expert
expert - کارشناس
noun - اسم
UK :
US :
تجربه و تخصص
بی خبره
ماهرانه
به طور غیر کارشناسی
someone who has a special skill or special knowledge of a subject gained as a result of training or experience
کسی که مهارت خاص یا دانش خاصی در مورد موضوعی دارد که در نتیجه آموزش یا تجربه به دست آمده است
کسی که دانش زیادی در مورد چیزی دارد یا در انجام کاری مهارت دارد
an expert who has studied a particular medical or technical subject for a long time and knows much more about it than other people
متخصصی که یک موضوع پزشکی یا فنی خاص را برای مدت طولانی مطالعه کرده است و در مورد آن بسیار بیشتر از افراد دیگر می داند
متخصصی که دانش و نظراتش بسیار محترم است
an expert on food art literature or design who has had a lot of experience and knows when something is of very good quality
یک متخصص در زمینه غذا، هنر، ادبیات یا طراحی، که تجربه زیادی داشته است و می داند چه زمانی چیزی با کیفیت بسیار خوب است.
کسی که به یک موضوع بسیار علاقه مند است و چیزهای زیادی در مورد آن می داند
یک بازیکن یا مجری خبره
داشتن مهارت خاص یا دانش خاص در مورد یک موضوع
مربوط به یک متخصص یا از طرف یک متخصص
someone who has a special skill or special knowledge of an area of work or study usually as the result of many years experience
کسی که مهارت خاص یا دانش خاصی در زمینه کاری یا تحصیلی دارد که معمولاً نتیجه چندین سال تجربه است
مشاوره و غیره توسط یک متخصص ارائه شده است
فردی با سطح بالایی از دانش یا مهارت در رابطه با موضوع یا فعالیت خاصی
داشتن یا نشان دادن دانش یا مهارت زیاد
فردی که دانش یا مهارت بالایی در یک موضوع خاص دارد
فردی با سطح دانش یا مهارت بالا
من در بین کارشناسان متخصص هستم.
او تمرین کافی برای تبدیل شدن به یک متخصص داشت.
These days everyone is becoming an expert in the nutritional value of different foods and the importance of vitamins and trace elements.
این روزها همه در مورد ارزش غذایی غذاهای مختلف و اهمیت ویتامین ها و عناصر کمیاب متخصص می شوند.
بیلی قدیمی شنیده است که شرکت باید تعطیل شود تا زمانی که یک کارشناس مشکلات را حل کند.
کارشناس تاریخ فرانسه
پیش نویس این سند توسط کارشناسان کنترل عفونت بیمارستانی بررسی شد.
Legal experts are saying that the man's conviction was unlawful.
کارشناسان حقوقی می گویند محکومیت این مرد غیرقانونی بوده است.
تیم متخصص شامل روانپزشکان، روانشناسان و مددکاران اجتماعی است.
آنچه که یک متخصص به عنوان اهداف سازمانی می بیند با دیدگاه متخصص دیگر متفاوت است.
D، یک کارشناس برجسته پیشگیری از مواد مخدر که بر روی این گزارش کار کرده است.
تمام شواهد موجود را برای کارشناس ارسال کنید.
کارشناس حقوقی/امنیتی/پزشکی/کامپیوتر
پلیس با تیم متخصصان پزشکی قانونی خود مشورت کرد.
به گفته پانل ما از کارشناسان برجسته صنعت، رکود اجتناب ناپذیر است.
Experts believe/predict/say…
کارشناسان معتقدند/پیش بینی/می گویند…
کارشناسان حوزه روانشناسی کودک نسبت به خطرات شبکه های اجتماعی هشدار می دهند.
من وانمود نمی کنم که در این موضوع متخصص هستم.
هیچ کس نمی تواند در همه چیز متخصص باشد.
شما باید در تجزیه و تحلیل داده ها متخصص شوید.
یک متخصص در مدیریت تغییرات در محل کار
او در راه خود متخصص است.
از من نپرس - من متخصص نیستم!
گروهی از کارشناسان به سوالات مخاطبان تلویزیون پاسخ خواهند داد.
کارشناسان معتقدند که یک رژیم غذایی متعادل کلید سلامتی عالی است.
او یک متخصص جهانی در مورد پروانه ها است.
کارشناسان پزشکی افزایش گسترده بیماری های مرتبط با چاقی را پیش بینی می کنند.
کارشناسان تسلیحاتی برای تلاش برای کشف شواهدی از برنامه هسته ای اعزام شدند.
من متخصص نیستم، اما فکر میکنم شما باید این برش را ببینید.
به نظر می رسد به اصطلاح کارشناسان هیچ توضیحی برای این موضوع ندارند.
در این مقاله به نقل از کارشناسان آب و هوا آمده است که باید منتظر رویدادهای شدید آب و هوایی باشیم.
کارشناس باغبانی/پزشکی
مادر من در لباس دوزی خبره است (= او این کار را خیلی خوب انجام می دهد).
این مرکز به افراد دارای مشکلات مالی مشاوره تخصصی ارائه می دهد.
نظر تخصصی شما چیست؟
an expert fisherman
یک ماهیگیر متخصص
او کارشناس سیاست خارجی دولت برای اروپای شرقی است.
She’s an expert swimmer.
او یک شناگر خبره است
استاد کارشناس حقوق سازمان های معاف از مالیات است.
به یک نفر متخصص در طراحی نمایشگر نیازمندیم.
او یک متخصص برجسته در زمینه مدیریت پسماند است.
کارشناس بازاریابی/امنیت/کامپیوتر
medical/legal/financial experts
کارشناسان پزشکی/حقوقی/مالی
skilled
ماهر
masterly
استادانه
استاد
skilfulUK
انگلستان ماهر
virtuoso
دارای ذوق هنری
accomplished
انجام شده است
adept
با تجربه
experienced
با استعداد
talented
قادر
در انگلستان تمرین کرد
practisedUK
مسلط
proficient
باهوش
clever
برجسته
outstanding
حرفه ای
واجد شرایط
qualified
apt
apt
براوورا
bravura
صالح
competent
عالی
deft
چیره دست
درخشان
adroit
ماهر ایالات متحده
خوب
dexterousUS
آگاه
باشکوه
ترک
knowledgeable
خیره کننده
magnificent
dazzling
inexpert
بی خبره
amateur
آماتور
amateurish
آماتوری
inexperienced
بی تجربه
unknowledgeable
ناشناخته
unprofessional
غیر حرفه ای
incompetent
بی عرضه
unaccustomed
غیرعادی
unenlightened
ناروشن
uninstructed
بی دستور
unlearned
ناآموخته
unqualified
فاقد صلاحیت
unskilled
غیر ماهر
unskillful
بی مهارت
untried
امتحان نشده
benighted
شب زده
ignorant
نادان
imbecilic
مبهم
inept
بی منطق
jackleg
سرگرد
moronic
احمقانه
naive
آدم ساده
prentice
پرنسس
rookie
تازه کار
ساده
unacquainted
ناآشنا
uncomprehending
غیر قابل درک
unfamiliar
نا آشنا
uninformed
بی اطلاع
unpracticed
تمرین نشده
unpractised
عمل نشده