status
status - وضعیت
noun - اسم
UK :
US :
موقعیت یا وضعیت قانونی رسمی یک شخص، گروه، کشور و غیره
رتبه یا موقعیت اجتماعی یا حرفه ای شما، در ارتباط با افراد دیگر
احترام و اهمیتی که به کسی یا چیزی داده می شود
موقعیت یا شرایط قانونی یک شرکت، گروه، شخص و غیره
احترام و اهمیتی که مردم برای چیزی یا کسی قائل هستند
یک موقعیت در یک زمان خاص، به ویژه در یک بحث، بحث و غیره
یک موقعیت پذیرفته شده یا رسمی، به ویژه در یک گروه اجتماعی
میزان احترام، تحسین یا اهمیتی که به یک شخص، سازمان یا شی داده می شود
on a social media website, especially Facebook™, a piece of information that you publish about yourself telling people what you are doing, thinking etc. at a particular time
در یک وبسایت رسانههای اجتماعی، بهویژه Facebook™، بخشی از اطلاعاتی که در مورد خودتان منتشر میکنید و به مردم میگویید که در یک زمان خاص چه میکنید، چه فکر میکنید و غیره.
موقعیت یا رتبه، به ویژه در یک گروه اجتماعی یا نظام حقوقی
وضعیت همچنین می تواند به معنای حالت یا شرایط در یک زمان خاص باشد
جایگاه احترام و اهمیتی که به کسی یا چیزی داده می شود
موقعیت رسمی یا قانونی یک شخص یا سازمان
وضعیت در زمان کنونی
سطح یا موقعیت کسی یا چیزی در رابطه با دیگران در یک گروه
موقعیت بالا در یک گروه اجتماعی
ویلکرسون با قبول پول جایزه احتمالاً وضعیت آماتور خود را از دست خواهد داد.
جدیدترین تلفن های همراه به نماد وضعیت در بین نوجوانان تبدیل شده اند.
او با انتشار کتاب «تسلط بر هنر آشپزی فرانسوی» به شهرت رسید.
That the subject was in fact normally accorded Cinderella status mattered little to the many who objected to its being there at all.
اینکه سوژه در واقع معمولاً وضعیت سیندرلا را به خود اختصاص میداد، برای بسیاری از کسانی که اصلاً به بودن آن در آنجا اعتراض داشتند، اهمیت چندانی نداشت.
هر دو طرف بر سر وضعیت آینده شهر مورد مناقشه بحث می کنند.
Outcomes are considered the ultimate indicators of quality measuring the actual health status of the client.
نتایج به عنوان شاخص های نهایی کیفیت در نظر گرفته می شود که وضعیت سلامت واقعی مشتری را اندازه گیری می کند.
در قرون وسطی، کشیشان و دیگر شخصیت های مذهبی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بودند.
حالا که مدیر بانک بود، ماشینی می خواست که نشان دهنده وضعیت او باشد.
بسیاری از مادران احساس می کنند که جایگاه بسیار پایینی در جامعه امروزی دارند.
Gingrich was both passionate and adamant about what needed to be done to push the party toward majority status.
گینگریچ در مورد آنچه که باید انجام شود تا حزب را به سمت وضعیت اکثریت سوق دهد، هم پرشور و هم مصمم بود.
در بسیاری از فرهنگ ها، کودکان منبع اصلی موقعیت برای زنان هستند.
These positions were not held for his own status but to promote the cause of rowing where it needed clout.
این مناصب به خاطر موقعیت او نبود، بلکه برای ارتقای هدف قایقرانی در جایی که نیاز به نفوذ داشت، برگزار شد.
قبیله مردگان خود را با زیورآلات یا وسایلی که وضعیت مرده را نشان می داد دفن می کردند.
But this is a result of those at the top of the hierarchy maintaining their status amongst their subordinates.
اما این نتیجه آن است که آنهایی که در بالای سلسله مراتب هستند، جایگاه خود را در میان زیردستان خود حفظ می کنند.
زنان به شدت تحت ستم قرار می گیرند و جایگاه خود را در درجه اول در رابطه با فرزندان می بینند.
به آنها وضعیت پناهندگی داده شد.
این حزب از وضعیت قانونی محروم شد.
این شرکت وضعیت مهاجرت کارگران خود را بررسی کرد.
او یک شبه به مقام مشهور دست یافت.
زنان فقط خواستار این هستند که موقعیت برابر با مردان به آنها داده شود.
از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار باشد
مشاغل با وضعیت پایین
این شغل موقعیت و درآمد بالایی را به همراه دارد.
این نشان دهنده جایگاه بالای علم در فرهنگ ما است.
وضعیت فعلی درخواست ما برای وجوه چگونه است؟
او وضعیت فیس بوک خود را به در یک رابطه به روز کرد.
او وضعیت HIV خود را به خانواده و دوستانش گفته است.
اکثریت به وضعیت کاملا مستقل برای منطقه رای دادند.
همه پرسی اکثریت گسترده ای را به نفع وضعیت کاملا مستقل برای منطقه ایجاد کرد.
افسران می توانند وضعیت حقوقی خود را تعیین کنند.
او برای وضعیت اقامت درخواست داد اما رد شد.
موسسه اکنون به عنوان بخشی از دانشگاه به وضعیت کامل دست یافته است.
The organization has charitable status.
این سازمان دارای وضعیت خیریه است.
آنها استدلال کردند که ایمیل بدون امضا و در نتیجه فاقد وضعیت قانونی است.
آنها وضعیت پناهندگی را به دست آورده اند.
hospitals that have been given foundation status
بیمارستان هایی که به آنها وضعیت بنیاد داده شده است
در سال 1806 ناپلئون باواریا را به مقام پادشاهی رساند.
They successfully applied for residency status.
آنها با موفقیت برای وضعیت اقامت درخواست دادند.
افراد شاغل در مشاغل با موقعیت بالا سطح پایین تری از بیماری قلبی داشتند.
تنها مشاغلی که پیشنهاد میشد وضعیت پایین و دستمزد بدی داشتند.
آنها از از دست دادن موقعیت می ترسند، می ترسند همسایه ها چه بگویند.
آنها از دستمزد کم و نداشتن موقعیت ناراضی بودند.
بالاخره جیمز دفتری داشت که در خور موقعیت او بود.
زنان هنوز از موقعیت برابر در شرکت محروم هستند.
حرفه معلمی در انگلستان جایگاه پایینی دارد.
آنها برای ارتقای جایگاه پرستاران کمپین می کنند.
ایستاده
prestige
اعتبار
رتبه
شهرت، آبرو
fame
شهرت
توجه داشته باشید
قدرت
نتیجه
فرق - تمیز - تشخیص
اهمیت
نفوذ
repute
قامت
stature
کلاس
برجستگی
clout
نام
eminence
موقعیت
توجه
وزن
prestigiousness
حساب
prominence
فرد مشهور
احترام
برآورد کردن
افتخار ایالات متحده
HonourUK
esteem
تصویر
estimation
رتبه بندی
honorUS
honourUK
ranking
insignificance
بی اهمیت بودن
lowliness
پستی
unemployment
بیکاری
unimportance
بی اهمیتی
worthlessness
بی ارزشی
obscurity
ابهام
irrelevance
بی ربط بودن
obscureness
مبهم بودن
inferiority
حقارت
humility
فروتنی
meekness
نرمی
inadequacy
بی کفایتی
disregard
بی توجهی
disrespect
بی احترامی
commonness
رایج بودن
inconsequentiality
بی نتیجه بودن
modesty
شهرت بد
humbleness
افسردگی
ill repute
بی فایده بودن
کسلی
triviality
ناشناس بودن
lowness
نامحسوس بودن
uselessness
ریز بودن
dullness
در نتیجه
anonymity
بی ناموسی آمریکا
inconspicuousness
عدم
tininess
dishonourUK
inconsequence
dishonorUS
dishonourUK