ancient
ancient - کهن
adjective - صفت
UK :
US :
متعلق به دوران بسیار دور در تاریخ، به ویژه هزاران سال پیش
که برای مدت بسیار طولانی وجود داشته است
بسیار قدیمی - به صورت طنز استفاده می شود
از یا از مدت ها قبل، که برای مدت بسیار طولانی دوام داشته است
خیلی قدیمی
used to refer to the period in European history from the earliest known societies to the end of the Roman Empire
برای اشاره به دوره ای در تاریخ اروپا از اولین جوامع شناخته شده تا پایان امپراتوری روم استفاده می شود.
از یا از زمان بسیار طولانی قبل
infml چیزی که قدیمی است بسیار قدیمی است
او نه تنها پیر نیست، بلکه قدیمی است.
در اینجا برخی از نسخههای اخیر پیانو برای کیبورد، تکنوازی و دوتایی، باستانی و مدرن ارائه شده است.
Those assembled along the hill lines are keeping alive one of the world's most ancient and wide spread fertility rites.
آنهایی که در امتداد خطوط تپه جمع شده اند یکی از قدیمی ترین و گسترده ترین آیین های باروری در جهان را زنده نگه می دارند.
Doc drives an ancient Ford convertible.
داک یک فورد باستانی کانورتیبل رانندگی می کند.
an ancient Greek vase
یک گلدان یونان باستان
Mum looks absolutely ancient in this picture.
مامان در این عکس کاملاً قدیمی به نظر می رسد.
این یخچال قدیمی است -- وقت آن است که یک یخچال جدید بخریم.
من اسکلتهای سختتر مرجانهایی را ترجیح میدهم که زندگی مقتصدانه و باستانی در اعماق دریا دارند.
This is a wonderful piece of ancient machinery of indeterminate age and consists of a crank-driven triple piston pump.
این یک قطعه فوق العاده از ماشین آلات باستانی با سن نامشخص است و از یک پمپ پیستون سه گانه با میل لنگ تشکیل شده است.
رم به خاطر آثار باستانی خود مشهور است.
بالای لب تنگه آثاری از آن ساحل رودخانه باستانی پیدا کرد.
سامریان تنها چند متن باستانی را حفظ کرده اند.
جنگل بزرگ جنگلی باستانی، وسیع و بسیار متنوع است.
فتوحات او دنیای باستان را متحول کرد و عصر هلنیستی پادشاهی های بزرگ را آغاز کرد.
باستان شناسان در حال حفاری معابد ویران شده این تمدن باستانی هستند.
ancient Greece/Egypt/Rome
یونان باستان / مصر / روم
شهر باستانی پترا
یک درخت بلوط کهنسال
ancient traditions/culture
سنت/فرهنگ باستانی
هنر ژاپنی باستانی اوریگامی
او قدیمی است - او باید حداقل پنجاه سال داشته باشد!
مرد به طور مثبت باستانی به نظر می رسید.
این منطقه هنوز توسط جنگل های باستانی عظیم پوشیده شده است.
ancient civilizations/rights/laws
تمدن ها/حقوق/قوانین باستانی
ancient monuments/ruins/woodlands
آثار باستانی / خرابه ها / جنگل ها
پادشاهی های باستانی مکزیک
مردم از قدیم الایام در این دره زندگی می کردند.
تاریخ، کهن و مدرن، به این مردم بی اعتمادی شدید نسبت به همسایگان خود آموخته است.
He's got an ancient laptop.
او یک لپ تاپ قدیمی دارد.
مصریان باستان/یونانیان/رومیان
بریتانیاییهای باستان قبل از حمله رومیان در این بخشهای انگلستان ساکن بودند.
باستان شناسان بقایای تمدن های باستانی را مطالعه می کنند.
این رایانه قدیمی است - باید یک رایانه جدید تهیه کنم.
obsolete
منسوخ شده
archaic
قدیمی، کهنه
antiquated
قدیمی
antediluvian
ضد غرق شدن
superannuated
بازنشسته شده
outmoded
ارجمند
venerable
عتیقه
antique
منقرض شده
extinct
قرون وسطی ایالات متحده
medievalUS
گذشته
اولیه
primitive
منحل شده است
defunct
سابق
mediaevalUK
mediaevalUK
منسوخ
obsolescent
ماقبل تاریخ
prehistoric
primaevalUK
prehistorical
primevalUS
primal
جایگزین شد
primaevalUK
بی تاریخ
primevalUS
زود
superseded
فسیل شده انگلستان
bygone
ایالات متحده فسیل شده
dateless
به یاد ماندنی
نوسنگی
fossilisedUK
fossilizedUS
immemorial
neolithic
olden
primordial
نوین
امروزی
جاری
innovative
خلاقانه
innovatory
نوآورانه
دیر
modernisedUK
مدرنیزاسیون انگلستان
modernizedUS
مدرنیزاسیون ایالات متحده
neoteric
نئوتریک
جدید
اخیر
ultramodern
فوق مدرن
updated
به روز شد
تازه
groundbreaking
پیشگامانه
حاضر
culty
فرقه
modern-day
روز مدرن
modish
مد کردن
newfangled
نوپا
new-fashioned
تازه مد شده
رمان
novelle
مدرن
state-of-the-art
به روز
up-to-date
جوان
مد روز
امروز
fashionable
مدرنیستی
present-day
du jour
modernistic
du jour