abortion

base info - اطلاعات اولیه

abortion - سقط جنین

noun - اسم

/əˈbɔːrʃn/

UK :

/əˈbɔːʃn/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [abortion] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • to support/oppose abortion


    حمایت/مخالفت با سقط جنین

  • a woman’s right to abortion


    حق زن برای سقط جنین

  • the country's strict abortion laws


    قوانین سختگیرانه سقط جنین در کشور

  • Both pro-choice and anti-abortion groups want to ensure their voices are heard.


    هر دو گروه طرفدار انتخاب و ضد سقط جنین می خواهند اطمینان حاصل کنند که صدای آنها شنیده می شود.

  • She decided to have an abortion.


    او تصمیم گرفت سقط جنین کند.

  • Some medical staff wanted the right to refuse to perform abortions.


    برخی از پرسنل پزشکی حق امتناع از انجام سقط جنین را می خواستند.

  • Higher amounts of caffeine may be associated with increased rates of abortion and low birthweight.


    مقادیر بالاتر کافئین ممکن است با افزایش نرخ سقط جنین و وزن کم هنگام تولد همراه باشد.

  • The abortion issue is political dynamite.


    بحث سقط جنین دینامیت سیاسی است.

  • Women's groups are calling for free contraception and abortion on demand.


    گروه های زنان خواستار پیشگیری از بارداری و سقط جنین رایگان در صورت تقاضا هستند.

  • She decided to have/get an abortion.


    او تصمیم گرفت که سقط جنین کند.

  • Abortion is illegal in some countries.


    سقط جنین در برخی کشورها غیرقانونی است.


  • این ویروس می تواند باعث سقط جنین در گاو شود.

  • We expect to see late abortions and birth abnormalities as a result of the radiation leak.


    ما انتظار داریم که در نتیجه نشت تشعشعات، شاهد سقط جنین های دیررس و ناهنجاری های تولد باشیم.

  • This project is a complete abortion.


    این پروژه یک سقط جنین کامل است.

synonyms - مترادف
  • termination


    خاتمه دادن

  • feticide


    جنین کش

  • miscarriage


    سقط جنین

  • aborticide


    جنین

  • embryoctony


    تولد نادرست

  • foeticide


    سقط جنین عمدی

  • misbirth


    زایمان زودرس

  • deliberate miscarriage


    سقط جنین القایی

  • premature delivery


  • induced abortion


antonyms - متضاد

  • موفقیت

  • continuation


    ادامه

  • accomplishment


    دستاورد


  • پیروزی

  • triumph


    اصابت

  • win


    فیلم یا کتاب پرمخاطب

  • hit


    برنده

  • blockbuster


    درهم کوبیدن


  • حصول

  • smash


    سود

  • attainment


    برکت


  • کفایت

  • blessing


    بهبود

  • adequacy


    کافی

  • betterment


    افزایش دادن


  • بالا آمدن


  • تسویه شوندگی


  • اثربخشی


  • شاهکار


  • تحقق ایالات متحده

  • solvency


    محقق

  • effectiveness


    شایستگی

  • feat


    کسب کردن

  • fulfillmentUS


    درآمد

  • achiever


    فتح

  • merit


    مزیت - فایده - سود - منفعت


  • تحقق انگلستان


  • conquest



  • fulfilmentUK


لغت پیشنهادی

among

لغت پیشنهادی

disks

لغت پیشنهادی

blondie