date

base info - اطلاعات اولیه

date - تاریخ

noun - اسم

/deɪt/

UK :

/deɪt/

US :

family - خانواده
dated
تاریخ دار
outdated
منسوخ شده
date
تاریخ
predate
قبل از
google image
نتیجه جستجوی لغت [date] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • ‘What's the date today?’ ‘The 10th.’


    «امروز چه تاریخی است؟» «10th.»

  • Write today's date at the top of the page.


    تاریخ امروز را در بالای صفحه بنویسید.

  • They haven't set a date for the wedding yet.


    آنها هنوز تاریخ عروسی را تعیین نکرده اند.

  • We need to fix a date for the next meeting.


    باید برای جلسه بعدی تاریخ مشخص کنیم.

  • I can't come on that date.


    من نمی توانم در آن تاریخ بیایم.


  • لطفا نام، آدرس و تاریخ تولد خود را بفرمایید.


  • نام، آدرس و تاریخ تولد

  • There's no word yet on a UK release date for the film.


    هنوز اطلاعاتی در مورد تاریخ اکران این فیلم در بریتانیا وجود ندارد.

  • a start/launch/completion date


    تاریخ شروع/راه اندازی/تکمیل

  • There's no date on this letter.


    هیچ تاریخی در این نامه وجود ندارد.

  • Anyone who knows of the vehicle’s whereabouts from that date until 31 October is asked to contact Bangor police station.


    از هرکسی که از مکان این وسیله نقلیه از آن تاریخ تا 31 اکتبر مطلع است، درخواست می شود با ایستگاه پلیس بنگر تماس بگیرد.

  • 1066 is the most famous date in English history.


    1066 مشهورترین تاریخ در تاریخ انگلستان است.

  • the biggest date in the country music calendar


    بزرگترین تاریخ در تقویم موسیقی کشور

  • I hated history at school—I could never remember all those dates.


    من از تاریخ در مدرسه متنفر بودم - هرگز نمی توانستم تمام آن تاریخ ها را به خاطر بیاورم.

  • What were Beethoven's dates (= the years of his birth and death)?


    تاریخ های بتهوون (= سال های تولد و مرگ او) چه بود؟

  • The details can be added at a later date.


    جزئیات را می توان در تاریخ بعدی اضافه کرد.

  • The work will be carried out at a future date.


    کار در تاریخ آینده انجام خواهد شد.

  • This was an important trade route from an early date.


    این یک مسیر تجاری مهم از زمان های اولیه بود.


  • بنایی متعلق به اواخر روم

  • Call me next week and we'll try and make a date.


    هفته آینده با من تماس بگیرید و سعی می کنیم قرار بگذاریم.

  • Next Friday? Fine—it's a date!


    جمعه بعد؟ خوب - این یک قرار است!

  • I've got a date with Lucy tomorrow night.


    فردا شب با لوسی قرار گذاشتم.

  • We agreed to go out on a date.


    قرار گذاشتیم بریم بیرون.


  • به نظر شما من باید از او برای قرار ملاقات بخواهم؟

  • Paul's not coming. He's got a hot date (= an exciting one).


    پل نمی آید او یک قرار داغ (= یک قرار هیجان انگیز) دارد.

  • She's out on a date with her new boyfriend.


    او قرار است با دوست پسر جدیدش قرار بگذارد.

  • I have a date with Camilla on Friday night.


    جمعه شب با کامیلا قرار ملاقات دارم.

  • It's a great date movie.


    این یک فیلم تاریخ عالی است.

  • My date is meeting me at seven.


    قرار ملاقات من ساعت هفت است.

  • I need to find a date for Friday.


    من باید یک تاریخ برای جمعه پیدا کنم.

  • To date we have received over 200 replies.


    تا امروز بیش از 200 پاسخ دریافت کرده ایم.

synonyms - مترادف
antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

app

لغت پیشنهادی

establishes

لغت پیشنهادی

arbitrage