای گذشته
eld
bygone days
زمان سابق
eld
روزهای خوب گذشته
former times
رویداد های تاریخی
رویدادهای گذشته
historical events
زمان های گذشته
past events
زمان های قدیم
times past
روزهای قدیم
ancient times
زمان گذشته
bygone times
auld lang syne
خیلی وقت پیش
olden days
زمان بسیار قدیم
olden times
دوره قبل
times gone by
auld lang syne
days of yore
days gone by
old times
time immemorial
earlier period