legal
legal - مجاز
adjective - صفت
UK :
US :
قانونی بودن
غیر قانونی بودن
قانونی شدن
قانونی
قانونی کردن
به صورت قانونی
به صورت غیر قانونی
---
اگر کاری قانونی است، شما مجاز به انجام آن هستید یا طبق قانون باید آن را انجام دهید
مربوط به قانون یا مربوط به آن است
مربوط به قانون یا مربوط به آن
مجاز، دستور داده شده یا توسط قانون تایید شده است
مرتبط با قانون
توسط قانون مجاز است
برای اشاره به اندازه استاندارد کاغذ در ایالات متحده، 8.5 اینچ در 14 اینچ استفاده می شود
با قانون مرتبط یا مجاز است
مرتبط با نظام حقوقی در یک کشور یا منطقه است
این تجارت ارز خارجی کاملا قانونی است.
استخرهای شرط بندی اداری قانونی نیستند.
برخی از بستگان اکنون در حال بررسی اقدامات قانونی هستند.
آقای وید ذکاوت قانونی خود را در پس رفتار پسران روستایی که سیگار می جوند و یک بازی غلیظ در شرق تگزاس پنهان کرده بود.
Mr Wade hid his legal acumen behind a cigar-chewing country-boy manner and a thick East Texas drawl.
افرادی که حقوق پایینی دارند می توانند مشاوره حقوقی رایگان دریافت کنند.
او با این استدلال که پاسخ قانونی قطعی کشور را به طور غیرقابل برگشتی تجزیه خواهد کرد، امتناع کرده است.
میچل برنده جایزه قانونی ۷۰۰ دلاری علیه صاحبخانه سابقش شد.
یک نبرد حقوقی طولانی
هیچ یک از طرفین خواهان یک نبرد حقوقی طولانی و پرهزینه نبودند.
وظایف قانونی والدین
هیئت مدیره مدرسه همان وظیفه قانونی را دارد که با حسن نیت معامله کند.
دولت آمریکا هزینه های قانونی آمریکایی هایی که در خارج از کشور دستگیر می شوند را پرداخت نمی کند.
در نهایت در سال 1992 طلاق قانونی شد.
میزان الکل خون او سه برابر بیشتر از حد مجاز بود.
او اکنون مالک قانونی زمین شده است.
رویه های قانونی ممکن است بهبود یابد، اما آنها در برابر یک پرونده پلیسی اشتباه آسیب پذیر خواهند بود.
The legal procedures may be improved, but they are bound to remain vulnerable to an erroneous police case.
منشی دادگاه هر سندی را که واجد شرایط قانونی نباشد رد می کند.
مصرف کنندگان این حق قانونی را دارند که در صورت معیوب بودن محصول، پول خود را پس بگیرند.
برخی بازارها و بسیاری از نمایشگاهها، فعالیتهای مهم و منظمی بودند که هیچ وضعیت قانونی ظاهری نداشتند.
Some markets, and many fairs, were important and regular activities without any apparent legal status.
نظام حقوقی
در ماستریخت، گیلدر هلند، دویچ مارک و فرانک بلژیک همگی پول قانونی محسوب می شوند.
حرفه/نظام حقوقی
گرفتن/به دنبال مشاوره حقوقی
یک مشاور حقوقی / کارشناس / تیم
legal fees/costs
هزینه های قانونی / هزینه ها
آنها در حال حاضر با یک نبرد حقوقی طولانی در دادگاه های ایالات متحده روبرو هستند.
کمپینهای تبلیغاتی تهدید کردهاند که به دلیل حقوق بشر به چالشی قانونی دست خواهند زد.
legal rights/obligations
حقوق / تعهدات قانونی
وضعیت حقوقی پناهندگان در کنوانسیون پناهندگان در سال 1951 تعریف شده است.
The driver was more than three times over the legal limit (= the amount of alcohol you are allowed to have in your body when you are driving).
راننده بیش از سه برابر حد مجاز قانونی (= مقدار الکلی که مجاز به مصرف در بدن هنگام رانندگی هستید) بود.
آیا اتانازی باید قانونی شود؟
موادی مانند الکل و نیکوتین که برای بزرگسالان مجاز است
بسیاری از این محصولات در واقع برای استفاده در ایالات متحده قانونی هستند.
اکنون قمار آنلاین در نوادا کاملاً قانونی است.
او قبلا هزاران پوند به عنوان هزینه های قانونی پرداخت کرده است.
او قصد دارد وارد حرفه حقوقی شود.
به ما توصیه شد که از مشاوره حقوقی استفاده کنیم.
آیا مشاور حقوقی خوبی می شناسید؟
دریافت هزینه اضافی برای این خدمات کاملاً قانونی است.
آیا استفاده از این دارو باید قانونی شود؟
مشاوره حقوقی
یک الزام / الزام قانونی
وضعیت حقوقی
حقوق قانونی شما
legal action/proceedings
اقدام قانونی / رسیدگی
نمایندگان قانونی من (= وکلای من)
آیا سقط جنین در کشور شما قانونی است؟
پوستر شما باید روی کاغذ با اندازه نامه یا قانونی باشد.
حرفه وکالت
حق قانونی رای دادن
قرارداد از نظر قانونی لازم الاجرا است.
The department is seeking legal advice on the permitted development rule.
این بخش به دنبال مشاوره حقوقی در مورد قانون توسعه مجاز است.
lawful
حلال
مشروع
licit
قانونی
allowed
مجاز
authorisedUK
مجاز انگلستان
authorizedUS
مجاز ایالات متحده
مشروطه
permissible
تحریم شده است
sanctioned
معتبر
valid
قانونی شده انگلستان
allowable
ایالات متحده قانونی شد
legalisedUK
مجاز است
legalizedUS
مناسب
permitted
برحق
قابل قبول
rightful
رسمی
acceptable
تضمین شده است
admissible
الزام آور
legit
قابل اجرا
نمایشگاه
statutory
فقط
warranted
دارای مجوز انگلستان
binding
دارای مجوز ایالات متحده
enforceable
درست
صدا
licencedUK
licensedUS
statutable
غیر مجاز
illegitimate
نامشروع
illicit
قاچاق
lawless
بی قانون
unlawful
غیر قانونی
wrongful
نادرست
جنایی
back-alley
کوچه پشتی
banned
ممنوع شد
black-market
بازار سیاه
contraband
ممنوع
disallowed
بی اعتبار
forbidden
غیرقانونی
invalid
غیر قابل قبول
outlawed
زیر سن
unacceptable
اشتباه
underage
نامناسب
غیر منصفانه
improper
ناعادلانه
unfair
بی اساس
unjust
غیر اخلاقی
inappropriate
ناموجه
groundless
غیر موجه
immoral
غیر ضروری
unethical
غیر منطقی
unwarranted
جنایتکارانه
unjustified
غیر قابل دفاع
unnecessary
unreasonable
felonious
indefensible